افرادی که رابطه شویی شان را تا آخر عمر حفظ میکنند،۴سال بیشتر از کسانی عمر میکنند که نمیتوانند رابطه شان را حفظ کنند.همین جمله ما را به فکر فرو میبرد که یک بازنگری در مورد روابط ،اصلاح یا مصمم شدن برای ماندن یا رفتن از رابطه ی فعلیمان،داشته باشیم.
اگر اکنون در مرحله ای قرار دارید که بین رفتن و ماندن در یک رابطه ی زخمی و آسیب خورده ،ماندن را انتخاب کرده اید یا هنوز در انتخاب ،تردید دارید  و این سوال ها برای شما به وجود آمده که آیا ماندن در رابطه ی تضعیف شده منفعتی هم دارد یا خیر؟ و اصلا چرا باید رابطه ام را حفظ کنم؟ در مقاله " حفظ رابطه " همراه باشید.

اشتباهات یک رابطه ی عاشقانه

در روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد ACT، انعطاف ناپذیری روانی به منزله فرآیند آسیب شناختی اصلی در نظر گرفته می شود. هنگامی که افراد بر حسب عادت درگیر رفتار های اجتنابی خاص شوند، علائمی مشکل ساز و یک روش زندگی محدود ظهور خواهند کرد. عناصر اصلی انعطاف ناپذیری روانی از این قرارند:

1-زندگی در گذشته یا آینده:

نشاط و سرزندگی در رابطه تنها در این جا و در این لحظه تجربه خواهد شد. دلیل بخش عمده ناراحتی های یک رابطه تمرکز بر روی گذشته یا آینده است. همواره باید این را به خاطر داشت که درد اجتناب ناپذیر و بدیهی است. ولی رنج بردن از آن اختیاری است و هیچ راهی برای فرار از قطار غلطان یک رابطه عاشقانه وجود ندارند. رنج بردن به مدت طولانی در رابطه در حقیقت یک تقویت ذهنی است که ساخته ذهن خود فرد است.

برخی مثال های شکایت از گذشته در روابط:

چی می شد اگر من متفاوت بودم؟ اگر من متفاوت بودم، این اتفاقات می افتاد؟

بعد از آن همه کاری که کردم، او چطور می تواند در حق من این چنین بی انصافی کند؟

هیچ گاه برای تلاش هایم در این زندگی از من قدردانی نشد.

از همان ابتدای رابطه مان تمرکز او همیشه بر روی کارش بود و نه برروی من.

افرادی که دائما درگیر فکر به بی انصافی ها و بی عدالتی هایی که نسبت به آن ها شده باشند، محتمل به غرق شدن در درد و ناراحتی و خشم فزاینده ای هستند. در چنین شرایطی آن ها به اتفاقات حاضر با عینک گذشته می نگرند متعاقبا حتی دیدن تجربه های خوشایند فعلی نیز برایشان دشوار خواهد شد.

چرا باید رابطه ام رو حفظ کنم ؟

نمونه هایی از نگرانی برای آینده:

بعد از این دیگر هیچ گاه به فرد عاشقی اعتماد نخواهم کرد.

مردم راجع به من این چنین فکر می کنند که گویا من یک بازنده ام.

دفعه ی بعدی تظاهر می کنم که همه چیز خوب است و از هیچ چیزی شکایت نخواهم کرد.

دیگر با هیچ وکیلی (برای مثال) آشنا نخواهم شد. زیرا همه آنها دائما درگیر شغل خود هستند.

دغدغه و نگرانی برای آینده ترس و دلهره ی پیش نگرایانه را به دنبال خواهد داشت.

قطع ارتباط با ارزش ها:

در یک رابطه صمیمی و نزدیک این ارزش ها هستند که به مثابه ابزاری جهت دهنده عمل کرده و به افراد کمک می کنند تا بدون در نظر گرفتن تغییراتی که در احساسات و افکارشان حاصل می شود، همراه و عاشق باقی بمانند.

افرادی که پیروی از قوانین را به ارزش های خود ترجیح می دهند، در رویارویی با مشکلاتی که در یک رابطه ی دراز مدت و صمیمی ظهور می کنند، از مهارت و توانایی انعطاف پذیری کمتری برخورداترند. برخی از این قوانین سودمند بوده و برخی دیگر نیستند. ولی چه قوانین سودمند و چه غیرسودمند همگی افراد را از همسانی های طیعی زندگی دور می کنند. اگر فردی حس کند که به سبب پیروی از قانون خاصی حال دیگر حق با اوست، حتی چنین حسی هم نمی تواند جایگزینی برای سرزندگی مطلوب در رابطه اش باشد. سوالی که در روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد از افراد طرح می شود، این است که می خواهید زندگیتان کدام یک از ان دو رو باشد؟ حق با شما باشد یا یک زندگی با نشاط و سرزنده ای را تجربه کنید؟

محدود کردن داستان های خودساخته:

فکر هر فرد درباره این که کیست و چگونه به چیزی که اکنون هستند تبدیل شده است، می تواند در برقراری و حفظ روابط صمیمی مفید یا زیان بار باشد. افراد درباره روابطی که در آن هستند، داستان هایی می بافند و این داستان ها نیز می توانند برای صمیمیت موجود در یک رابطه سودآور یا زیان آور باشند. به خاطر داشته باشید که وقتی داستانی گفته می شود، واقعیت راستینی وجود نداشته و همه چیز صرف از دیدگاه شخصی بیان می نشود.

اجتناب تجربی:

به معنی تلاش برای کنترل، تغییر یا فرار از رویداد های شخصی استرس زاست. این تلاش گاه تا نقطه ای پیش می رود که آسیب روانی و رفتاری به فرد وارد می کند.

اساسا هر نوع رفتاری ممکن است به افراد کمک کند تا از تجارب خود اجتناب کنند. مصرف مواد مخدر یا الکل، برقراری رابطه جنسی، خواب بیش از حد یا عقب نشینی از فعالیت های ارزش مند ممکن است به عنوان یک اجتناب تجربی عمل کنند. این تاثیر به این صورت است که احساسات، افکار و خاطرات ناخوشایند فرد به طور موقت تسکین می یابد.

در یک رابطه نیز ممکن است افراد از موقعیت های هراسناک یا تعاملات چالش برانگیز و ناخوشایند که زوج ها اجتناب کنند. برای نمونه این که زوج ها زمینه های اختلاف نظر و عدم توافق را به بحث نمی گذارند، مسئله ای کاملا رایج است.

 

برخی از مطالعات دریافته اند که احتمال طلاق در ازدواج دوم 10درصد بیشتر از طلاق کسانی است که برای اولین بار ازدواج می کنند. احتمال طلاق گرفتن آن قدر بالاست که کاملا منطقی ب نظر می رسد که همه زوج های متاهل از جمله آنهایی که در حال حاضر از رابطه شان راضی هستند تلاش مضاعفی داشته باشند تا رابطه شویی شان را همچنان حفظ کرده و آن را تقویت کنند.

رابطه شویی ناشاد می تواند احتمال بیمار شدن را تا حدود 35 درصد افزایش دهد و حتی ممکن است به طور متوسط تا 4 سال باعث کوتاه تر شدن عمر شود. به عبارتی افرادی که زندگی شویی شادی دارند، بیشتر عمر می کنند و زندگی سالمتری نسبت به کسانی دارند که طلاق گرفته اند یا زندگی شویی ناشادی دارند.

افرادی که رابطه شوییشان را حفظ می کنند، 4سال بیشتر از کسانی عمر می کنند که نمی توانند رابطه شان را حفظ کنند.

یک رابطه شویی خوب ممکن است شمار را سالمتر نگه دارد بدین خاطر که به طور مستقیم به سیستم ایمنی شما که سردم دار دفاع از بدن در برابر بیماریهاست سود می رساند. پژوهشگران حدود یک دهه است که متوجه شده اند که طلاق می تواند عملکرد سیستم ایمنی را مختل کند.

وقتی رابطه شویی دچار مشکل می شود، زن و مرد تنها کسانی نیستند که از این مسئله لطمه می خورند، بچه ها نیز صدمه می بینند. در یکی از پژوهش ها اثبات شد که آنهایی که در خانواده هایی بزرگ می شدند که در آن مشکلات شویی و خصومت بین پدر و مادر وجود داشت، در مقایسه با کودکان دیگر سطح بالاتری از هورمون های استرس مورد مطالعه را به صورت مزمن داشتند.

بررسی چند تصور باطل در مورد روابط شویی:

این نظر اشتباه که می توان رابطه شویی را فقط از طریق صحبت کردن با حساسیت بیشتر نجات داد. احتمالا رایج ترین تصور باطلی است که درباره ازدواج و شویی وجود دارد. اما این مورد تنها مورد رایج نیست. در طول سالیان متوجه باورهای غلط دیگری شده ام که نه تنها نادرست هستند، بلکه می توانند برای زندگی شویی مخرب نیز باشند.

چرا که ممکن است باعث شوند زوج ها مسیر اشتباهی بروند یا بدتر از آن ممکن زوج ها را متقاعد کنند که هیچ امیدی به زندگی شویی آنها وجود ندارد، برخی از این باور های غلط از این عبارتند:

مشکلات مربوط به اعصاب یا مشکلات شخصیتی زندگی شویی را نابود می کنند.

ممکن است تصور کنید افرادی که دچار یک مشکل اخلاقی هستند مناسب ازدواج و رابطه شویی نیستند اما تحقیقات کشف کرده اند که بین اعصاب و روان ضعیف و شکست در عشق رابطه ضعیفی وجود دارد. دلیلش هم این است: همه ما موضوعاتی داریم که در آن عاقلانه رفتار نمی کنیم. اما این موارد مزاحم زندگی شویی نمی شوند. بلکه دستیابی به زندگی شویی شاد، داشتن شخصیت عادی نیست بلکه این است که فردی را پیدا کنید که با شما هماهنگ باشد.

علایق مشترک زندگی شما را نگه می دارد.

برای نقض این باور، می توان زوجینی را مثال زد که علایق مشترک و تفریحات مورد علاقه مشترکی دارند ولی برای هم احترامی قائل نیستند. برعکس زوجینی را اطراف خود می شناسیم که علایق مشترک چندانی ندارند ولی زندگی شاد و سالمی دارند.

 

تو انتظارات مرا برآورده کن تا من نیز این چنین کنم:

این حالت یعنی انجام کاری در عوض یک کار. در واقع در روابط شویی ناشاد وجود دارد، جایی که هر یک از زن و مرد نیاز دارند دائما امتیازات را ثبت کنند تا بفهمند چه کسی چه کاری برای چه کسی انجام داده است. زوج های شاد اصلا فکر نمی کنند که همسرشان دارد ظرف ها را می شوید تا جبرانی باشد برای این که آنها شام درست کرده اند. آنها صرفا به این دلیل این کار را انجام می دهند که در کل احساس خوبی نسبت به همسرشان و رابطه شان دارند. اگر متوجه می شوید که همواره در مورد خاصی امتیازات همسرتان را ثبت می کنید، نشانه این است که در رابطه شویی مان یک حیطه تنش وجود دارد.

پرهیز کردن از اختلاف و درگیری ازدواج را تباه می کند.

در نظر داشته باشید در همه زندگی های مشترک صداقت همیشه بهترین ت نیست. بسیاری از روابط شویی شاد یک عمر دوام آورده اند. در حالی که زوجین تلاش کرده اند بعضی مسائل را اصلا مطرح نکرده و همچنان مخفی نگه دارند.

زوج ها سبک های متفاوتی از درگیری و اختلاف دارند. برخی به هر قیمتی از دعوا پرهیز می کنند، برخی دائما با هم دعوا می کنند و برخی نیز قادرند تا با صحبت کردن اختلافاتشان را حل و فصل کنند. بدون اینکه اصلا لازم باشد صدایشان را بلند کنند. هیچ یک از این سبک ها ضرورتا بهتر از دیگری نیست. مادامی که برای زوجین مفید و موثر است.

مرد ها از لحاظ بیولوژیکی برای زندگی مشترک ساخته نشده اند.

یک باور مکمل این عقیده که روابط مخفی خارج از ازدواج باعث طلاق می شود این نظریه است که مردها ذاتا هوسرانانی هستند که دوست دارند با ن زیادی رابطه داشته باشند و بنابراین مناسب تک همسری نیستند.

این احتمالا همان قانون جنگل است که در بین حیوانات مرسوم است. جنس نر در اکثر گونه ها ظاهرا تمایل دارد حتی المقدور فرزندان زیادی داشته باشد، بنابراین تعهدش به ماندن در کنار یک همسر چندان جدی نیست.

در پاسخ باید گفت دیگر گونه های حیوان ممکن است چنین قانون طبیعی صدق داشته باشد. اما درمورد انسان ها احتمال روابط مخفی خارج از ارتباط چندان به جنسیت وابسته نیست و بیشتر تابع امکان و فرصت است.

این روزها که بسیاری از خانم ها بیرون از منزل کار می کنند، احتمال اینگونه روابط برای خانم ها نسبت به گذشته افزایش یافته است. طبق تحقیقات دکتر لوئین از انجمن توسعه انسانی برکلی، آمار روابط مخفی خارج از ازدواج بین ن جوان قدری بیشتر از مردان شده است.

زن و مرد از دو سیاره متفاوت هستند.

بر اساس کتاب های پرفروشی که اخیرا بسیار رایج شده است، مردان و ن به این دلیل نمی توانند با هم کنار بیایند که مردان اهل مریخ و ن اهل ونوس هستند. روابط شویی هر قدر هم که موفق باشند، از تعامل دو موجود فضایی ایجاد شده اند که از دو سیاره متفاوت آمده اند. تفاوت های مربوط به جنسیت می تواند تا حدودی به مشکلات شویی دامن بزند اما باعث آن نمی شود.

رابطه جنسی ،رابطه عشق،رابطه شور و اشتیاق در یک رابطه شویی در مورد خانم ها تا 70درصد به کیفیت رابطه دوستی بین زن و مرد بستگی دارد. در مورد آقایان نیز این عامل تعیین کننده تا 70 درصد به کیفیت رابطه دوستی زن و مرد مربوط می شود، بنابراین حداقل می توان گفت بعضی از ن و مردان از سیاره یکسان می آیند.

منبع


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها