تصمیم گیری یکی از مهم ترین مسائلی است که همه ما هرروز با آن سروکار داریم.
همین الان تعدادی از تصمیم هایی که امروز گرفته اید را نام ببرید.
یک ساعت بیشتر بخوابم یا نه؟
با مترو بروم یا با تاکسی؟
چای بنوشم یا قهوه؟
اما این ها تصمیمات کوچک، ساده و روزمره هستند.
تصمیم گیری های دشواری هم وجود دارند. زمان هایی که ما دچار دودلی می شویم. وقتی که نمی دانیم بهترین انتخاب کدام است.
شما هم حتما چنین مواردی را تجربه کرده اید! فکر کنید.

مثلاً انتخاب رشته تحصیلی. انتخاب همسر. تصمیم درباره جدایی. تصمیم درباره مهاجرت. انتخاب شغل و … .
به راستی، چه چیزی مانع تصمیم گیری ما می شود؟ چرا نمی توانیم بهترین انتخاب را تشخیص دهیم؟
و مهم تر از همه چطور بهترین تصمیم گیری را داشته باشیم؟
در این مقاله به همه این مباحث می پردازیم و به همه سوالات شما درباره دودلی و

تصمیم گیری پاسخ می دهیم. پس تا پایان با ما همراه باشید.

 

1- تصمیم با ذهن خودآگاه یا ناخودآگاه

ذهن خوآگاه ما فقط حدود ۵ درصد از تصمیمات ما را بر عهده دارد. بنابراین ۹۵% افکار، احساسات و رفتار ما به صورت ناخودآگاه است.
ناخودآگاه همانند بچه ای است که یک دست او در دست شماست. و دست دیگرش در دست کائنات؛ ناخودآگاه قدرت خیلی زیادی دارد. ولی متأسفانه شعور ندارد! یعنی نمی تواند خوب و بد را از هم تشخیص دهد.

بنابراین تصمیم های مهم و حیاتی زندگی نباید در ناخودآگاه صورت گیرند. در حالیکه گفتیم ۹۵% تصمیمات ما در ناخودآگاه است. پس چه کاری باید انجام دهیم؟
باید باورها و دستورالعمل هایی را که در ناخودآگاه ما ثبت شده و باعث می شوند تصمیمات غلط بگیریم، از ذهن ناخودآگاه پاک کنیم و به ذهن خودآگاه خود منتقل کنیم.

 

2- انواع تصمیم گیری

الف) تصمیم گیری سیستم ۱: شهودی

نوعی از تصمیم گیری که برای انتخاب قکر نمی کنیم. بلکه همان مسیر همیشگی را انتخاب می کنیم.
مثلاً شیوه ی راه رفتن ما. هیچ وقت برای اینکه راه برویم، به این که چطور راه برویم فکر نمی کنیم. بلکه مثل همیشه قدم بر می داریم.

ب) تصمیم گیری سیستم ۲: استدلالی

نوعی از تصمیم گیری که به فکر کردن نیاز دارد. مثل انتخاب رشته، شغل یا همسر.

 

3- پتانسیل محدود مغز برای تصمیم گیری

ما در یک سری از

تصمیم گیری ها، این قدر وقت صرف می کنیم و به نتیجه نمی رسیم که ذهن تحت فشار قرار می گیرد. بنابراین مغز برای فرار از این فشار، دستور می دهد که این تصمیم گیری را فراموش کنیم و میانبرهایی برای رهایی از دودلی های این چنینی ایجاد می کند.

مثلاً مدت هاست دودل هستی که از رابطه ای که از آن احساس رضایت نمی کنی، خارج شوی یا نه؟ و نمی توانی تصمیم بگیری.
در این صورت ذهن دستور می دهد که فراموش کنی. میانبری که میسازد به طوری است که از این پس حتی ناخودآگاهت باور می کند که رابطه خیلی خوبی داری.

 

عملکرد نیمکره های مغز

نیمکره چپ مفز انسان مسئولیت و توانایی جمع آوری اطلاعات را دارد.
نیمکره راست مغز ما وظیفه تحلیل را برعهده دارد. زمانی نیمکره راست مغز ما کار می کد که حال ما خوب باشد.
به همین دلیل است که هنگام وقوع یک مسئله، گفته می شود، باید ابتدا اطلاعات کافی را جمع آوری کنید. سپس همه چیز را رها کنید. کاری را انجام دهید که حالتان را خوب می کند.
برای این که برای حل مسئله نیاز به تحلیل دارید که بر عهده نیمکره راست مغز شماست. پس باید حال شما خوب باشد که نیمکره راست مغز شما کار کند.

 

تصمیمات مهم، جایگزین تصمیمات کم اهمیت

بعضی از ما هرروز وقت زیادی را صرف تصمیمات بی اهمیت می کنیم. مثلاً اینکه امروز چه غذایی بپزم؟
این تصمیمات کم ارزش انرژی زیادی از مغز ما می گیرند. توانایی مغز انسان نیز محدود است. بنابراین اگر انرژی مغزمان را صرف انتخاب های کم ارزش کنیم، مغز پاسخگوی تصمیمات مهم ما نخواهد بود.

در نتیجه باید یک بار برای همیشه تصمیمات کم ارزش را جمع بندی کنیم و انرژی خود را بیشتر از این هدر ندهیم.
مثلاً درباره همان آشپزی، می توانیم یک بار یک لیست غذا آماده کنیم. این طوری دیگر نیاز نداریم که هرروز برای انتخاب غذا وقت و انرژی صرف کنیم.

 

منبع


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها