ایران روانشناس



-عزت نفس شما کجاست؟

 
برآورده کردن عزت نفس و حرمت نفس احتمالا از جمله مهمترین تصمیماتی است که باید در زندگی بگیرید. عزت و حرمت نفس اندک بیش از هر عامل به ما لطمه می‌زند نویسندگان مختلف هر کدام از عزت نفس به شکلی تعریف کردند این که فکر می کنید تا چه اندازه بزرگ هستید؟
تا چه اندازه به خودتان بها و ارزش می دهید؟
 درباره خودتان چه احساسی دارید؟
 درباره فعالیت، صلاحیت‌ها و توانمندی‌های خود چگونه فکر می‌کنیم؟
 در شرایط جامعه به شدت کم توقع ما این که اشخاص خودشان را با ارزش و باصلاحیت بپندارند بسیار دشوار است. و بخش مهمی از اوقات خود را صرف آن می کنیم که مورد قبول والدین و آموزگاران و مربیان و دیگر قرار بگیریم. ما اشتباه می کنیم وقتی مورد تایید این اشخاص قرار گرفتیم موجودات ارزشمندی هستیم. متاسفانه این احساس کوتاه مدت و کم دوام است.
 این گونه تحت تاثیر نظرات دیگران قرار می‌گیریم. اگر مارا تایید نکنند، اگر مطابق معیارهای آنها ظاهر نشویم آشفته و پریشان می گردیم. چه کسی به شما گفته ارزشمند و دوست داشتنی نیستید. در جامعه امروز همه این حرف را می‌زند والدین، خواهران و برادران آموزگاران، آن
۱۸۰0 عبارات منفی را تحویلتان می دهند برای ما بیماران فوبیای که می‌خواهیم به هر طریق شده دیگران را از خودمان خشنود کنیم، سال‌های اولیه زندگی می‌تواند بسیار دردناک باشد. در جامعه ثبات و دوام به شدت کم و ناچیز است.
- در آمریکا
۵۰ درصد بچه ها با والدین از هم جدا شده طلاق گرفته و یا از نوع ازدواج کرده زندگی می کند
 -والدین
۶۸ درصد بچه ها هر دو کار می‌کند و بالای سر فرزندانشان حضور ندارند
- در سال
۱۸۹۰ ۹۰ درصد مادربزرگ ها در خانه زندگی می کردند در سال ۱۹۹۰ تنها ۷ درصد در این شرایط قرار گرفتند.
 
۲۴ درصد فرزندان آمریکایی‌ها بدون اینکه ازدواج رسمی باشند به دنیا می‌آیند
 
۲۴ درصد فرزندان آمریکایی‌ها پدر مادر معتاد به مواد مخدر و الکلی دارند
 
۲۵ درصد ن و ۱۶ درصد مردان قبل از ۱۸ سالگی با بدرفتاری های جسمی و جنسی روبرو می شوند
 
۵۰ درصد دانش‌آموزان سال دوم دبیرستان به شکلی اقدام به خودکشی را امتحان میکنند
 
۳۰ درصد در شرایط زیر استاندارد زندگی می کند
 
۱۰ درصد دختران قبل از پایان یافتن دوران دبیرستان وارد می‌شود
 من با وجود آنکه پزشک بودم و تخصص داشتم و رئیس مرکز بازسازی و احیای بنیاد کایزر و برنده عنوان بهترین پزشک سال کالیفرنیا بودم خود را تحقیر و سرزنش می کردم. اگر از من می‌خواستید که عزت نفسم را از یک تا ده نمره دهی کنم به رقم منهای
۱۴ می رسیدم من یک فوبیایی بودم. من خودم را به اختلالی که داشتن توجیه و تعریف می‌کردم خودم را آدم معیوبی می دانستم.هرگز فکر نمی‌کردم پزشکی واجد شرایطی باشم پر از احساس حقارت دارم حتی اگر جایزه نوبل و پلید زر را می‌بردم نباید در شرایط آن تغییری ایجاد نمی شود می دانستم که ۹۷ درصد واجدان شرایط از این گزارش متعهد و دلسوز بودند شوهر محترم و پدری واجد شرایط بودم اما 3 درصد من گرفتار فوبیا بود و  و ۹۷ درصد نمره مردودی به حساب می‌آمد. هیچ کس به گونه دیگری به من آموزش نداده است. عزت نفس کم زندگی را تخریب می‌کند تلاش هایمان را بر باد می‌دهد روی حرفه، شرایط مالی، اجتماعی و زندگی شویی من تاثیر می‌گذارد و با این حال کسی. به ما یاد نمی‌دهد که چگونه تصمیمات مهم بگیریم. اعتماد به نفس کم است که امکان رفتارهای مخرب را افزایش می‌دهد، تولید اعتیاد می کند، افسردگی به همراه می آورد از موجوداتی جامعه هستیم می سازد کاری می‌کند که با اختلالات خوردی روبه‌رو شویم به زندان می افتیم در مدرسه ناکام بمانیم کار ما به طلاق می‌کشد و یا اقدام به خودکشی کنیم.
 پیام لئو بوسکالیا برای دوست داشتن مهر ورزیدن بر گوشهای  ناشنوا می‌نشیند.
 پیام مکفرین که می‌گویند: ناراحت نباش شاد باش هم به جایی نمی‌رسد. تخمین زده می شود که در آمریکا
۱۷۰ میلیون معتاد زندگی می کنند. معتاد به سیگار، الکل، مواد مخدر، قمار، غذا و کار اینترنتی و فعالیت های جنسی روانشناسان اجتماعی اعتیاد را شکلی از خود درمانی می‌دانند که می‌خواهیم از طریق آن ازآلارم خود بکاهیم. نظمی در این دنیای بی نظمی ایجاد کنیم یا از خودارزیابی کردن های منفی کم نماییم جالب اینجاست که در آمریکا ۱۷۰ میلیون بالغ زندگی می‌کنند و این بدان معنی است که تقریباً همه ما با یک یا چند اعتیاد مخرب و ویرانگر روبه‌رو هستیم.
 
برگرفته از کتاب رهایی از ترس
نویسنده : دکتر هووارد لایب گلد


 

 

Top of Form

 


راهکار-های-بهبود-روابط-عاطفی


انسانها می خواهند روابط صمیمی برقرار کنند. دوست داشتن و دوست داشتن بودن چه در یک رابطه طولانی مدت برقرار باشید و چه در اولین ماههای فوق العاده عشق جدید ، انجام برخی از امور معمول برای حفظ روابط فقط ایده خوبی است. در حالی که هر رابطه منحصر به فرد است ، چند روش آزمایش شده و آزمایش شده وجود دارد که غالباً می توانند به تقویت هر رابطه کمک کنند. از این نکات اهداف روابط استفاده کنید تا به سطح بعدی بروید و پیوند خود را قوی تر کنید. و حتی اگر آنها برای اولین بار برای شما کاملاً مناسب کار نکنند ، امیدوارم که آنها بتوانند نقطه شروع باشند تا بتوانید از آن الهام بگیرید و شاید به عنوان یک تخته سنگ استفاده کنید تا برخی از تکنیک های مشابه را بطور خاص اجرا کنید. از این گذشته ، راز برقراری یک رابطه شاد اغلب چیزی بیشتر از صرف تلاش کمی نیست.

 

نکات مربوط به روابط ده ساله برای ایجاد تقویت باند شما
حتما ارتباط برقرار کنید. برقراری ارتباط قوی یکی از اهداف مهم روابط است. همه چیز از یک متن ساده برای گفتن سلام به گفتگوهای بزرگ ، به شریک زندگی تان اطلاع دهید که جلوی ذهن شماست و شما نظر آنها را ارج می نهید. اطمینان از گفتگو با شریک زندگی خود در مورد احساسات - و ایجاد مجالی برای صحبت کردن در مورد آنها - یک رابطه سالم و پیوند عاطفی قوی است.


 
یکدیگر را درک کنید. همه با همان زبان عشق صحبت نمی کنند. تلاش برای درک زبانی که شریک زندگی شما در حال صحبت کردن است ، یکی از بهترین اهداف روابط برای تقویت پیوند شماست. این می تواند از طریق یادگیری خواندن زبان بدن آنها باشد ، یا این امر می تواند از طریق صحبت کردن بیشتر و بازتر بودن باشد - توضیح افکار و احساسات تا زمانی که هر یک از دیدگاه های شما کاملاً درک شود. در صورت وم ، ممکن است در نظر داشته باشید به یک مشاور روابط حرفه ای مراجعه کنید که می تواند به شما در درک بهتر یکدیگر کمک کند. هنگامی که شما نه تنها آنچه شریک زندگی خود را می گویید ، بلکه نحوه بیان آنها را می فهمید ، ترس آنها را از باز بودن و صادق بودن نشان می دهد.

به طور موثر بحث کنید. ما همیشه با شرکای خود چشم به چشم نخواهیم دید و بعضی اوقات ممکن است آنها را به شدت عصبانی کنیم. استدلال بخشی طبیعی و سالم از هر رابطه ای است. نکته اصلی این استدلال کردن به طور مؤثر و با ذکاوت در ذهن است. باید حقیقت خود را با مهربانی و عشق بیان کنیم. اگر فکر نمی کنید می توانید آرام باشید ، حتماً وقت بگذارید و در مورد سرماخوردگی دوباره موضوع را مرور کنید - بله ، بعضی اوقات "رفتن به رختخواب خشمگین" می تواند بهترین کاری باشد که در طی یک بحث برانگیز انجام می شود.


 
رابطه خود را در اولویت قرار دهید. با زندگی فوق العاده شلوغ ما می توان به راحتی نیازهای روابط خود را بر روی مشعل پشتی قرار داد. اما ، مانند تقریباً هر چیزی که در زندگی مهم است ، زمان و توجه در ماندگاری آن ضروری است. برای تقویت پیوند خود ، مطمئن شوید که رابطه شما در اولویت قرار دارد. شما می توانید این کار را با برنامه ریزی زمان زوج ، ورود به سیستم با یکدیگر و نشان دادن قدردانی از یکدیگر انجام دهید.

برای خود وقت بگذارید. در حالی که همه ما به همان اندازه که می توانستیم با شرکای خود وقت بگذاریم ، مهم است که وقت خود را اختصاص دهید. وقتی برای سرگرمی و دوستان خود وقت می گذارید ، زمان جدا از شریک زندگی شما می تواند پیوند شما را قوی تر کند. همانطور که خلیل جبران در پیامبر نوشت: "بگذارید فضایی در همسفر شما باشد و بگذارید بادهای بهشت ​​بین شما رقصند." گرچه گاهی ممکن است فکر کنیم زمان جدا از همواره منفی است ، در حقیقت ممکن است در حفظ رابطه بسیار مهم باشد. زنده. این اهداف را به خاطر داشته باشید تا تعادل مناسب "زمان ما" و "وقت شما" را پیدا کنید.


 

 
صمیمی باشید زوج هایی که حداقل هفته ای یک بار صمیمی هستند بیشترین رضایت از روابط خود را گزارش می دهند. اگر زندگی شما آنقدر شلوغ است که مجبورید تماس جسمی را تعیین کنید ، اجازه ندهید که فقدان خودانگیختگی شما را از بین ببرد. یک زندگی صمیمی سالم و رضایت بخش فراتر از "مرحله ماه عسل" به طور منظم یکی از اهداف ارتباطی است که شما برای تحقق بخشیدن به پیوند خود به طور حتم به آن نیاز دارید.

برای تفریح ​​وقت پیدا کنید. زوج هایی که هنوز هم سرگرم کننده هستند و یکدیگر را می خندند ، برخی از قوی ترین پیوندها را دارند. بگذارید بروید ، احمق باشید ، چیزهای جدید را امتحان کنید ، چیزهای قدیمی را دوباره مرور کنید و از همه مهمتر تفریح ​​کنید. رابطه شما برای آن بهتر خواهد بود حتی اگر این فقط یک چیز ساده به عنوان مینی گلف یا پینت بال در شب خرما باشد. بگذارید موهای شما در کنار هم قرار گرفته و کمی سرگرم کننده باشند.

با هم رشد می کنیم هرچه در زندگی حرکت می کنیم ، همه ما مم به تغییر هستیم. اهداف روابط تغییر خواهند کرد ، اما هماهنگی با شریک زندگی شما را در همان صفحه نگه می دارد. برای بررسی های هفتگی وقت بگذارید و در مورد اینکه هرکدام از شما چه احساسی دارید صحبت کنید. این مسیری طولانی خواهد داشت تا پیوند شما بسیار قوی تر شود و شما را به عنوان نوع "اهداف زوج" که مردم درباره آن صحبت می کنند نزدیک تر کنید.

ارتباط

با هم قرار بگیرید. وقتی در یک رابطه طولانی مدت هستید ، متوقف کردن ادب کردن با همسرتان آسان و طبیعی است. اما وقتی وقت خود را برای رفتن به خرج می دهید ، این موضوع را به شما یادآوری می کند که اولین بار کیستی که دوست خود را انتخاب کرده اید

 

منبع


 در حالی که برخی از مایل جدایی را به عنوان معامله گر می دانند ، روش هایی برای تبدیل آن به مثبت وجود دارد. همانطور که سامی وندر ، مربی روابط دوستانه و روابط می گوید: "روابط از راه دور می تواند بیشتر از هر زمان ملاقات با کسی است که در همان نزدیکی زندگی می کند ، یک آزمایش در روابط  باشد.

 

وی گفت: "شما می توانید از آن برای تقویت روابط خود استفاده کنید زیرا هر دو تلاش می‌کنید. تا زمانی که روابط خود را در اولویت قرار دهید ، در حالی که از زندگی خود لذت می برید ، شکوفا می شوید. "

هالی در 16 سالگی با همسرش به صورت آنلاین ملاقات کرد. آنها به عشق مشترک همان گروه فی پیوند زدند. با این حال ، یک ناراحتی جزئی وجود دارد "او در سوری در انگلستان زندگی می کرد و او در نزدیکی فیلادلفیا در ایالات متحده زندگی می کرد.

۰

او می گوید: "ما تقریباً پنج سال با هم فاصله داشتیم و وقتی که من به دانشگاه می رفتم ، سالی دو یا سه بار همدیگر را می دیدیم." او به من می گوید "این قطعاً خشن بود ، به خصوص با تفاوت زمان." در سال 2012 ، در یکی از سفرهای او برای دیدن او ، آنها درگیر شدند. از آن زمان به بعد ، هالی به همراه شریک زندگی خود حرکت کرده است و آنها یک خانه را با هم خریداری کرده اند. او می گوید:

 

"انجام مسافت طولانی ارزش آن را دارد اگر بخواهی تلاش کنی. هیچ کس مرا به عنوان" دوست دختر مارک "در یونیورسی نمی شناخت ، من توانستم فقط خودم باشم و بفهمم که واقعاً چه کسی است. فکر می کنم این امر به شدت کمک کرد وقتی زمان من رسید که کل زندگی ام را به سمت اقیانوس اطلس منتقل کنم

 

روابط از راه دور می تواند یک سری موانع عاطفی و مالی را به وجود آورد ، اما راه های حل این مسئله وجود دارد. دکتر بکی اسپلمن ، روانشناس متخصص رابطه We-Vibe می گوید: "مهمترین چیز این است که اطمینان حاصل کنید که از همان روابط انتظار دارید. برخی از روابط مسافت طولانی منحصر به فرد هستند ، به عنوان مثال ، در حالی که دیگران باز هستند یا خوب است ، بنابراین تا زمانی که هر دو طرف توافق کنند و اوضاع را بپذیرند. "او ادامه می دهد:" برای حفظ گفتگو صادقانه و صریح تلاش کنید و با تغییر شرایط مربوط به شما آماده انعطاف پذیری باشید. "

 

آسان می توان فرض کرد که مشکل در

روابط از راه دور از هم جدا است ، اما ، برای ناتاشا و سابق او ، این دور هم جمع شدن سخت تر بود. وی افزود: "هر دو یا سه آخر هفته ، او نزد من می آمد یا من به سراغ او می رفتم. کلی باحال بود. ما یک هفته کامل از روزها و شب های تاریخ داریم که آن را هیجان انگیز نگه می دارد ، "او می گوید. وی گفت: "بخش سخت هنگامی که فهمیدیم که به هم راه پیدا نمی کنیم به همان شهر در حال حرکت بودیم! ما زیاد بحث کردیم. »تجربه ناتاشا ثابت می کند که هیچ فرمول متناسب با اندازه و مسافت طولانی وجود ندارد.

 

آنجا که مسافت طولانی ساخت برخی است ، شکستن دیگران است. اگر به فکر شروع روابط طولانی هستید ، هیلدا Burke ، رواندرمانگر ، مشاور زوج ها و نویسنده کتاب کار اعتیاد به تلفن می گوید: "زندگی خود را به همان اندازه زندگی کنید که می توانید در جایی که هستید قرار بگیرید و سعی کنید در لحظه باشید. آرزوی گذر زمان و زندگی خود را در انتظار نگه دارید تا اینکه در آینده محبوب خود را ببینید ، تنها به نیتی منجر خواهد شد. "

 

بنابراین ، به نظر می رسد مهمترین چیز در حفظ مسافت طولانی نگرش شما به اوضاع است و توانایی شما برای لذت بردن از زندگی شما هم از هم و هم در کنار هم است.

برخی افراد رابطه از راه دور را تایید کرده اند و برخی دیگر رابطه از راه دور را رد کرده اند، گاهی اوقات طرف مقابل به دلیل ترس از مسئولیت رابطه از راه دور را انتخاب می‌کند.


چقدر میتونه بد باشه؟

توانایی پیش بینی اینکه دقیقاً چه احساسی خواهیم داشت پس از یک گفتگوی دشوار - سؤال از یک دوست عاشقانه یا اجرای یک شکست طولانی مدت تأخیر - یک نوع ابرقدرت خواهد بود. متأسفانه ، تحقیق در مورد ظرفیت ما برای پیش بینی حالات هیجانی در آینده ، که پیش بینی عاطفی نیز نامیده می شود ، نشان می دهد که دقت ما در بهترین حالت ناقص است. اخیراً ، محققان بررسی کردند که چگونه پیش بینی های معیوب می تواند دیدگاه ما از تعامل بالقوه با ارزش بودن را تحت الشعاع قرار دهد.

روانشناس ایمما لوین از دانشگاه شیکاگو می گوید ، یک گفتگوی صادقانه با یک دوست صمیمی ، به عنوان مثال ، می تواند به حل اختلاف و تقویت روابط عاطفی و اجتماعی کمک کند. او می گوید: "این چیزی است که من آن را شر ضروری می نامم." "گفتگو با مردم درباره اطلاعات منفی از هر نوع ، مطمئناً ناراحت کننده است ، با این وجود لازم است که به درک دراز مدت منجر شود." وجود چنین هراسی از ایجاد آسیب وجود دارد. ارائه دهندگان پیش بینی کردند که مبادلات از آنچه که بعدها گزارش دادند مذاکره کنند کمتر لذت خواهند برد. مطالعات در مورد انواع دیگر بیان صادقانه نتایج مشابهی را نشان داد.

لوین گزارش می دهد: "شرکای مکالمه به گفتگوهایی که انتظار دارند ارتباط برقرار نکنند ، واکنش منفی نشان نمی دهند." هنگامی که یک شخص با صادقانه رابطه برقرار کند اما با نیت خوش خیر ، دیگری ممکن است غیر منتظره پذیرنده باشد زیرا آن شخص از "زمینه وسیع تر روابط ، که در بیشتر موارد حول اهداف نیک می چرخد" قدردانی می کند. " می تواند مردم را به سوی جلوگیری از شروع چنین مکالمه سوق دهد.

برخورد دیگری که خیلی ها مایل به طفره رفتن هستند؟ نیاز به گوش دادن به شخصی که دارای نظرات ی متفاوت است. محققان دانشگاه هاروارد به تازگی شواهدی پیدا کردند که شرکت کنندگان در این مطالعه چگونگی احساسات منفی را بیش از حد ارزیابی کردند ، برای مثال ، تماشای سخنرانی یک سناتور از طرف مقابل. (به نظر می رسد یکی از دلایل این بود که آنها فکر می کردند بیشتر از آنچه که نهایتا انجام دادند با چنین سخنرانی مخالفند.) شرکت کنندگانی که از احتمال چنین غافلگیری های احساسی آگاه بودند ، احتمالاً به دنبال مطالب آنلاین از طرف مقابل بودند. راهرو وقتی این فرصت داده می شود.
روانشناس لیندا لوین در دانشگاه کالیفرنیا ، ایروین می گوید: از انتقاد از یک دوست یا شنیدن مخالفان تا درخواست افزایش یا ملاقات با افراد غریبه ، "انواع تعاملات اجتماعی وجود دارد که می تواند ناخوشایند و ناراحت کننده باشد." او می گوید ، تحقیقات خود وی در مورد پیش بینی عاطفی نشان می دهد که مردم غالباً در پیش بینی شدت اوج احساسی که احساس می کنند فاصله ندارند ، اما آنها هنوز هم در مورد اینکه چه مدت دوام خواهد داشت و تأثیر آن را اشتباه می گیرند ، اشتباه نمی گیرند. به طور کلی بر روحیه آنها او می گوید: "آنچه آنها توجه نمی کنند ، این واقعیت است که ، به طور کلی ، تجربه بیش از آن لحظه های ناراحتی است."


منبع


ممکن است درک کمی درباره طلاق و تأثیراتی که بر مردان ، ن و کودکان دارد درک شود. میزان طلاق در ایالات متحده بالاترین میزان در جهان است. پنجاه درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. شصت و هفت درصد از کل ازدواجهای دوم به طلاق ختم می شوند. به اندازه این ارقام ، واقعیت این است که به نظر می رسد میزان طلاق در حال کاهش است. دلایل این تغییر مشخص نیست. بسیاری از مردم نمی توانند

طلاق بگیرند ، بسیاری از مردم توانایی ازدواج ندارند. دلیل دیگر این است که "بومرهای کودک" ، که بخش بزرگی از جمعیت ما را تشکیل می دهند ، دیگر در 20 و 30 سالگی خود نیستند ، سنین که طلاق بیشتر است. انتظار اجتماع این است که زندگی مطلقه نسبت به زندگی متاهل رضایت کمتری داشته باشد. طلاق با افزایش افسردگی همراه است - افراد از دست دادن شریک زندگی ، امیدها و رویاها و سبک زندگی را تجربه می کنند. واقعیت مالی طلاق در درک اغلب دشوار است: همین منابع اکنون تقریباً دو برابر هزینه ها را تأمین می کنند.

پنجاه درصد کل کودکان فرزندان طلاق هستند. بیست و هشت درصد کل کودکان از والدین متاهل متولد می شوند. طلاق زیان است. کمک به کودکان وابسته (AFDC) توسط نیازهای خانواده های والدین طلاق و مجرد تخلیه می شود. از جمله هزینه جمع آوری پشتیبانی کودک.

در اینجا برخی از تجربیات زن و مرد در طلاق آورده شده است.

برای خانم ها:

1. ن طلاق را دو برابر مردان آغاز می کنند

2. 90٪ از مادران مطلقه ، حضانت فرزندان خود را دارند (حتی اگر آنها آن را در دادگاه دریافت نکردند)

3. 60٪ از افراد تحت رهنمود فقر ، ن و کودکان مطلقه هستند

4- مادران مجرد با متوسط ​​درآمد سالانه پس از مالیات 12 هزار و 200 دلار از چهار فرزند حمایت می کنند

5- 65٪ از مادران مطلقه هیچ کسانی از کودک دریافت نمی کنند (این رقم براساس کلی از کودکانی که واجد شرایط باشند ، از جمله والدین هرگز ازدواج نکرده ، هنگامی که پدران دارای حضانت هستند ، و والدین بدون حکم دادگاه). 75٪ از کودکان تحت حکم حکم دادگاه (و از زمان شروع دستورالعمل های یکنواخت حمایت از کودک ، افزایش اجباری و تعلیق تجدید مجوز) برخوردار می شوند

6. بعد از طلاق ، ن به طور کلی نسبت به مردان استرس و تعدیل بهتری دارند. دلایل این امر این است که (1) ن احتمالاً هنگام پایان یافتن چنین مشکلات ، متوجه مشکلات شویی شده و احساس تسکین می کنند ، (2) ن احتمالاً بیش از مردان به سیستمهای پشتیبانی اجتماعی و کمک از دیگران اعتماد کنند و (3) ن احتمالاً در هنگام طلاق ، افزایش عزت نفس را تجربه می کنند و نقش های جدیدی را به زندگی خود می افزایند.

7. نی که مشغول به کار هستند و فرزندان خود را در مراقبت از کودک قرار می دهند ، ننگ بیشتر از مردان در همان موقعیت را تجربه می کنند. مردان در همان موقعیت غالباً حمایت و دلسوزی را به خود جلب می کنند.

 برای مردان:

1- مردان معمولاً با مشکلات سازگاری عاطفی بیشتری نسبت به ن مواجه هستند. دلایل این امر مربوط به از دست دادن صمیمیت ، از بین رفتن ارتباطات اجتماعی ، کاهش مالی و وقفه متداول در نقش والدین است.

2. مردان سریعتر از ن دوباره ازدواج می کنند.

3. در مقایسه با "پدران مهربان" ، مردانی که فرزندپروری مشترک دارند (حضانت قانونی مشترک) ، وقت کافی با فرزندانشان و درک و مسؤولیت مستقیم فعالیتها و مخارج فرزندان در زندگی فرزندان خود درگیر می شوند. رعایت تعهدات حمایت از کودک. رضایت بیشتری نیز از میزان حمایت از کودک هنگام مذاکره در میانجیگری وجود دارد. بودجه ها تهیه شده و مسئولیت به شکلی که والدین درک کنند تقسیم می شود.

4- مردان نسبت به ن در ابتدا نسبت به طلاق بیشتر منفی هستند و انرژی بیشتری را برای تلاش برای نجات ازدواج اختصاص می دهند.

 



توصیه های متخصص در مورد حرکت ، و خود را متقاعد کنید که این درست است بعضی اوقات خودمان را در روابطی می یابیم که بیشتر از آنکه باعث خوشحالی ما شوند ، بدبخت می شویم ، روابطی که می دانیم در قلب ما درست نیست ، با این وجود باز هم بر ما چنگ زده است. اگر در یک رابطه بن بست وجود دارد که باعث می شود شما را به عقب برگرداند احساس می کنید ، در اینجا برخی از راهکارهای تحقیقاتی مبتنی بر شما وجود دارد که شاید فکر نکرده باشید آن را به خوبی خاتمه دهید و به زندگی خود ادامه دهید:

 

1-اعتیاد را برای عشق اشتباه نکنید

این کار دشوار است زیرا از نظر عصبی ، این دو بسیار مشابه هستند - مطالعات نشان داده است که وقتی شرکای عاطفی که به شدت عاشق هستند در معرض عکس های مورد علاقه خود قرار می گیرند ، مناطق مغزی که فعال می شوند همان مناطقی هستند که در معتادان به کوکائین فعال می شوند. هنگامی که آنها در حال استعمال کوکائین هستند. اما حتی اگر عشق دارای برخی از خصوصیات اعتیاد آور باشد ، محبت سالم نیز ممکن است ویژگی های دیگری مانند احترام ، اعتماد و تعهد را در بر بگیرد ، خصوصیاتی که حتی در آن روزهایی که هیجان و شور و اشتیاق در پیش نمی گیرند ، یک رابطه را قوی نگه می دارند. . در عوض ، عشق اعتیاد آور ، تمایل دارد که هرچه بیشتر باشد ، برای دستیابی به آن "اوج" ، متمرکز شود. شرکایی که رفتارشان غیرقابل پیش بینی است (مثلاً وقتی با آنها صحبت نمی کنند) ، متأسفانه به خصوص به احتمال زیاد شما را در آغوش می گیرند ، زیرا محبت ناسازگار آنها شما را بر روی انگشتان شما نگه می دارد و خواهان چیزهای بیشتری است.

اگر سعی می کنید از رابطه ای که احساس می کند بیشتر از اعتیاد بیشتر است به عنوان یک پیوند دوست داشتنی جدا شوید ، یک راهکار این است که از افکار و احساسات خود در مورد آن شخص خودداری کنید تا گویی او یک روند بیولوژیکی سرد و بالینی است ، تا بتوانید به آن دست یابید. فاصله سالم. به عنوان مثال ، پس از یک هفته عدم تماس ، احساس می کنید موجی از اشتیاق در سینه دارید و فکر می کنید ، "اما من واقعاً او را دوست دارم (یا او) . من همین حالا باید صدا کنم ." در عوض ، می توانستید به سادگی به این احساس توجه کنید و به خود بگویید ، "جالب است. هسته ی هدر می رود که دوپامین را آزاد می کند و احساس تمایل ایجاد می کند. خوب ، به کار خود برگردید.

 

2-به خودتان استراحت دهید

ممکن است دوستان و خانواده شما در دو دسته کلی قرار بگیرند - آنهایی که باعث می شوند احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید ، همیشه به شما اطمینان می دهند که همسرتان واقعاً شما را دوست دارد و در پایان همه چیز نتیجه خواهد گرفت ، و کسانی که باعث می شوند نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید ، با پیامدهای ظریف یا نه چندان ظریف که برای اینکه در چنین بازنده ای بمانید باید دیوانه ، ضعیف یا احساساتی باشید. ممکن است خودتان را به سمت این دو نوع پشتیبانی جلب کنید - از یک طرف می خواهید احساس راحتی کنید ، اما از طرف دیگر برای ایجاد تغییر به انگیزه نیاز دارید.

یکی از راههای آسایش و تشویق به خودتان ، بدون اینکه خود را فریب دهید یا خودتان را شرور کنید ، این است که با خود دلسوز باشید. خود دلسوزی شامل اطمینان خاطر به خودتان می شود که شما آدم ترسناکی نیستید ، این قابل درک است که در برابر داوری بهتر شما به کسی دلبسته باشید ، و اینکه بسیاری از افراد دیگر نیز به این نوع کارها می پردازند. خود دلسوزی همچنین شامل مراقبت و تمایل به انجام آنچه برای خودتان می کنید ، به عنوان والدین یک فرزند می شوید - این به معنای ماندن در یک رابطه نیست که به شما آسیب برساند

3-خود را در یک برنامه قفل کنید

 

تحقیقات نشان می دهد که افراد در هنگام رسیدن به اهداف خاص اجرای برنامه ، یا برنامه های اجرا شده این طرح ها نشان داده شده است که به افراد کمک می کند تا از وسوسه ، تحقق اهداف درمانی و حتی اجتناب از کلیشه اعضای گروه جلوگیری کنند. شما ممکن است در حال حاضر بسیاری از موارد پیش فرض را دارید که به نفع شما کار نمی کند ، مانند "اگر احساس تنهایی می کنم و دلم برای [شریک زندگی] تنگ شده است ، پس با او تماس می گیرم و از او می خواهم که بیاید در عوض ، می توانید این پیش فرض "سپس" را با رفتاری جایگزین کنید که احتمالاً در طولانی مدت احساس بهتری می کند ، مانند تماس با یک دوست خوب یا گوش دادن به یک آلبوم توانمند. هرچه هر زمان که محرک "اگر" به وجود آید ، تصمیم گیری متفاوتی را تجربه می کنید ، پیوند اتوماتیک تر خواهد شد و مقاومت در برابر الگوی قدیمی ساده تر خواهد بود

 

4-ناسازگاری شناختی را نادیده بگیرید

ذهن ما انسانها روش  های عجیبی در توجیه اقدامات خود دارد به طوری که هرگز مجبور نیستیم احساس کنیم که کاری احمقانه انجام داده ایم یا اشتباه کرده ایم ، پدیده ای به نام ناهماهنگی شناختی. به همین دلیل تمایل  ما رابه وفاداری بیشتر نسبت به گروههایی که برای ورود به آن متحمل شده ایم (به عنوان مثال ، برادری با سرقت شدید) و دلیل اینکه چرا خودمان را پیدا می کنیم در شغل کار خود خدشه دار کردیم یک بار تصمیم نهایی را گرفتیم تا با دیگری تصمیم بگیریم. (ناهماهنگی پس از تصمیم). این نیز یکی از دلایلی است که از بین بردن

روابط بد بسیار سخت است  به خصوص وقتی که مدت طولانی در آنها بوده ایم..

مگر اینکه یک رابطه بعد از اینکه قبل ازشروع همواربود ، ناگهان بدتر شود ، پایان دادن آن اغلب به معنای سازگاری با این واقعیت است که برای مدت طولانی ما این کار را تمام نکردیم و این یک اشتباه بود. اگر نتوانیم با این مسئله کنار بیاییم ، ممکن است خودمان ادامه دهیم که تعهد فعلی خود را به روابط توجیه می کنیم ، که به نوبه خود تصمیم قبلی ما برای ماندن در آن را توجیه می کند. آگاهی از شیوه ای که ذهن شما می تواند ترفندهایی برای شما بازی کند ، می تواند در جلوگیری از این دام به شما کمک کند.

 

5-تصمیم خود را بگیرید

پایان دادن به یک رابطه می تواند یک مبارزه طولانی و دردناک باشد و انجام این کار به تنهایی کار ساده ای نیست. شما به یک تیم پشتیبانی خوب نیاز دارید تا بتوانید مسیر خود را حفظ کنید و به شما کمک کند زندگی خود را با فعالیتهای مثبت و سالم پر کنید. اما در نهایت ، تصمیم برای پایان دادن به یک رابطه عاطفی به عهده شماست و تحمل فشارهای اطرافیان بعید به نظر می رسد بسیار طولانی بماند. هنگامی که همه موارد دیگر شکست بخورند ، گاهی اوقات به عقب برگشتن و سؤال از خود کمک می کنید ، خالی بمانید ، واقعاً چه می خواهم؟ فقط جواب را می دانید


چندین راه برای رهایی از احساس بدبختی و دیوار کشی در بدبختی وجود دارد

 

در اینجا چند روش آورده شده است:

 

- ماهیت نفس خود را بفهمید
 

-ذهن آگاهی و مراقبه را تمرین کنید

 این دو مسیر به شما کمک می کنند در لحظه کنونی از زندگی لذت ببرید ، آرامش درونی بیشتری پیدا کنید و از تله های ذهنی خود آگاه باشید.

بیاموزید که چگونه خود را دوست داشته باشید و خود شفقت را تمرین کنید - به جای استفاده از بدبختی به عنوان راهی برای کسب محبت و عشق از دیگران ، یاد بگیرید که چگونه به منبع درونی شفقت و پرورش خود ضربه بزنید.
 

مهارت هایتان را توسعه دهید به جای این که از پایه و اساس احساس بدبختی کنید ، آن را بر اساس مهارت خود در کاری که انجام می دهید پایه ریزی کنید.
 

معنی زندگی را پیدا کنید - معنای شخصی شما در زندگی چیست؟ مسیر واقعی شما چیست؟ با تمرکز بر این پیگیری ، کمتر احتمال دارد که در بدبختی غرق شوید یا از آن برای تقویت نیاز ، وسواس یا احساس بی مصرف بودن بودن. "به ویژه" از دیگران استفاده کنید

 

آیا شما آماده هستید که درام های با ارزش خود را یک به یک رها کنید و به ناشناخته ها بروید؟
و در صلح شادی و همچنین با یک نفس بهتر به زندگی خود ادامه دهید؟

اگر شجاعت این را دارید که سخت کوشی کنید - به جای اینکه انتظار یک راه حل فوری را داشته باشید - پایه های یک زندگی آزاد شده را بنا خواهید کرد. 
 

3 راه شما در بدبختی خود سرمایه گذاری کرده اید

در اینجا متداول ترین دلایلی که اینقدر به

بدبختی خود متصل شده ایم را بیان کرده ایم :

 

1-شما اعتقاد دارید که برای شادی باید رنج بکشید

یک عقیده اصلی بسیار متداول که بسیاری از ما در درون خود داریم این است که اعتقاد دارم که "من بد هستم ، بنابراین باید سعادت داشته باشم که خوشبخت شوم." تغییرات دیگر این باور اصلی عبارتند از: "من بی ارزش هستم" ، "خوشبختی غیرممکن است "و" من گناهکار هستم "

 

در ابتدا ، شما ممکن است فکر کنید که این باورهای اصلی احمقانه به نظر می رسند (مطمئناً شما اینگونه احساس نمی کنید!). اما این یک پاسخ بسیار متداول است که من نیز تجربه کردم ، بعداً متوجه شدم که این یک واکنش محافظتی در برابر زانو زدن است. من شما را تشویق می کنم که درباره باورهای اصلی بیشتر بخوانید تا ایده های اصلی خودتان را که باعث رنج شما می شود ، کشف کنید.

 

یکی از متداول ترین مسائل رفتاری که اعتقاد دارد شما باید شاد شوید (و به اعتقادات هسته ای متصل به آن متصل هستید) مجتمع شهادت / قربانی است. شهدا معتقدند که قربانی کردن نیازها و خواسته هایشان در نهایت هزینه خواهد شد ، اما چنین نمی شود.

 

روشهای متداولی که شهید / قربانی تمایل به سرمایه گذاری در بدبختی خود را دارد این است که ناخودآگاه جذب شرکاء یا دوستان اهانت آمیز و سمی به زندگی خود می شوند که احساس می کنند باید آنها را اصلاح کنند (برای اینکه این افراد آنها را دوست داشته باشند). همانطور که می دانیم ، تغییر دادن شخص دیگر غیرممکن است مگر اینکه آنها ابتدا مایل به تغییر خود باشند ، بنابراین شهید / قربانی در یک چرخه بی پایان خودآزار قرار گرفته است زیرا آنها به طور ناخودآگاه به شریک عاطفی یا دوستان خود اجازه می دهند از آنها سوء استفاده کنند.

 

2- تحمل هیجان انگیز و تحریک کننده است

ما با درام احاطه می شویم و هر روز ، درام را محاصره می کنیم. چه این انتخاب ما از برنامه های تلویزیونی یا فیلم ، دوستان یا همراهان ، دوستداران یا شرکا یا مکانهای کار باشد ، ما را تقریباً دائما در سایه زندگی خود در کمین داریم.

 

بیایید با آن روبرو شویم ، شایعات و گاز گرفتن می تواند هیجان انگیز باشد ، فریاد زدن و جیغ زدن می تواند  جالب باشد ، و مسیریابی و عزاداری می تواند اعتیاد آور باشد. چرا؟ زیرا این امر ما را تحریک کرده و ما را از حالت آگاهی خواب آلوده بیرون می اندازد. بدبختی باعث می شود احساس راحتی کنیم. این هیجان را به زندگی ما باز می گرداند - حتی با هزینه ای که فدای صلح خودمان می کنیم..

 

یک بار به یاد دارم کسی به من گفت "صلح خسته کننده است" گویا نوعی پوسیدگی مغزی است. که باعث می شود از شما سؤال کنم ، چطور احساس می کنید کاملاً بی سر و صدا هستید؟ شاید در ابتدا ایده را دوست داشته باشید ، اما عمیق تر از آن ، ممکن است برخی از باورهای غلط راجع به آنچه "صلح" به معنای واقعی آن است ، داشته باشید ، و بنابراین ممکن است به طور ناخودآگاه در تلاش برای "فرار" از آن یا جلوگیری از آن در زندگی خود باشید. که من را به نقطه بعدی سوق می دهد.

 

3-بدون رنج گم شدن می شوید

من معتقدم که عمیق ترین دلیل اینکه چرا ما عمداً در فقدان مردم سرمایه گذاری می شویم این است که بدون بدبختی ما ، چه کسی یا چه کسی خواهیم بود؟ به نظر می رسد ، در سطح ناخودآگاه احساس می کنیم که اگر تمام درام ها ، مشکلات و شکایات ما متوقف شود ، چربی بزرگی به خود نمی گیریم. زندگی ما به چه صورت خواهد بود؟ برای اکثر مردم ، این فکر غیرقابل تصور است و چون درک آن دشوار است ، از آن وحشت دارد. بنابراین ، ما همچنان روی ناخوشایندی خود سرمایه گذاری می کنیم ، زیرا مانع از دیدن آن می شود "سوراخ بزرگ و ترسناک ناشناخته" می شود.


در اینجا به بیان روش هایی پرداخته ایم که توسط آن بتوانید خود واقعیتان را پیدا کنید و روابط عاطفی و اجتماعی بهتری داشته باشید، دقت ور انجام هر کدام از از اهمیت بالایی برخوردار است لذا توصیه ما به شما این است که توجه کافی را به عمل آورید.

اعتماد به نفس خود را شروع کنید.
 در اینجا اعتماد به نفس به معنی اعتماد در یافتن خود است. اگر یک حس عزت نفس محکم ندارید ، به آنچه دیگران باید بگویند گوش فرا می دهید و به اصرار آنها بر آنچه مناسب است گوش می دهید. یاد بگیرید که به خودتان ایمان داشته باشید و به احساسات خود اعتماد کنید. سپس ، با ساختاری پیش می آیید تا حس جدید بودن خود را بر اساس آن پایه گذاری کنید. به یاد داشته باشید ، با خودتان صبور باشید و به توانایی های خود اطمینان داشته باشید. همه چیز با زمان فرا می رسد.

اگر در گذشته قربانی شده اید ، با این مسائل مقابله کنید
آنها قصد ندارند به تنهایی از بین بروند. آنها ممکن است رویکرد شما به زندگی روزمره را رنگین کنند ، و باعث شوند شما به جای انتظارات دیگران ، مطابق انتظارات دیگران عمل کنید.
شروع به اعتماد به قضاوت و فرآیندهای تصمیم گیری ، اشتباهات و همه موارد خود کنید. همه ما اشتباه می کنیم اما از طریق اشتباهات خود را در حال رشد ، یادگیری و رسیدن به خود واقعی خود می دانیم.

مسئولیت بودجه
امور مربوط به خانه و برنامه ریزی در مورد آینده را شروع کنید. افرادی که فاقد احساس خویشتن هستند ، تمایل دارند با یک نگرش بی دقتی "جزئیات" زندگی را نادیده بگیرند ، و معتقدند که همه چیز خود را مرتب می کند. اما همه چیز همیشه خود را مرتب نمی کند. مسئولیت پذیری ، شما را از رسوبات باز می دارد و به شما این امکان را می دهد تا خود متکی و خودمختار باشید ، دیگر با امواج سرنوشت همراه نشوید.
برای شروع دوباره با یک تخته سنگ تمیز آماده شوید. رفتار اخلاقی خود را انجام دهید و به آن پایبند باشید. با غلبه بر عادت های بد شروع کنید.
سیگار کشیدن ، خوردن بیش از حد و نوشیدن سوء مصرف را متوقف کنید. اینها نمونه هایی از خطاها یا عادت هایی است که شما را از عملکرد در اوج خود جلوگیری می کند. آنها همچنین به شما اجازه می دهند با قدم زدن در تحلیل اینکه چرا از این عصا ها به جای یافتن راههای بهتری برای روشن تر کردن زندگی خود استفاده می کنید ، "قلاب را دور کنید".
این مرحله ممکن است برای بعضی از افراد احیا شود ، اما قرار دادن آن در سبد خیلی سخت باعث می شود که از بین نرود. به یاد داشته باشید ، اگر همیشه به آینه نمای عقب خود نگاه می کنید ، نمی توانید زندگی خود را به جلو هدایت کنید!
دنیای خود را سازماندهی کنید و ترس از تصمیم گیری نداشته باشید

شما ممکن است دریابید که انجام سایر امور دیگر به منظور کمک به تسریع روند دستیابی به تصرف هویت شما خواهد بود. بنابراین اتاق خود را تمیز کنید. مشقت را بنویس. آن دعوا را با آن دوست حل کنید. بیرون آوردن همه چیز دیگر راه را برای رسیدن به زمان "من" پاک می کند.
همه ما بهانه هایی داریم که چرا در مسیری که می خواهیم رشد کنیم رشد نمی کند - این می تواند پول ، مدرسه ، شغل ، رابطه باشد ، شما آن را نام ببرید ، کسی از آن استفاده کرده است. اگر زنبور عسل شلوغ هستید ، سعی کنید برنامه خود را پاک کنید تا بتوانید در این حالت بنشینید و مقابله کنید تا بتوانید خود واقعیتا

پیدا کردن خودن را پیدا کنید. اگر همیشه اولویت شماره 2 باشد ، هرگز عملی نخواهد شد.


اختلال خواب چیست و چه زمانی حاصل می شود؟
خواب یک امر ضروری در زندگی هر فرد است و همچنین تاثیر بسزایی در عملکر های او دارد همه ما میدانیم که نداشتن خواب کافی باعث کج خلقی، اضطراب، استرس و عدم تمرکز کافی در طول روز می شود و وجود همین مسائل باعث بوجود آمدن مشکلات اساسی در روابط عاطفی و روابط اجتماعی فرد می شود.
اختلالات بیدار شدن در خواب وقتی رخ می دهد که ساعت داخلی بدن به درستی کار نکند یا از محیط همگام خارج نشود.
سیستم شبانه روزی

بدن دارای سیستم زمان بندی داخلی به نام سیستم شبانه روزی است که رفتار روزانه و عملکردهای بدن را از طریق چرخه هایی به نام ریتم شبانه روزی تنظیم می کند. ریتم های شبانه روزی بر مواردی مانند الگوهای خواب و خوردن ، دمای بدن و تولید هورمون های خاص تأثیر می گذارد. این ریتم تقریباً هر 24 ساعت تکرار می شود.

بخش خاصی از مغز به نام هسته سوپراشیسماتیک ریتم های شبانه روزی ایجاد می کند. قرار گرفتن در معرض نور نیز بر زمان بندی ریتم ها تأثیر می گذارد. به طور معمول ، ریتم های شبانه روزی با محیط اطراف همگام هستند ، که به افراد کمک می کند تا در طول روز بیدار بمانند و شب ها را بخوابند. اختلالات خواب و بیدار شدن ریتم شبانه روزی هنگامی اتفاق می افتد که هماهنگی بین ریتم های شبانه روزی و محیط خارجی از بین رفته یا هنگامی که سیستم شبانه روزی خود عملکردی ندارد.
اهمیت خواب در چیست؟
خواب یک نیاز اساسی بشر است و از نظر سلامت جسمی و روانی بسیار مهم است. دو نوع خواب وجود دارد که بطور کلی در یک الگوی سه تا پنج چرخه در هر شب اتفاق می افتد

چقدر خواب ما بسته به سن متفاوت است و از نظر شخص دیگری متفاوت است. طبق گفته بنیاد ملی خواب ، بیشتر بزرگسالان هر شب حدود هفت تا نه ساعت خواب آرام دارند. این بنیاد توصیه‌های خواب خود را در سال 2015 بر اساس بررسی دقیق ادبیات علمی مورد بازنگری قرار داد.

بسیاری از ما خواب کافی نداریم. تقریباً 30 درصد از بزرگسالان هر شب کمتر از شش ساعت خواب دارند و تنها در حدود 30 درصد دانش آموزان دبیرستانی حداقل 8 ساعت خواب را در یک شب متوسط ​​مدرسه می گذرانند زمانی که خواب کافی نداشته باشیم باعث بهم ریختن عملکرد می شود این اختلال سبب می شود تا نتوان به شکلی صحیح به فعالیت های روزمره خود رسید به نتیجه نرسیدن باعث از دست رفتن اعتماد به نفس اشخاص می شود. 


پیامدهای کمبود خواب و شرایط همزیستی

خواب به مغز شما کمک می کند تا به درستی عمل کند. نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت باعث عواقب احتمالی زیادی می شود. بارزترین نگرانی ها عبارتند از خستگی و کاهش انرژی ، تحریک پذیری و تمرکز مشکلات. عدم  توانایی در تصمیم گیری و خلق و خوی نیز می تواند تأثیر بگذارد. مشکلات خواب اغلب با علائم افسردگی یا اضطراب همراه است. مشکلات خواب می تواند افسردگی یا اضطراب را تشدید کند و افسردگی یا اضطراب می تواند منجر به مشکلات خواب شود.

کمبود خواب و خواب زیاد با بسیاری از مشکلات سلامتی مزمن مانند بیماری قلبی و دیابت مرتبط است. اختلالات خواب همچنین می تواند یک علامت هشدار دهنده برای مشکلات پزشکی و عصبی مانند نارسایی احتقانی قلب ، استئوآرتریت و بیماری پارکینسون باشد. تشخیص

رفتار

درمان خاص اختلالات خواب و بیدار بستگی به نوع اختلال خواب بیدار دارد. به طور کلی ، قرار گرفتن در معرض به موقع استراتژیک در معرض نور و دنبال کردن برنامه خواب تغییرات رفتاری است که ممکن است مفید باشد. ملاتونین هورمونی است که توسط بدن ایجاد می شود و چرخه خواب را تنظیم می کند ، و مکمل های ملاتونین ممکن است در بعضی مواقع برای کمک به هماهنگی ریتم های شبانه روزی بدن با محیط بیرون استفاده شود. بسته به سناریو ممکن است از داروهای دیگری نیز استفاده شود که باعث بیدار شدن یا خواب شود.اختلال در خواب چیست و چه معایبی دارد؟


چگونه شور و شوق از دست رفته را بازیابی کنید؟

زندگی را ساده بگیرید. کارهایی را که از روی عادت انجام می دادید ترک کنید. کارهای کم ارزش را از زندگی خود حذف کنید تا دنیا را بهتر ببینید. تماشای تلویزیون را یک ماه کنار بگذارید و به چیزهایی که فکرتان مشغول کرده، دقت بیشتری کنید آنگاه به ندای قلب تان گوش کنید بار دیگر صدای ضعیفی از درون تان خواهند گفت: (( این کار را دوست دارم زیرا مرا راضی می‌کند و باعث هیجان می شود))
 گوش کن! به کتابخانه شهرتان برو و قفسه های کتاب هارا از یکجا شروع و به یکجا ختم کن.
در آنجا چه چیزی نظر تو را جلب می‌کند؟

 کارهای جدیدی را انتخاب کنید. نقاشی رنگ روغن، ورزشهای رزمی، کاشت درخت، مربی فوتبال کودکان، زبان ایتالیایی را فرا بگیرید و ممکن است که ۱۰ کار جدید را امتحان کنید و ۹ تای آن باب میلتان نباشد و فقط یک مورد آن باقی بماند که با استفاده از همان زندگیتان زیرو شود.
 به تنهایی به کوهستانی یا کنار دریا بروید. فرد می گوید برای انجام چنین کارهایی وقت ندارد این مسئله مثل این است که بگوید من گم شدم ولی چون خیلی دیر نشده نمی توانم به نقشه راهنما نگاه کنم.

 با فکر کردن و آنچه که دوست دارید احساس آرامش خواهید کرد برای این کار انجام کاری که دوست دارید برایتان امکان پذیر باشد فقط باید آن را باور داشته باشید. هنگامی که متوجه شوید کار مورد علاقه تان  چیست، این سوال مطرح می‌شود ما باید با زندگی چه کنم بیشتر مردم نمی‌دانند چه می‌خواهند و این بابت ناراحت هستند.
اگر دقیقاً نمی دانید چه چیزی نیاز دارید به تصور خود رجوع کنید و از نزدیک‌ترین نقطه با حرکت را آغاز کنیم استعداد به معنی خلق یک راهکار هنری نیز توجه کردن به اطرافیان هم یک استعداد است تدریس کردن یک استعداد است اگر بتوانید از مردم به خوبی پذیرایی های مستعد هستید رفع مشکلات استعداد از مدیریت داشتن استعداد از تربیت فرزندان است تصور ما همیشه استعدادهای خود را دست‌کم نمی‌گیریم یک هنرمند سفالگر می‌گوید اگر می‌توانستم آهنگساز هنرمند بودم یک موسیقی دان می گوید اگر تصور در سال چیزی به ذهنم هیچگاه توانایی خود را با دیگران مقایسه نکنیم آن را از دستتان بر می‌آید را انجام می‌دهد استعداد خود را در انجام آن کار بسنجید در صورتی که صدای شما آشکار شد احساس رضایت کنید نه اینکه آرزو کنید و استعدادهای دیگران شما داشتید.

 برگرفته از کتاب آخرین راه

شاد زیستن
نویسنده: اندرو متیوس

 


مرمت قلب شکسته هرگز آسان نیست. هیچ راهی سریع برای جلوگیری از صدمه زدن به قلب شما وجود ندارد.

متوقف کردن دوست داشتن گزینه ای نیست. نویسنده هنری نوون می نویسد: "هنگامی که کسانی که شما را دوست دارند عمیقاً شما را رد می کنند ، شما را ترک می کنند یا می میرند ، قلب شما شکسته می شود. اما این نباید شما را از دوست داشتن عمیق باز دارد. درد ناشی از عشق عمیق ، عشق شما را بارورتر می کند. "

اما چگونه می توانیم از درد فراتر برویم؟ در اینجا 10 نکته من از متخصصان و گفتگو با دوستان برای چگونگی ضربان قلب خود را جمع آوری کرده ام و سعی کرده ام ، به تدریج ، به تدریج ادامه دهم.

  1. پذیرش

من می دانم که سخت ترین کار برای شخصی که قلب شکسته دارد ایستادن و احساس ترک است. اما این دقیقاً همان کاری است که او باید انجام دهد. زیرا هیچ میانبری بدون سهم از موانع موجود نیست. یک واقعیت ساده است: شما باید برای ادامه حرکت غمگین شوید. در طی 18 ماه افسردگی شدید ، درمانگر من تقریباً در هر بازدید تکرار می کند: "از طریق آن بروید. نه در اطراف آن. "زیرا اگر بعضی از مواردی را که مرا درهم می پاشید به اطراف می انداختم ، می خواهم مانند جایی که در مرکز دایره راهنمایی و رانندگی قرار گرفتم ، در آنها به جایی بیفتم. با گذشت درد شدید ، سرانجام به عنوان یک فرد قوی تر آمادگی مقابله با مشکلات را پیدا کردم. به زودی درد سنگر خود را بر من از دست داد.

  1. استقلال خود را بازیابی کنید و لذت ببرید.

تلاش برای پر کردن خلاء خود - بدون عجله در یک رابطه جدید یا تلاش ناامیدانه برای بدست آوردن معشوق خود - در اصل چیزی است که جدا کننده است. بودا آن دلبستگی را که منجر به رنج است ، آموخت. بنابراین مستقیم ترین مسیر رسیدن به خوشبختی و صلح ، جدایی است.

  1. نقاط قوت خود را لیست کنید.

روشی که به من کمک می کند وقتی دیگر احساس خستگی و شکست را امتحان کنم ، لیست کردن نقاط قوت من است. با خودم می گویم ، "خود ، شما 20 سال است که هوشیار هستید! ضعیف ها نمی توانند این کار را انجام دهند! و اینجا ، شما ، بعد از آن 18 ماه افکار خودکشی شدید ، زنده هستید. علاوه بر این ، شما سیگار را از آن مراسم تشییع جنازه در دسامبر سال گذشته سیگار نکشیده اید! از این غم و اندوه بکوشید و سعی کنید فردی تولید کننده در این جهان باشید. اگر نمی توانید نقاط قوت خود را ذکر کنید ، یک پرونده عزت نفس را شروع کنید.

  1. غم و اندوه روند طبیعی نخواهد بود بدون اینکه آرزوی شخصی را داشته باشید که اخیراً او را از دست داده اید.

 

  1. به شخص دیگری کمک کنید.

هنگامی که احساس درد می کنم ، تنها پادزهر تضمین شده برای رنج من این است که همه احساساتم را مرتب کنم ، مرتب سازی بر اساس آنها ، و سپس سعی در استفاده از آنها بکنم. وقتی توجه خود را به شخص دیگری تغییر می دهید - خصوصاً کسی که با همان درد و رنج دست و پنجه نرم می کند - شما برای لحظه ای تقسیم شده خود را فراموش می کنید. و بیایید با آن روبرو شویم ، که در برخی روزها ، مانند یک معجزه احساس می شود.

منبع


طبق اعلام انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا ، اختلال اضطراب عمومی (GAD) 6.8 میلیون بزرگسال یا 3.1 درصد از جمعیت ایالات متحده را مبتلا می کند. بنابراین حتی اگر ممکن است از اضطراب خود شرمنده شوید و فکرمیکنید تنها کسی باشید که تلاش می کنید ، کاملاً تنها نیستید.
زندگی با نگرانی های بیش از حد ، غیرقابل کنترل ، سرسخت دشوار است. شاید شب شما را حفظ کند. شاید این نگرانی اولین چیزی باشد که صبح هنگام باز کردن چشمان به وجود می آید. شاید به نظر برسد که نادر هستید و نگران نباشید. در حقیقت ، افراد می توانند از 3 تا 10 ساعت در روز نگران باشند.
با این حال ، این نوع نگرانی فلج کننده با روان درمانی و دارو بسیار قابل درمان است. به عنوان مثال ، طبق دستورالعملهای درمانی از کالج روانپزشکان رویال استرالیا و نیوزلند ، برای GAD خفیف ، رفتار درمانی شناختی (CBT) بهترین راه حل است. برای GAD متوسط ​​، CBT یا یک مهار کننده بازجذب جذب مجدد سروتونین (SSRI) یا مهارکننده های برگشت مجدد سروتونین و نوراپی نفرین (SNRI) توصیه می شود. برای GAD شدید ، موثرترین گزینه ترکیبی از CBT و دارو است.
روان درمانی
خط اول و استاندارد طلا برای درمان اختلال اضطراب عمومی (GAD) درمان شناختی رفتاری (CBT) است. CBT برای GAD یک درمان چند حالته است ، به این معنی که شامل مؤلفه های مختلفی است که علائم مختلف بیماری را هدف قرار می دهد: جسمی ، شناختی و رفتاری.
داروها
اولین روش دارویی خط اول برای اختلال اضطراب عمومی (GAD) یک مهارکننده انتخابی بازگشت مجدد سروتونین (SSRI) یا مهار کننده بازگشت مجدد سروتونین و نوراپی نفرین (SNRI) است. این داروها همچنین برای افسردگی بسیار مؤثر هستند - که مهم است زیرا افسردگی معمولاً با GAD همراه است. این بدان معناست که مصرف SSRI یا SNRI می تواند علائم هر دو بیماری را کاهش دهد.
 
استراتژی های خودیاری برای GAD
    ورزش یک کاهش دهنده استرس قابل توجه است. نکته اصلی شرکت در فعالیت های بدنی که از آن لذت می برید ، ممکن است در روزهای مختلف متفاوت باشد. در بعضی روزها ، ممکن است پیاده روی کنید ، در حالی که در روزهای دیگر ، ممکن است یوگا آرام و ترمیمی را تمرین کنید. هنوز هم در روزهای دیگر ، ممکن است کلاس رقص یا بوکس شرکت کنید.
    خواب آرام داشته باشید. کمبود خواب می تواند باعث اضطراب شود و ما را نسبت به عوامل استرس زا حساس تر کند. روی ایجاد روال تمرینی متشکل از همان سه یا چهار فعالیت متمرکز شوید ، که شما به طور همزمان و هر شب در یک ترتیب مشابه انجام می دهید. این فعالیت ها می تواند اندک باشد - گوش دادن به یک مراقبه راهنما ، نوشیدن چای ، خواندن چند صفحه از یک متن مذهبی. همچنین ، اطمینان حاصل کنید که اتاق خواب شما فضایی جذاب و آرامش بخش با ورق های تمیز و دنج و سطوح عاری از درهم و برهمی است.
    از کافئین و سایر مواد تحریک کننده خودداری کنید. کافئین می تواند اضطراب را تشدید کند ، بنابراین در نظر داشته باشید که نوشیدن قهوه ، سودا و سایر نوشیدنی های کافئین دار را کاهش یا به طور کامل متوقف کنید. ترک الکل و دخانیات را در نظر بگیرید که هر دو اضطراب را نیز تشدید و بزرگتر می کنند.
    کتابهای خودیاری را بخوانید. بسیاری از کتابهای عالی در مورد اضطراب از طرف متخصصان فصلی وجود دارد که می توانید در رابطه با درمان از طریق آن کار کنید. به عنوان مثال ، در اینجا یک کتاب کار مبتنی بر درمان شناختی رفتاری وجود دارد.
    به آنچه آرامش می دهد ، روی آور. شاید این به آسمان نگاه کند ، یا در کنار آب باشد. شاید نقاشی باشد یا روی نیمکت پارک نشسته باشد. شاید در حال تماشای یک فیلم خنده دار یا رقص با موسیقی کلاسیک باشد. شاید این یک مکان امن باشد. شما می توانید لیستی از فعالیت ها و استراتژی های سالم ، آرام بخش تهیه کنید و هر روز درگیر آنها شوید.

منبع

اضطراب

افرادی که رابطه شویی شان را تا آخر عمر حفظ میکنند،۴سال بیشتر از کسانی عمر میکنند که نمیتوانند رابطه شان را حفظ کنند.همین جمله ما را به فکر فرو میبرد که یک بازنگری در مورد روابط ،اصلاح یا مصمم شدن برای ماندن یا رفتن از رابطه ی فعلیمان،داشته باشیم.
اگر اکنون در مرحله ای قرار دارید که بین رفتن و ماندن در یک رابطه ی زخمی و آسیب خورده ،ماندن را انتخاب کرده اید یا هنوز در انتخاب ،تردید دارید  و این سوال ها برای شما به وجود آمده که آیا ماندن در رابطه ی تضعیف شده منفعتی هم دارد یا خیر؟ و اصلا چرا باید رابطه ام را حفظ کنم؟ در مقاله " حفظ رابطه " همراه باشید.

اشتباهات یک رابطه ی عاشقانه

در روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد ACT، انعطاف ناپذیری روانی به منزله فرآیند آسیب شناختی اصلی در نظر گرفته می شود. هنگامی که افراد بر حسب عادت درگیر رفتار های اجتنابی خاص شوند، علائمی مشکل ساز و یک روش زندگی محدود ظهور خواهند کرد. عناصر اصلی انعطاف ناپذیری روانی از این قرارند:

1-زندگی در گذشته یا آینده:

نشاط و سرزندگی در رابطه تنها در این جا و در این لحظه تجربه خواهد شد. دلیل بخش عمده ناراحتی های یک رابطه تمرکز بر روی گذشته یا آینده است. همواره باید این را به خاطر داشت که درد اجتناب ناپذیر و بدیهی است. ولی رنج بردن از آن اختیاری است و هیچ راهی برای فرار از قطار غلطان یک رابطه عاشقانه وجود ندارند. رنج بردن به مدت طولانی در رابطه در حقیقت یک تقویت ذهنی است که ساخته ذهن خود فرد است.

برخی مثال های شکایت از گذشته در روابط:

چی می شد اگر من متفاوت بودم؟ اگر من متفاوت بودم، این اتفاقات می افتاد؟

بعد از آن همه کاری که کردم، او چطور می تواند در حق من این چنین بی انصافی کند؟

هیچ گاه برای تلاش هایم در این زندگی از من قدردانی نشد.

از همان ابتدای رابطه مان تمرکز او همیشه بر روی کارش بود و نه برروی من.

افرادی که دائما درگیر فکر به بی انصافی ها و بی عدالتی هایی که نسبت به آن ها شده باشند، محتمل به غرق شدن در درد و ناراحتی و خشم فزاینده ای هستند. در چنین شرایطی آن ها به اتفاقات حاضر با عینک گذشته می نگرند متعاقبا حتی دیدن تجربه های خوشایند فعلی نیز برایشان دشوار خواهد شد.

چرا باید رابطه ام رو حفظ کنم ؟

نمونه هایی از نگرانی برای آینده:

بعد از این دیگر هیچ گاه به فرد عاشقی اعتماد نخواهم کرد.

مردم راجع به من این چنین فکر می کنند که گویا من یک بازنده ام.

دفعه ی بعدی تظاهر می کنم که همه چیز خوب است و از هیچ چیزی شکایت نخواهم کرد.

دیگر با هیچ وکیلی (برای مثال) آشنا نخواهم شد. زیرا همه آنها دائما درگیر شغل خود هستند.

دغدغه و نگرانی برای آینده ترس و دلهره ی پیش نگرایانه را به دنبال خواهد داشت.

قطع ارتباط با ارزش ها:

در یک رابطه صمیمی و نزدیک این ارزش ها هستند که به مثابه ابزاری جهت دهنده عمل کرده و به افراد کمک می کنند تا بدون در نظر گرفتن تغییراتی که در احساسات و افکارشان حاصل می شود، همراه و عاشق باقی بمانند.

افرادی که پیروی از قوانین را به ارزش های خود ترجیح می دهند، در رویارویی با مشکلاتی که در یک رابطه ی دراز مدت و صمیمی ظهور می کنند، از مهارت و توانایی انعطاف پذیری کمتری برخورداترند. برخی از این قوانین سودمند بوده و برخی دیگر نیستند. ولی چه قوانین سودمند و چه غیرسودمند همگی افراد را از همسانی های طیعی زندگی دور می کنند. اگر فردی حس کند که به سبب پیروی از قانون خاصی حال دیگر حق با اوست، حتی چنین حسی هم نمی تواند جایگزینی برای سرزندگی مطلوب در رابطه اش باشد. سوالی که در روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد از افراد طرح می شود، این است که می خواهید زندگیتان کدام یک از ان دو رو باشد؟ حق با شما باشد یا یک زندگی با نشاط و سرزنده ای را تجربه کنید؟

محدود کردن داستان های خودساخته:

فکر هر فرد درباره این که کیست و چگونه به چیزی که اکنون هستند تبدیل شده است، می تواند در برقراری و حفظ روابط صمیمی مفید یا زیان بار باشد. افراد درباره روابطی که در آن هستند، داستان هایی می بافند و این داستان ها نیز می توانند برای صمیمیت موجود در یک رابطه سودآور یا زیان آور باشند. به خاطر داشته باشید که وقتی داستانی گفته می شود، واقعیت راستینی وجود نداشته و همه چیز صرف از دیدگاه شخصی بیان می نشود.

اجتناب تجربی:

به معنی تلاش برای کنترل، تغییر یا فرار از رویداد های شخصی استرس زاست. این تلاش گاه تا نقطه ای پیش می رود که آسیب روانی و رفتاری به فرد وارد می کند.

اساسا هر نوع رفتاری ممکن است به افراد کمک کند تا از تجارب خود اجتناب کنند. مصرف مواد مخدر یا الکل، برقراری رابطه جنسی، خواب بیش از حد یا عقب نشینی از فعالیت های ارزش مند ممکن است به عنوان یک اجتناب تجربی عمل کنند. این تاثیر به این صورت است که احساسات، افکار و خاطرات ناخوشایند فرد به طور موقت تسکین می یابد.

در یک رابطه نیز ممکن است افراد از موقعیت های هراسناک یا تعاملات چالش برانگیز و ناخوشایند که زوج ها اجتناب کنند. برای نمونه این که زوج ها زمینه های اختلاف نظر و عدم توافق را به بحث نمی گذارند، مسئله ای کاملا رایج است.

 

برخی از مطالعات دریافته اند که احتمال طلاق در ازدواج دوم 10درصد بیشتر از طلاق کسانی است که برای اولین بار ازدواج می کنند. احتمال طلاق گرفتن آن قدر بالاست که کاملا منطقی ب نظر می رسد که همه زوج های متاهل از جمله آنهایی که در حال حاضر از رابطه شان راضی هستند تلاش مضاعفی داشته باشند تا رابطه شویی شان را همچنان حفظ کرده و آن را تقویت کنند.

رابطه شویی ناشاد می تواند احتمال بیمار شدن را تا حدود 35 درصد افزایش دهد و حتی ممکن است به طور متوسط تا 4 سال باعث کوتاه تر شدن عمر شود. به عبارتی افرادی که زندگی شویی شادی دارند، بیشتر عمر می کنند و زندگی سالمتری نسبت به کسانی دارند که طلاق گرفته اند یا زندگی شویی ناشادی دارند.

افرادی که رابطه شوییشان را حفظ می کنند، 4سال بیشتر از کسانی عمر می کنند که نمی توانند رابطه شان را حفظ کنند.

یک رابطه شویی خوب ممکن است شمار را سالمتر نگه دارد بدین خاطر که به طور مستقیم به سیستم ایمنی شما که سردم دار دفاع از بدن در برابر بیماریهاست سود می رساند. پژوهشگران حدود یک دهه است که متوجه شده اند که طلاق می تواند عملکرد سیستم ایمنی را مختل کند.

وقتی رابطه شویی دچار مشکل می شود، زن و مرد تنها کسانی نیستند که از این مسئله لطمه می خورند، بچه ها نیز صدمه می بینند. در یکی از پژوهش ها اثبات شد که آنهایی که در خانواده هایی بزرگ می شدند که در آن مشکلات شویی و خصومت بین پدر و مادر وجود داشت، در مقایسه با کودکان دیگر سطح بالاتری از هورمون های استرس مورد مطالعه را به صورت مزمن داشتند.

بررسی چند تصور باطل در مورد روابط شویی:

این نظر اشتباه که می توان رابطه شویی را فقط از طریق صحبت کردن با حساسیت بیشتر نجات داد. احتمالا رایج ترین تصور باطلی است که درباره ازدواج و شویی وجود دارد. اما این مورد تنها مورد رایج نیست. در طول سالیان متوجه باورهای غلط دیگری شده ام که نه تنها نادرست هستند، بلکه می توانند برای زندگی شویی مخرب نیز باشند.

چرا که ممکن است باعث شوند زوج ها مسیر اشتباهی بروند یا بدتر از آن ممکن زوج ها را متقاعد کنند که هیچ امیدی به زندگی شویی آنها وجود ندارد، برخی از این باور های غلط از این عبارتند:

مشکلات مربوط به اعصاب یا مشکلات شخصیتی زندگی شویی را نابود می کنند.

ممکن است تصور کنید افرادی که دچار یک مشکل اخلاقی هستند مناسب ازدواج و رابطه شویی نیستند اما تحقیقات کشف کرده اند که بین اعصاب و روان ضعیف و شکست در عشق رابطه ضعیفی وجود دارد. دلیلش هم این است: همه ما موضوعاتی داریم که در آن عاقلانه رفتار نمی کنیم. اما این موارد مزاحم زندگی شویی نمی شوند. بلکه دستیابی به زندگی شویی شاد، داشتن شخصیت عادی نیست بلکه این است که فردی را پیدا کنید که با شما هماهنگ باشد.

علایق مشترک زندگی شما را نگه می دارد.

برای نقض این باور، می توان زوجینی را مثال زد که علایق مشترک و تفریحات مورد علاقه مشترکی دارند ولی برای هم احترامی قائل نیستند. برعکس زوجینی را اطراف خود می شناسیم که علایق مشترک چندانی ندارند ولی زندگی شاد و سالمی دارند.

 

تو انتظارات مرا برآورده کن تا من نیز این چنین کنم:

این حالت یعنی انجام کاری در عوض یک کار. در واقع در روابط شویی ناشاد وجود دارد، جایی که هر یک از زن و مرد نیاز دارند دائما امتیازات را ثبت کنند تا بفهمند چه کسی چه کاری برای چه کسی انجام داده است. زوج های شاد اصلا فکر نمی کنند که همسرشان دارد ظرف ها را می شوید تا جبرانی باشد برای این که آنها شام درست کرده اند. آنها صرفا به این دلیل این کار را انجام می دهند که در کل احساس خوبی نسبت به همسرشان و رابطه شان دارند. اگر متوجه می شوید که همواره در مورد خاصی امتیازات همسرتان را ثبت می کنید، نشانه این است که در رابطه شویی مان یک حیطه تنش وجود دارد.

پرهیز کردن از اختلاف و درگیری ازدواج را تباه می کند.

در نظر داشته باشید در همه زندگی های مشترک صداقت همیشه بهترین ت نیست. بسیاری از روابط شویی شاد یک عمر دوام آورده اند. در حالی که زوجین تلاش کرده اند بعضی مسائل را اصلا مطرح نکرده و همچنان مخفی نگه دارند.

زوج ها سبک های متفاوتی از درگیری و اختلاف دارند. برخی به هر قیمتی از دعوا پرهیز می کنند، برخی دائما با هم دعوا می کنند و برخی نیز قادرند تا با صحبت کردن اختلافاتشان را حل و فصل کنند. بدون اینکه اصلا لازم باشد صدایشان را بلند کنند. هیچ یک از این سبک ها ضرورتا بهتر از دیگری نیست. مادامی که برای زوجین مفید و موثر است.

مرد ها از لحاظ بیولوژیکی برای زندگی مشترک ساخته نشده اند.

یک باور مکمل این عقیده که روابط مخفی خارج از ازدواج باعث طلاق می شود این نظریه است که مردها ذاتا هوسرانانی هستند که دوست دارند با ن زیادی رابطه داشته باشند و بنابراین مناسب تک همسری نیستند.

این احتمالا همان قانون جنگل است که در بین حیوانات مرسوم است. جنس نر در اکثر گونه ها ظاهرا تمایل دارد حتی المقدور فرزندان زیادی داشته باشد، بنابراین تعهدش به ماندن در کنار یک همسر چندان جدی نیست.

در پاسخ باید گفت دیگر گونه های حیوان ممکن است چنین قانون طبیعی صدق داشته باشد. اما درمورد انسان ها احتمال روابط مخفی خارج از ارتباط چندان به جنسیت وابسته نیست و بیشتر تابع امکان و فرصت است.

این روزها که بسیاری از خانم ها بیرون از منزل کار می کنند، احتمال اینگونه روابط برای خانم ها نسبت به گذشته افزایش یافته است. طبق تحقیقات دکتر لوئین از انجمن توسعه انسانی برکلی، آمار روابط مخفی خارج از ازدواج بین ن جوان قدری بیشتر از مردان شده است.

زن و مرد از دو سیاره متفاوت هستند.

بر اساس کتاب های پرفروشی که اخیرا بسیار رایج شده است، مردان و ن به این دلیل نمی توانند با هم کنار بیایند که مردان اهل مریخ و ن اهل ونوس هستند. روابط شویی هر قدر هم که موفق باشند، از تعامل دو موجود فضایی ایجاد شده اند که از دو سیاره متفاوت آمده اند. تفاوت های مربوط به جنسیت می تواند تا حدودی به مشکلات شویی دامن بزند اما باعث آن نمی شود.

رابطه جنسی ،رابطه عشق،رابطه شور و اشتیاق در یک رابطه شویی در مورد خانم ها تا 70درصد به کیفیت رابطه دوستی بین زن و مرد بستگی دارد. در مورد آقایان نیز این عامل تعیین کننده تا 70 درصد به کیفیت رابطه دوستی زن و مرد مربوط می شود، بنابراین حداقل می توان گفت بعضی از ن و مردان از سیاره یکسان می آیند.

منبع


ما در طول روز تمایل داریم خیلی از کارها را انجام دهیم؛ اما آن ها را به تعویق می اندازیم و کمتر پیش می آید که نگوییم باید این کار را سروسامان بدهم؛ اما باشد برای بعد!!

تعلل کردن عوامل بیرونی ندارد و مشکلات حاصل از آن فقط به خود ما بستگی دارد. تنبلی باعث می شود بترسیم و آن کار را انجام ندهیم. بنابراین، روی هم تلنبار می شود و بزرگ و بزرگ تر می شود. ترس بر ما غلبه می کند و قدرت انجام دادن آن کار را از ما می گیرد و روی اعتماد به نفسمان هم اثر می گذارد و مدام تکرار می کنیم که چرا آن کار را انجام ندادیم؛ به این ترتیب، اعتماد به نفسمان کم می شود.

در این مطلب سعی کردیم عوامل مهم در تنبلی را بشناسیم و راه حل ها و درمان آن را بررسی کنیم.

از عواقب تنبلی، کاهش ارتباطات است. وقتی کاری به فرد تنبل واگذار می‌شود، آن را نیمه‌ تمام رها می‌کند، اعتبار ارتباطی خود را از دست می‌دهد و دچار استرس می‌شود.

برای درمان تنبلی و درک بهتر از آن بهتر است عوامل تنبلی را بشناسیم.

درمان تنبلی

عوامل تنبلی

عوامل گرایشی: مثل تمایل‌نداشتن به قبول زحمت یا ناراحتی، ترس از شکست، ترس از موفقیت، عزت‌نفس کم، افسردگی و خجالت و احساس مقصربودن.

موانع شناختی: مثل کافی‌نبودن اطلاعات، مشخص‌نبودن اولویت‌ها، تردیدداشتن، مطمئن‌نبودن.

شرایط محیطی: مثل سردرگمی، نبود تشکیلات، سروصدا، فشار کاری بیش از حد، فعالیت‌های بیش از حد، نبود ابزار لازم کار، دوستان و اقوامی که به شکلی به انجام کار کمک می‌کنند.

موانع جسمانی: مثل استرس، خستگی و بیماری.

یکی از مهم‌ترین دلایل تنبلی، اولویت‌بندی‌نداشتن در زندگی برای اهدافی که داریم؛ ممکن است این اهداف کوتاه‌مدت  یا بلندمدت باشد. اگر افراد برای انجام کارهای خود اولویت‌بندی نداشته باشند، از یک یا چند کار روزانۀ خود عقب می‌افتند. افرادی که اِهمال‌کاری می‌کنند، به دنبال این هستند که امروزشان را غنیمت بشمرند و از آن لذت ببرند.
گاهی افراد به دنبال کمال‌گرایی هستند که این هم یکی از دلایل تنبلی است؛ مثلاً دنبال این هستند که کار را بی‌عیب و نقص انجام دهند. لجبازی یکی دیگر از این عوامل است؛ مثلا فرد به دلیل دلخوری از دیگری، کارش را انجام نمی‌دهد. بعضی از افراد کار‌ها را در ذهنشان آن‌قدر بزرگ می‌کنند که از انجام آن وحشت می‌کنند یا برعکس، آن‌قدر کارشان را کم‌اهمیت و ساده می‌بینند که انجام آن را به تعویق

می‌اندازند. گاهی والدین به فرزندانشان مسئولیت نمی‌دهند و درنتیجه آن‌ها تن‌پرور و تنبل بار می‌آیند و تنبلی هم ممکن است تبدیل به عادت درمان قطعی تنبلیشود.

 

 

 

 

ریشه‌یابی تنبلی

از نظر روان‌شناسی، تنبلی یعنی به‌عقب‌انداختن کاری که این رفتار ناپسند و ناخوشایند است و پیامدهای خوبی را به دنبال ندارد. تنبلی به هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و ناپسند است که کم‌کم به‌صورت عادت درمی‌آید و باید با آن مبارزه کرد؛ چون نتیجۀ تأخیر در کار، برای شخص رنج‌آور است و احساس شرمساری و بیزاری را در پی دارد.
وقتی فرد درحالی‌که توانایی انجام کاری را دارد و آن را انجام نمی‌دهد و تلاش نمی‌کند، تنبل است. این فرد از هر کاری که احتیاج به تلاش و پشتکار داشته باشد، گریزان است. به نظر روان‌شناسان، نمی‌توان همۀ افرادی را که گوشه‌ای نشسته‌اند و کاری انجام نمی‌دهند، تنبل دانست.
مسائلی مثل ترس از شکست نیز ممکن است باعث تنبلی شود. این افراد با عقب‌انداختن کارهایی که آن‌ها را به اهدافشان می‌رساند، جلوی پیشرفت و موفقیت خود را می‌گیرند، دربارۀ خودشان قضاوت درستی ندارند، می‌ترسند و اگر تلاشی هم کنند و نتیجه نگیرند، احساس بی‌کفایتی را به خودشان ثابت می‌کنند و اوضاع را برای خودشان بدتر می‌کنند. درنتیجه، تصمیم می‌گیرند کارشان را انجام ندهند.

واقعا اگر میدانیم رفتاری به ما لطمه می زند.چرا مرتبا آن کار را انجام می دهیم؟
همین تبعات و نتایج بد برای ترک یک عادت و تغییر رفتار کافی نیست؟

همۀ ما دنبال آسایش و رفاه هستیم؛ اما بعضی‌وقت‌ها نمی‌دانیم باید چطور آن را به‌دست‌بیاوریم؛ بنابراین، دست به رفتارهای بیهوده می‌زنیم و دیگران را وادار می‌کنیم که کار ما را انجام دهند. مثلاً می‌خواهیم سر کار برویم و دیرمان شده است و از طرفی، می‌دانیم که مادر یا همسرمان نگران دیررفتن ما هستند و این نگرانی را تحمل نمی‌کنند، وسایل و شرایط را فراهم می‌کنند و درنهایت می‌گویند تو خیلی تنبل و اِهمال‌کار هستی.
در اعماق وجود بعضی از ما، ترس از دعوا و کشمکش با دیگران وجود دارد و نگران هستیم که بیان ناراحتی و رنج‌هایمان باعث ناراحتی و جدایی شود؛ بنابراین، احساس نیتی خود را غیرمستقیم و از طریق تنبلی طوری نشان می‌دهیم که طرف مقابلمان را برنجانیم. گاهی افسرگی نیز باعث تنبلی افراد می‌شود. علائمی نظیر نداشتن

انگیزه ، خستگی و لذت‌نبردن از چیزهایی که قبلاً فرد از آن لذت می‌برده است، باعث تنبلی می‌شود.

در ادامه راه های درمان تنبلی را خواهیم گفت.

 

راهکارهای مقابله با تنبلی

1. یک روز تصمیم بگیرید که فقط به زمان حال فکر کنید. سعی کنید پنج دقیقه را صرف انجام کاری کنید که می‌خواهید انجام دهید و از به‌تعویق‌انداختن آن اجتناب کنید.

2. شروع به انجام کاری کنید که تا کنون به تعویق انداخته‌اید؛ مثل خواندن کتاب دلخواهتان.

3. وقت معینی را مشخص کنید و آن را منحصراً به انجام کاری اختصاص دهید که تا کنون به تعویق انداخته‌اید. بعد متوجه می‌شوید که همین 15 دقیقه کوشش، تنبلی شما را ازبین‌می‌برد. همچنین، برای انجام کارهای مهمتان، زمانی را در نظر بگیرید و با تمام وجود به آن متعهد باشید.

4. خودتان را مهم‌تر از آن بدانید که با اضطراب دربارۀ کارهایی که باید انجام دهید زندگی کنید. اضطراب ناشی از عقب‌انداختن کارها ناراحتتان می‌کند؛ پس اگر خودتان را دوست دارید، خودآزاری نکنید!

5. زمان حال را به‌دقت بررسی کنید و ببینید همین الان از انجام چه کاری طفره می‌روید، حالا با به‌تأخیرانداختن مقابله کنید.

تنبلی و راه هایی برای درمان تنبلی

6. تصمیم بگیرید و عمل کنید؛ مثل رژیم غذایی، ورزش و.

7. از به‌عهده‌گرفتن کاری که از آن پرهیز دارید، نترسید و شجاع باشید. عمل شجاعانه همۀ ترس‌هایتان را ازبین‌می‌برد.

8. اگر دلتان می‌خواهد دنیا تغییرکند، شکایت نکنید؛ فقط فردی عمل‌گرا باشید، نه آرزوکننده. با رعایت این نکات و نکته‌های دیگر می‌توانید زندگی را با موفقیت پیش ببرید.

9. یک راهنما پیدا کنید و از او بخواهید کارهایتان را به شما یادآوری کند و پیگیری کند تا حتماً آن‌ها را انجام دهید.

10. فکرکردن به لذت‌های آینده نیز راهگشاست؛ مثلاً من این کار را انجام می‌دهم تا پولدار شوم یا اگر این کار را انجام ندهم، چه سختی‌های برایم پیش می‌آید. هرگاه ذهن شما تمایل به تسلیم در برابر لذت‌های آنی و زودگذر دارد و می‌خواهد شما را از فعالیت بازدارد، لذت‌های عمیق حاصل از پایان‌یافتن کار را در ذهنتان برجسته کنید و با جزئیات کامل آن را تصویرسازی نمایید.

11. برای کاری که می‌خواهید انجام دهید، با آدم‌های موفق صحبت کنید و از آن‌ها الگو بگیرید و ببینید چقدر توانایی و انگیزه دارند و کارشان را پیگیری کرده‌اند.

و در آخر می‌توان گفت پیش‌بینی‌های منفی نکنید. برنامۀ روزانه‌تان را خیلی شلوغ نکنید و فهرست کارهایی را که باید انجام دهید، هر روز بنویسید.

منبع


آیا انسان های موفق وما افرادی هستند که از سطح دانش بسیار بالایی برخوردارند؟ یا مهارتهای منحصر به فرد و استعداد های شگرفی دارند؟ شانس موقعیت های ویژه و ارتباط های قوی نقشی در

موفقیت آنها نداشته؟عدم موفقیت یک فرد در زندگی نداشتن استعداد یا مهارت نیست. بلکه مهم ترین چیزی که یک انسان در زندگی به آن نیاز دارد، داشتن انگیزه است.  اگر شما فاقد انگیزه باشید پس از مدتی خسته شده و با بهانه های مختلف کارتان را رها خواهید کرد. امیدواری در شرایط دشوار بزرگ ترین هنر هر انسانی  است. 

 

ضرورت مهارت ،استعداد، ضریب هوشی، هوش هیجانی، تخصص،خلاقیت و. برای کسب موفقیت بر هیچکس پوشیده نیست ولی با مطالعه زندگینامه افراد سرشناش و موفق با مواردی بر میخوریم که انها نه تنها افراد باهوش و خارق العاده ای نبوده اند بلکه زندگی بسیار معمولی و شرایط نه چندان مناسبی برای پیشرفت و موفقیت داشته اند. پس چه ویژگی انها را متمایز کرده و تا مرز موفقیت های تاریخ ساز پیش برده؟

 

نقش انگیزه در پیشرفت و موفقیت

اگر موفقیت را به نوک قله کوهی در ذهن خود ترسیم کنید و ابزار و تکنیک های رسیدن به آن را به مثابه اتومبیلی روی شیب تند دامنه ی آن کوه را در نظر بگیرید (تکنیک های موفقیت: اعتماد به نفس ،خلاقیت، بهره وری، دانش و)برای حرکت اتومبیل در رسیدن آن به قله نیاز به یک نیروی محرکه داریم ، نیروی محرکه ای به نام انگیزه.

باور اشتباهی در این میان وجود دارد که همگان تصور میکند اول باید انگیزه وجود داشته باشد تا اتومبیل به هدف خود برسد اما یک رویکرد از درون به بیرون در مورد انگیزه میگوید که با یک قدم کوچک یا نیروی کمی میتوان تولید انگیزه کرد و باز موتور را به حرکت انداخت و انرژی لازم را برای برداشتن قدم های بعدی را فراهم کرد.

انگیزه سوخت رسیدن به هدف است.

نگاهی دقیق‌تر به انگیزه

راپاپورت :انگیزه را نیروی اشتها آور درونی تلقی میکند.

آلپورت: انگیزه را وضعیت درونی ارگانیزم تعریف میکند که رفتار و تفکر فرد ناشی از آن است.

با یک جمع بندی کلی می توان انگیزه را این طور توصیف کرد: انگیزه یکی از وجوه مهم زندگی انسان است به گونه ای که یک فرد برای ادامه زندگی، بقا، فعالیت و حتی تغییر نیازمند انگیزه است و بدون انگیزه زندگی انسان بدون حرکت، راکد ، سرد و بی روح خواهد بود. برای پرورش رفتارهای جدید باید یاد گرفت. اما برای عمل به آن چه یاد گرفته ایم نیازمند انگیزه هستیم. اهمیت انگیزه اگر بیشتر از یادگیری نباشد، کمتر هم نخواهد بود. همه ی ما میدانیم که چطور وزن خود را کم کنیم، نمره ی بالاتری بگیریم و با دیگران مهربان باشیم. سد راه رسیدن به بسیاری از این اهداف این است که آنقدر برایش ارزش قائل نیستیم که وقت بگذاریم و تلاش کنیم. برای تغییر هم باید دانست (دانش) هم باید خواست (انگیزش). اما باید به این نکته توجه کرد که از دانستن تا انجام دادن فاصله زیادی است. خیلی چیزها مثل نیاز ما به بقا، فشار، احساس، آسیب، ترس از خطر، پاداش، تعلق، آرزو، تصمیم، ارزش، مهارت، آزادی ء روان، علاقه، لذت، تنفر، عادت، هدف و. به انسان انگیزه میدهد و همه ی اینها همزمان تاثیر خود را می-گذارند. آنچه که باعث شروع فعالیت انسان میشود انگیزه است.

 

برای شروع هرکاری ما نیازمند یک انگیزه هرچند کوچک می باشیم. درواقع این انگیزه اولیه می تواند دلیل ما برای انجام آن کار باشد. این دلیل را می توان در میان نیازهای خود پیدا کنیم. هر هدفی که ما در سر می پرورانیم یک یا چند نیاز را در ما می کند. هرقدر که یک هدف نیاز مهم تر و بزرگتری را در ما پوشش دهد و ما شانس بیشتری برای تحقق در خود حس کنیم، انگیزه بیشتری برای آن در ما شکل می گیرد و هرچه در این مسیر پیش رفته و به هدف نزدیکتر می شویم، انگیزه ی ما افزایش می یابد اما شرایط همیشه به این شکل باقی نمی ماند و تغییر شرایط و پیشامدهای مختلف باعث می شود باور ما نسبت به شانسی که برای تحقق این هدف برای خود قائلیم تغییر کند و انگیزه ما کاهش و یا افزایش یابد. مثلا اگر هدف شما خرید یک خودرو باشد، اگر از محل کار خود اخراج شوید انگیزه شما کاهش می یابد، اما اگر حقوق شما افزایش یابد و یا خودروی مورد نظر شما ارزان شود، انگیزه شما افزایش می یابد.

سوال مهم : مهارت مهمتر است یا انگیزه؟

در پاسخ به این سوال باید گفت شخصی که انگیزه ی بالاتری دارد و تلاش بیشتری می کند، در مقایسه با کسی که مهارت بالایی دارد شانس بیشتری برای موفقیت خواهد داشت. انگیزه ی بالا باعث می شود که فرد انرژی بیشتری صرف هدف خود بکند و این انرژی و تلاش است که باعث می شود به آرامی به هدف نزدیک شود و ضمن کسب انگیزه بیشتر بتواند به مرور مهارت بپردازد و تجربه بیشتری کسب کند.

اگر زمانی قصد انجام کاری را داشتید اما نمی توانستید آن را شروع کنید ومدام آن را به بعد موکول می کردید، بهترین راه این است که با تلاش و فشار به خود به هر قیمتی شروع به انجام آن کار کنید و قدم های کوچکی در این مسیر بردارید. موفقیت های کوچک در این مسیر به شما کمک خواهد کرد که کسب انگیزه کرده و ادامه دهید."

 

آیا جملات انگیزشی برای ایجاد انگیزه کافی نیست؟

مثبت نگری و نگاه مثبت به ابعاد یک رویداد به طور کلی بسیار ارزشمند و کارآمد است ولی تکرار جملات انگیزشی هیچ گاه سبب ایجاد انگیزه واقعی نخواهد شد. یزرگترین ایرادی که به این جملات وارد است این است که به شما این باور اشتباه را می دهند که می توانید بدون آن که کار خاصی را انجام داده باشید، از خود راضی باشید و به نتایج مطلوب برسید. اما تنها چیزی که باید الهام بخش شما باشد انجام دادن واقعی آن کار و دیدن نتیجه آن است. عمل نتیجه بخش، یک اثر هنری، شفای بیمار یا پیدا کردن یک همسر ایده آل تنها با تکرار جملات انگیزشی رایج اتفاق نمی افتد. فقط زمانی می توان منتظر رخ دادن این نتایج لذت بخش بود که تلاش و حرکتی برای آنها رخ داده باشد.

دوازده راه برای افزایش انگیزه:

1- خرد کردن هدف ها به هدف های کوچکتر: وقتی هدف های بزرگی در سر می پرورانید، گاهی مسیر طولانی رسیدن به آن و یا بزرگی و سختی آن هدف شما را سرخورده و ناامید و انگیزه تان را خاموش خواهد کرد. اهداف بزرگ خود را به لیست کوچکتری از اهداف قابل دستیابی راحت تر وسریع تر تبدیل کنید. مثلا هدف میلیاردر شدن خود را به خرده هدف های کسب نمرات بهتر درامتحانات آخرترم، کسب معدل خوب در دانش نامه، پیدا کردن کار مناسب،شروع کسب و کارشخصی،گسترش کسب و کار،میلیاردر شدن تقسیم کنید.

 

2- قانون 5 ثانیه طلایی را همیشه در سر داشته باشید. هنگامی که هدف هایتان را در ذهن خود مرور می کنید، تنها 5ثانیه برای انجام فعالیتی هرچند کوچک در جهت تحقق آن اهداف نیاز خواهید داشت. (کارهایی نظیر یادداشت کردن، بررنامه ریزی، ساعت کوک کردن و.) اگر از این فرصت که برای خودتان فراهم کرده اید، بهره مند نشوید، مغز شما به طور خودکار این تفکرات را سرکوب خواهد کرد.
3- انگیزه هایتان و عواملی که باعث ایجاد انگیزش در شما می شوند را همیشه جلوی چشم خود نگه دارید، چسباندن آن روی دیوار، ثبت روی دسکتاپ کامپیوتر شخصی یا بک گراند گوشی و. بسیار کمک کننده خواهد بود.
4-یک یا چند قطعه موسیقی که تداعی کننده انگیزه ها و هدف هایتان هستند را هرروز گوش دهید.

 

5 -خودتان را بهتر بشناسید تا زمان های بهره وری خود بهتر بشناسید.
6-مسئولیت پذیر باشید و هدف هایتان را به همه دوستان و آشنایان خود اعلام کنید.
7-چرخه انگیزه را همیشه به یاد داشته باشید. برای تقویت انگیزه باید حرکت کنید و برای حرکت کردن باید انگیزه ی بیشتری ایجاد کنید.
8-برای داشتن انگیزه روی "امروز" تمرکز داشته باشید. فکر کردن به گذشته و نگرانی آینده فقط سرعت حرکت شما را کند کرده و تمرکز شما را بر حال و اکنون کم می کند. عادت کنیم روی امروز و کارهای امروز تمرکز کنیم.
9-ورزش منظم انگیزه شما را در کار و زندگی بالا می برد. ورزش نه تنها به داشتن فیزیک و ظاهر مناسب کمک کننده خواهد بود بلکه سطح هورمون های شادی آور را به طرز عجیبی بالا می برد.

10 -به خود استراحت و تعطیلات بدهید. گاهی برای کسب انرژی مجدد و بازیابی سطح انگیزه و خلاقیت نیاز به یک دوره کوتاه دوری از محل کار و زندگی خواهید داشت. تعطیلات کوتاه مدت یک یا دو روزه را در برنامه های ماهیانه خود قرار دهید.
11-نظم شخصی در کار و زندگی، کارهایی نظیر ظاهر مناسب در محل کار و اتاق خواب منظم شما را از آشفتگی دور می کند و انگیزه را همیشه زنده نگه می دارد.
12-مطالعه را فراموش نکنید. یادداشت ها و زندگینامه شخصی افراد موفق و سرشناس دنیا منبع بسیار خوبی برای انگیزه بخشی به شما در مسیر موفقیت هستند.
به جز آن، تلاش برای گسترده کردن سطح دانش خود در زمینه های مورد نیاز رسیدن به اهداف خود،به طرز چشمگیری انگیزه های شما را تقویت می کند.

منبع


طرحواره های درمانی

تلههای زندگی یا طرحوارههای شخصیتی الگوهای تکرار شونده در وجود مااست. "جفری یانگ"، یکی از بزرگترین طرحواره درمانگران دنیا، میگوید ما در کودکی به شیوههای متفاوت آسیب دیدهایم؛ آسیبهایی مثل طردشدن، انتقاد، سرزنش، بدرفتاری، بیتوجهی، محرومیت عاطفی و حتی مراقبتهای بیش از حد.نکتۀ جالب اینکه ما تمایل داریم این الگوهای نهادینهشده را در وجودمان حفظ کنیم؛ چون با داشتن این الگوها ما احساس امنیت میکنیم. این الگوهای شکلگرفته و تکرارشونده را "تلههای زندگی"  یا "طرحواره ( طرح واره )" مینامند.

طرحواره بهعنوان ساختار، قالب، چارچوب تعریف میشود. اما در روانشناسی بهطور گستردهتر در حوزۀ شناختی، تاریخچۀ غنی دارد. در حوزۀ روانشناختی، طرحواره را قالبی در نظر میگیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه صورت میگیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند و درک از طریق طرحواره سمتوسو پیدا میکند. طرحواره، طرح کلی از عناصر برجستۀ واقعه را توضیح میدهد. در روانشناسی این واژه بیشتر با کارهای پیاژه تداعی میشود؛ چراکه او در مراحل مختلف رشد شناختی مفصل دربارۀ طرحواره بحث کرده است. در حوزۀ رشد شناختی بهعنوان نقشۀ انتزاعی شناختی، در نظر گرفته میشود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است. پس ما برای فهم یک جمله، به طرحوارۀ زبانی و به برای تفسیر افسانه، به طرحوارۀ فرهنگی نیاز داریم.

طرحوارهها معمولاً در ابتدای زندگی شکل میگیرد، به حرکت خود ادامه میدهد و خودش را به تجربههای بعدی زندگی تحمیل میکند، حتی اگر هیچ کاربردی نداشته باشد که به آن "هماهنگی شناختی" میگویند؛ یعنی حفظ دیدگاهی باثبات دربارۀ خود یا دیگران، حتی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد. طرحواره ممکن است مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین ممکن است در ابتدای زندگی و گاهی در مسیر زندگی شکل بگیرد.

به نظر یانگ، برخی از این طرحوارهها مخصوصاً آنهایی که بر اثر تجارب ناگوار دوران کودکی شکل میگیرد، ممکن است هستۀ اصلی اختلال شخصیت، مسائل شناختی خفیف و اختلالهای مزمن را دربربگیرد. یانگ برای بررسی دقیقتر این ایده، مجموعهای از طرحوارهها را مشخص کرده است که به آنها "طرحوارههای ناسازگار اولیه"میگوید.

یانگ، کلاسکو و ویشر تعریف جدیدی از طرحوارۀ ناسازگار اولیه ارائه دادند که این ویژگیها را دارد:

 -1الگوها یا درونمایههای عمیقی است؛ 2-از خاطرهها، هیجانها، شناخت و احساسات بدنی تشکیل شده است؛3-در دوران نوجوانی یا کودکی شکل گرفته است؛ 4-در مسیر زندگی ادامه دارد؛5-دربارۀ خود و رابطه با دیگران است؛ 6-بهشدت ناکارآمد است.

درکل میتوان گفت که طرحوارههای ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خودآسیبرسانی است که در ابتدای رشد در ذهن شکل گرفته و در مسیر زندگی تکرار میشود. به نظر یانگ، رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود میآید؛ یعنی رفتارها از طرحوارهها نشأت میگیرد؛ اما بخشی از طرحوارهها محسوب نمیشود.

 

نیازهای هیجانی اساسی ( در طرحواره ها )

انسانها پنج نیاز هیجانی اساسی دارند:

1- دلبستگی ایمن به دیگران؛

2- خودگردانی، کفایت و هویت؛

3-آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم؛

4- خودانگیختگی و تفریح

5-داشتن محدودیتهای واقعبینانه و خویشتنداربودن

این نیازها جهانشمول است. فردی که از سلامت روان برخوردار است، این نیازهای هیجانی اساسی را به شکل سازگارانه میکند. گاهی کودک ناکام میشود و برای ی این نیازها، طرحوارۀ درمانی به این او کمک میکند تا راههای سازگارانهتری برای ی این پنج نیاز بیابد.

طرحواره ها

 

تجربههای اولیۀ زندگی، ریشههای تحولی طرحوارههای ناسازگار

ریشۀ تحولی طرحوارههای ناسازگار در دوران کودکی نهفته است. گاهی این طرحوارهها در بزرگسالی فعال میشود و منشأ آن مربوط به خاطرههای دوران کودکی آنهاست. طرحوارههایی که زودتر بهوجودمیآید، قویتر است که از خانوادههای هستهای نشأت میگیرد.

پنج دسته از تجربههای اولیۀ زندگی، روند بهدستآوردن طرحوارهها را سرعت میبخشد: اولین دسته از این تجربههای ناکامی و ناگوار، نیازهاست. وقتی کودک تجربههای خوشایند را تجربه نکند، طرحوارههایی مانند محرومیت هیجانی یا رهاشدگی به دلیل نقص در محیط اولیه بهوجودمیآید. در محیط زندگی این کودک، ثبات و درکشدن یا عشق وجود ندارد. دستۀ دوم، آسیبدیدن و قربانیشدن است. در چنین وضعیتی، کودک دچار طرحوارههای بیاعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم یا آسیبپذیری در برابر ضرر در او شکل میگیرد. دستۀ سوم، این است که کودک بیش از اندازه حمایت شده است. والدین برای رفاه و آسایش کودک خود هر کاری کردهاند و از حد تعادل خارج شدهاند. بر اثر این رفتار، در ذهن کودک طرحوارههایی نظیر وابستگی/ بیکفایتی یا استحقاق/ بزرگمنشی بهوجودمیآید. در این حالت، کودک لوس و نازپرورده رشد یافته است، والدین بیش از حد خود را درگیر فرزندشان کردهاند و بدون هیچ محدودیتی، به او آزادی عمل دادهاند.

دستۀ چهارم، درونیسازی انتخابی یا همانندسازی با افراد مهم زندگی است که کودک با رفتار و احساس و افکار والدین خود همانندسازی میکند.

دستۀ پنجم، خُلقوخوی هیجانی است که ممکن است بر طرحواره تأثیر بگذارد. همۀ بچهها از زمان تولد، شخصیت یا خلقوخوی منحصربهفرد و متمایزی دارند؛ برخی تحریکپذیر، بعضی خشن و پرخاشگر و برخی خجالتیاند. عوامل زیستی بر شخصیت افراد تأثیر فراوانی میگذارد. این خلقوخوی هیجانی در تعامل با وقایع کودکی منجر به شکلگیری طرحوارهها میشود. برای مثال، کودک خشن و پرخاشگر در مقایسه با کودک منفعل، بیشتر تنبیه و با او بدرفتاری میشود.

کودکان به دلیل خلقوخوهای متفاوت در مقابل رفتارهای مشابه والدین خود، واکنشهای متفاوتی دارند. کودک خجالتی از محیط منزوی میشود و به مادر خود وابستگی پیدا میکند؛ ولی کودک اجتماعی با دیگران ارتباط مثبت برقرار میکند. مشاهدهها حاکی از آن است که محیط اولیه- چه محبتآمیز باشد، چه منزجرکننده خلقوخوی هیجانی را تحتتأثیر قرار میدهد.

 

حوزههای طرحواره و طرحوارۀ ناسازگار اولیه

طبق پنج نیاز هیجانی نشده، 18 طرحواره وجود دارد که به آنها "حوزههای طرحواره"  گفته میشود.

این طرحواره ها به نام های  طرحواره رهاشدگی ،طرحواره بیاعتمادی،

طرحواره محرومیت

هیجانی،نقص،طرحواره انزوای اجتماعی ، طرحواره خودگردانی ، طرحواره آسیبپذیری در برابر ضرر یا بیماری ، طرحواره خودتحول نیافته ، طرحواره شکست ، طرحواره محدودیت های مختل ، طرحواره استحقاق ، طرحواره دیگر جهت مندی ، طرحواره اطاعت ، طرحواره ایثار ، طرحواره توجه طلبی ، طرحواره بیش از حد گوش به زنگ بودن و بازداری ، طرحواره منفی گرایی یا طرحواره بدبینی ،

طرحواره بازداری هیجانی ، طرحواره معیارهای سرسختانه یا عیب جویی افراطی می باشد.


دیشب که مسواکِ قبل خوابتان را میزدید، دقیقا وقتی مسواک را برداشتید چه کاری انجام دادید؟ آیا نیاز داشتید روی رفتارِ خود، کنترل داشته باشید تا این عمل را انجام دهید؟ آیا هر لحظه حواستان بود که مسواک را بجای دهان، درون چشمتان فرو نکنید؟نقش عادت ها در زندگی ما به اندازه‌ای است که اگر این نقش را فراموش کنیم، نباید امیدی به سایر تلاشهایمان داشته باشیم. خوب که دقت کنیم متوجه خواهیم شد که در واقع زندگی ما حاصل‌ جمع عادت های ماست. اما وقتی از عادت حرف میزنیم، از چه می‌گوییم؟

یک موضوعی که در بین مقالات به وضوح خوانده می شود این است که " عادت های بد را چگونه ترک کنیم؟ " . با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به صورت دقیق به این موضوع اشاره کرده ایم و البته یک ویدیو 5 دقیقه ای حول این محور تقدیمتان میکنیم.

توجه: مطالعه این مقاله حدود 19 دقیقه با دیدن ویدیو زمان می برد.2 مورد رو دوست دارم همین اول مقاله به شما بگم.1-اگر این نمیخوای این زمان بذاری به نظرم همین الان صفحه رو ببیندید چون تو که نمیتونی این زمان رو بذاری احتما هیچ موقع عادت هاتم ترک نمیکنی.2-یک ویدیو سورپرایزی در دل مقاله هست که تا حالا هیچ جا قرار نگرفته.

ترک عادت های بد

 

 

طبق روال عادی کاری یکشنبه ها که مراجعین جدید را پذیرا می شوم.امروز پذیرای یک مراجع جدید به نام شایان 27 ساله ،وزنه بردار تیم ملی وباشکایت اصلی ریزه خواری هستم.

-حدود 2سال تمام برای شرکت درمسابقات جهانی که در پیش داریم تلاش شبانه روزی کرده ام.برای قهرمانی هرکاری تونستم کردم و برای هدفم دارم میجنگم. علاوه بر تمارین حرفه ای خودم به شدت مشغول بدن سازی هستم تا در رده بندی وزنی که به زودی انجام خواهد شد دچارمشکل نشوم . ولی مشکل من اینجاست که هرشب ساعت 2تا3 ازخواب بیدارمی شوم و حتما باید یه خوراکی مثل بیسکویت،شکلات یا چیپس بخورم.و پس از خوردن اون به شدت دچار عذاب وجدان می شوم و استرس وزنم رو می گیرم. همین الان یک کیلو اضافه وزن دارم و باتوجه به زمان کمی که دارم به شدت استرس دارم که وزنم بالاتر نرود.

درشرح حال شایان مشکل ناخن جوی در کودک نیز دیده می شود .با رد همه احتمالات قلبی ازجمله کمبود برخی ویتامین ها می توان گفت مشکل شایان یک بیماری یا اختلال نیست مشکل وی داشتن عادت بد است.
قبل از این که درد شایان به یک نتیجه کلی ودادن راهکار برای ترک عادت ریزه خواریش بهتر است این سوال را پاسخ دهیم :اصولا به عادت نیازمندیم یاخیر ؟ چه عادت هایی مفید وچه عادت هایی مضرند؟راه های ترک عادت چیست ؟برای پاسخ به این سوالها با ما همراه باشید 

چگونه عادات بد را ترک کنیم

 

عادت چیست؟

عادت در فرهنگ فارسی عمید به خوی یا کاری که انسان به آن خوی بگیرد وسروقت یعنی انجام دهد،خوی تعبیرشده است.
ابن سینا آن را تکرار زیاد یک عمل در زمان های نزدیک به هم که دردرازا ادامه می یابد توصیف کرده است.
از دید روانشناسان معاصر عادت به این شکل تعریف می شود(الگوی رفتاری تکرار شونده یا نوعی مسئله ی فیزیولوژیکی که خود را در قالب یک نظم به نمایش می گذارد وقدرت عملکرد را بالامی برد)

اهمیت عادت ها را می توان از اثری که به موفقیت ها و شکست ها می گذارند توجه شد.

 

اهمیت نقش عادت در موفقیت ها و شکست ها

سیگارکشیدن را درنظر بگیرید،ممکن است بعد از غذا شما یک سیگار بکشید و ضرری را که بر بدنتان وارد می آورد را حتی برای یک لحظه هم تصور نکنید .شاید به نظر یک سیگار در تمام عمرتان خیلی ضرر نداشته باشد،ولی اینکه طبق عادت هرروز بعد از غذا یک سیگار بکشید،درنهایت خواهید دید که تنها بعد از غذا نیست که سیگار می کید ، بلکه قبل از رفتن به سرکار ،بعداز کار،زمان نهار،قبل از خواب و .نیز سیگار می کشید.
ذات عادت این است که گسترش پیدا می کند . ذهن تمایل به ایجاد راه های عصبی دارد تا زندگی شمارا اتوماتیک وار هدایت کند. اگرذهن شما فکر کند چیزی باعث خوشایندیش است ، شما را به آن سمت هدایت می کند . 
زمانی که عادت بدی این خوشایند را در انسان ایجاد کند ، مغز آنقدر آن عادت بد را گسترش می دهد تا به همه جوانب زندگی فرد مسلط شود.

 

نحوه شکل گیری عادت در ما

برخی عادت های بنیادی وجود دارند که برای موفقیت در زندگی ضروری هستند اما مواردی نیز وجود دارند که اکتسابی هستند و از آن جمله می توان به زمینه های سلامت و تندرستی ، مالی ، روابط، کار، مهارت های مدیریت زمان و هدفگذاری اشاره نمود.
در واقع هسته ی تشکیل دهنده عادت های موفقیت آمیز،عادت ایجاد خود عادت است .
همه ی ما مجموعه ای از عادت ها هستیم که بدون اطلاع مان هرروز با کمی تلاش شکل می گیرند.مثلا اگرهرروز حدود ساعت 3 بعد از ظهر شکلات بخوریم،این عادت فعالیت به یک عادت تبدیل می شود.
به همان اندازه که از  بین بردن عادت های بد دشوار است،ایجاد عادت ساده است.کافی است روزانه 5تا 10 دقیقه از وقتتان را به عادت ایجاد عادت اختصاص دهید.

 

فرآیند ایجاد عادت جدید

عادت های خوب به سختی ایجاد می شوند اما عادت های بدی که سال ها با شما بوده اند خیلی سخت تر از بین می روند. 
هرچند که از بین بردن آن غیرممکن نیست.
سوال این است که چگونه یک عادت در ذهن ایجاد می شود؟ عادت ها سیرصعودی دارند. در آغاز کوچک هستند سپس رشد می یابند.به گره های یک طناب دقت کنید یک قسمت از طناب می تواند از هزاران گره تشکیل یافته باشد. برای لحظاتی این گره هارا تصورکنید.آن قدر قوی هستند که بتوانند حتی در طوفان های بزرگ یک کشتی را کنار اسکله نگه دارند.
عادت ها نیز مانند این گره ها قوی هستند.گاهی آن قدر قوی هستند که از بین نمی روند و یا بعد از مدتی که آنهارا از بین بردید برمی گردند.چرا از بین بردن عادت های بد تقریبا غیرممکن وایجاد عادت های خوب سخت است؟
دوباره به ضخامت همان گره فکرکنید.به زمانی فکر کنید که هیچ عادت بد یا خوبی ندارید.عادت شما اولین کاری می شود که انجام می دهید،گویی اولین گره شماست.کاری که برای اولین بار انجام می دهید،فضای زیادی از ذهنتان را اشغال می کند.برای مثال اولین باری که به باشگاه یا مدرسه می روید به هوشیاری ذهنتان نیاز دارید . ذهن باید هوشیار باشد زیرا به آن کار عادت ندارد.زمانی که فردی برای اولین بار سیگار می کشد در حالی که ذهنش از آن آگاهی ندارد،اولین ریشه های عادت در آن دوانده می شود. عادت محصول راه های عصبی است که به مرور زمان مانند گره ها، یکی پس از دیگری تشکیل می شود و نهایتا عادتی را تشکیل می دهند که تقریبا از بین بردنش را محال می کند و این دلیل سخت بودن ایجاد عادت های منفی است.
    

آیا می توان عادت های بد را از بین برد؟ چگونه می توان عادت های بد را ترک کرد؟

درست است که عادت های بد مانند آن گره های طناب قوی هستند اما با هوشیاری و مداومت روزانه می توان آنها را از بین برد. انسان آنقدر مبتلا به عادت است که حتی اگر بتواند برای مدتی از عادت های بد دور بماند بازهم به سمت آن ها کشیده می شود.از آن جایی که عادت ها در طول سال ها شکل گرفته اند،با هوشیاری و عملکرد مثبت به مدت 4تا6 ماه می توان یک مورد بد را از بین برد .به نظر زمان زیادی است. اما اگر بتوانید از پس این زمان بربیایید حتما می توانید عادت را برای همیشه پشت سرتان بگذارید.برای این کار باید هرروز مقداری از عادت بد گذشته تان را کنار گذاشته و رفتار خوبی را جایگزین آن کنید.برای مثال اگر هر روز ساعت 3 بعد از ظهر شکلات میخورید ، ازاین به بعد در همان ساعت به جای شکلات از تنقلات سالم استفاده کنید .  در این جا یک تصمیم درست هوشیارانه گرفته اید .

 

عادت بد

استفاده از تکنیک P.A.R.A برای این که عادت های بد را چگونه ترک کنیم؟ 

P.A.R.A مخفف برنامه ریزی ،شناخت یا آگاهی ،دلیل وعمل است.هرکس که به آن عمل کند می تواند هر عادت بدی را ترک و عادت های خوبی را برای خود ایجاد کند.
قدم اول:برنامه ریزی عادت:اولین قدم برنامه ریزی است . عادت بدی که می خواهید از بین ببرید و عادت خوبی که می خواهید ایجاد کنید چیست؟ روی کاغذ بنویسید.اگه عادت بد شما هدردادن پولتان است ،آن را روی کاغذ بنویسید و برایش برنامه ریزی کنید. زیرا بدون برنامه ریزی به همان عادت سابق برمی گردید.
چگونه برنامه ریزی کنید؟بعد از شناخت عادت،باید بخشی از روزتان را به آن اختصاص دهید.برای شروع 5 دیقه کافی است.شاید بگویید با 5 دیقه می توان عادتی را ترک یا ایجاد کرد؟بله زیرا همه عادتهایی که الان دارید،چه بد چه خوب،از یک جا شروع شده اند و کم کم گسترده شده اند ،مثال طناب را به خاطر آورید ،از یک گره شروع کنید ،از 5 دقیقه.
برای مثال اگر عادت بد شما این است که بعد از کار به سمت رستوران های فست فود بروید،این بار مسیرتان را تغییر دهید.بهتر است 3مسیر متفاوت مشخص کنیدکه هیچ کدام از جلوی فست فود نگذرند .اگر فکر می کنید در راه گرسنه می شوید،از قبل میوه یا آجیل همراه خود داشته باشید .تنها 5 دقیقه از وقت شما را می گیرد . 

قدم دوم : آگاهی از عادت

عادت ها رفتارهای تکراری ناخودآگانه ای هستند که به مرور زمان روتین و عادی می شوند . زمانی که عادت خود را نشناسید ،متوجه آن نمی شوید و ذهن کاری را که بلد است انجام می دهد.
پس از شناخت عادت ،بهتر است آن را کنترل کنید.در ابتدا آسان نیست اما زمانی که برای آن برنامه ریزی کنید،یعنی عادت تان را می دانید.بهتر است چیزی همراهتان داشته باشید که شما را به یاد عادت تان بیندازد.
برای مثال ،زمانی که برنامه ریزی شما این است که سیبی همراه خود ببرید،هرگاه آن را می بینید به عادتتان می افتید و هوشیار می شوید ، از آن جایی که ذهن به کار جدید عادت ندارد ،باید با این تلنگرها،مدام هوشیارش کرد تا الگوی جدیدی بسازد.

 

کارگاه زندگی موثر

 

قدم سوم : دلایل ایجاد یا از بین بردن عادت

کلید ایجاد یا از بین بردن عادت،دلیل است. زمانی که دلایل تان به اندازه کافی قوی و محکم نباشد از پس هرکاری بر خواهید آمد.پس دلایلتان باید آن قدر محکم باشند تا در مبارزه با تمایلات درونی تان پیروز شوید.
به زندگی و عادت های بدی که می خواهید فکرکنید و آن را روی کاغذ بیاورید . چرا می خواهید پرخورری نکنید،پولتان را بیهوده خرج نکنید،سیگار نکشید و .؟دلایل نباید سطحی باشند.صرف اینکه بخواهید درآمد بیشتری داشته باشید کافی نیست.
بدون دلایل در تاریکی می مانید و مدام کارتان را به تعویق می اندازید.

قدم چهارم:اقدام برای ایجاد یا از بین بردن عادت

 

درقدم آخر باید هرروز به میزانی از عادت بدتان را ترک و به عادت خوبتان بیافزایید.برای مثال اگر روزی 30سیگار می کشید،تعداد آن را به 20،10 و در نهایت کاهش دهید و عادت بد را از بین ببرید.اگر سه بار در روز از غذاهای فست فود می خورید ، آن را به یکبار در روز ، یک بار در هفته ،یک بار در ماه و . کاهش دهید.
میزان کم کردن یا افزودن شما مهم نیست. مهم این است که هر روز این کار را بکنید چرا که عادت ها همین گونه شکل گرفتند.
بزرگترین مانعی که در زندگی مردم وجود دارد،عمل است.تصمیم بگیرید و همین لحظه آن را عملی کنید. اکثر مردم همه چیز را بزرگتر از آنی که در ذهن شان هست جلوه می دهند.اگر به این چهار قدم پایبند باشید هرعادت بدی را می توانید از بین ببرید و برعکس هر عادت خوبی را به وجود بیاورید.

 

 

 

 

 

چگونه عادت های بد را توسط روانشناس یا مشاور ترک کنیم

گاهی افراد در روند ترک عادت به تنهایی قادر نخواهند بود مسیر را طی کنند.از آنجاییکه ترک عادت غلط بارها و بار ها از ایجاد یک عادت جایگزین سخت تر می باشد ،گاهی نیازمند یاری گرفتن از یک متخصص روانشناسی یا مشاوره خواهیم بود.

به قول صائب تبریزی:

ترک عادت همه گر زهر بود دشوارست/روز آزادی طفلان به معلم بارست

روانشناسان برای کمک به ترک عادتهای مضر در مراجعان،پس از کسب اطلاعات کافی و ارزیابی دقیق همه جانبه سعی در پیدا کردن نقاط ضعف و قدرت فرد در نیاز های شناختی و هیجانی وی می کند و شرایط محیطی و خانوادگی که فرد به داشتن آن عادت خاص سوق می دهد را بررسی و پس از آن بر طرح ریزی درمان پرداخته . درمان با استفاده از تنظیم هیجان ها،تنظیم خلق و خوی و سایر فنون شناختی رفتاری با استفاده از برنامه ریزی روزانه انجام خواهد شد.


اختلال شخصیتی وابسته (DPD) با نیاز دیرینه ای که فرد باید در زندگی خود تحت مراقبت دیگران داشته باشد ، مشخص می شود ، خصوصاً افرادی خاص که آنها را مهمترین آنها قلمداد کرده است. برخی افراد ، افراد مبتلا به این اختلال را به نظر می رسند "چسبناک" توصیف می کنند ، زیرا در رها کردن دیگران مشکل دارند.

به نظر می رسد این مشکل نتیجه ترس از ترک یا جدایی طولانی از دیگران باشد. شخصی که دارای اختلال شخصیت وابسته است ، معتقد است که آنها نمی توانند بدون افراد دیگری در زندگی خود زندگی کنند (مانند یک شریک عاشقانه یا یک دوست خاص یا یک عضو خانواده). این امر باعث می شود فرد به رفتارهای وابسته و مطیعی بپردازد که به منظور ایجاد رفتارهای مراقبتی در دیگران طراحی شده است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته غالباً از توانایی ها و مهارت های خود شک دارند و به طور کلی خود را برای دیگران بی ارزش یا کم ارزش می دانند. آنها غالباً عزت نفس ضعیف دارند و به خود یا دانش خود ایمان کمی دارند. هر وقت انتقاد یا مخالفت سازنده ارائه می شود ، صرفاً به عنوان اثبات بی فایده بودن آنها تلقی می شود. آنها بندرت می خواهند نقش یا مسئولیت های رهبری زیادی را به عهده بگیرند. تصمیم گیری ممکن است برای شخص مبتلا به اختلال شخصیت وابسته دشوار باشد ، و ممکن است تعامل های اجتماعی خود را با دیگران محدود کند فقط به معدود افرادی که به آنها بیشتر وابسته است. افراد مبتلا به این اختلال وقتی که در کنار فردی نیستند که از آنها حمایت کند ، تصمیم گیری می کنند و به طور کلی از آنها مراقبت می کنند ، اضطراب و ناامن هستند.

مانند همه اختلالات شخصیتی ، تشخیص بیماری اختلال شخصیت وابسته فقط توسط یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده ، مانند یک روانشناس یا روانپزشک انجام می شود.

ابعاد وابستگی وابستگی اصطلاحی است که به طور گسترده در ادبیات روانپزشکی استفاده می شود. از نظر DPD ، مفید است که به دلیل وابستگی به سه بعد مرتبط فکر کنید:     اعتماد به نفس دیگران و اضطراب جدایی وقتی فرد به آن افراد دیگر دسترسی نداشته باشد. این ممکن است در برخی افراد چنان قوی باشد که حتی اگر با آنها بدرفتاری شوند برای جلوگیری از احساس ترک یا تنهایی ، دوست دارند در یک رابطه بمانند. آنها همچنین ممکن است رفتاری نادرستانه داشته باشند تا اطمینان حاصل کنند که شریک زندگی آنها را ترک نخواهد کرد.     عدم اعتماد به نفس در موقعیت های اجتماعی. این شامل رفتار مطیع و تمایل به توافق با دیگران حتی در صورت نادرست بودن آنها می شود. آنها معمولاً در مورد صحبت یا ادعا تردید قابل توجهی دارند.     اجتناب از استقلال ، که با جستجوی راهنمایی و هدایت از سوی دیگران مشخص می شود ، حتی اگر مخفیانه آرزوی استقلال بیشتری داشته باشند. با این وجود ، برخی از افراد مبتلا به DPD اگر معتقد باشند که رابطه با چهره مهمی قابل توجه است ، تهدیدآمیز یا حتی پرخاشگرانه می شوند.

دو مورد از اعتقادات رایج اصلی در افراد مبتلا به این اختلال عبارتند از: "من ناتوانم" و "دیگران باید از من مراقبت کنند". دلایل اختلال شخصیت وابسته دلایل اختلال شخصیت وابسته (DPD) اساساً ناشناخته است. با این حال ، متخصصان بهداشت روان تعدادی فرضیه را مطرح کرده اند. به نظر می رسد افراد مبتلا به DPD دارای خلوص بیولوژیکی ، ذاتی هستند که گاهی اوقات به عنوان جلوگیری از آسیب از آن یاد می شود ، که این امر با تمایل به نگرانی از نتیجه انواع شرایطی که بسیاری دیگر از آن را تصدیق می کنند ، مشخص می شود. یک چشم انداز بدبین نیز در بروز این اختلال نقش دارد. حتی وقتی رابطه ای با چهره سرپرستی برقرار شود ، افراد دارای این خلق و خوی ممکن است احساس تنش کنند و هر لحظه ممکن است از هم پاشیده شود.

تحقیقات نشان داده است که بین رفتارهای وابسته در افراد جوان 6 تا 7 ساله و تداوم آن در بزرگسالی ، همبستگی بالایی وجود دارد. محققان گرایشی را در خانواده های افراد مبتلا به DPD برای نظارت بیش از حد بر فرزندان خود و دلسرد کردن استقلال آنها ذکر کرده اند. برخی از مبتلایان به DPD که تحت معالجه قرار گرفته اند انتظار دارند که در صورت تصمیم گیری مستقل از انتقاد انتقاد کنند و این نشان می دهند که انتظاراتی را که با اعضای خانواده دارند دارند در حال تکرار هستند. در حالی که علت DPD ناشناخته است ، بهترین نظریه این است که مبتلایان به این اختلال تمایل بیولوژیکی ذاتی به اضطراب و انتظارات بدبینانه دارند و این امر تحت تأثیر محیطی است که ممکن است اعتماد به نفس دیگران را ترغیب کند و نسبت به تفکر و رفتار مستقل احتیاط کند. دوره DPD در طول زندگی یک فرد به دلیل عدم تحقیق عمدتاً ناشناخته است. همچنین ، بسیاری از مبتلایان به این اختلال هرگز به دنبال معالجه درمانی نیستند زیرا شرایط شغلی و شرکایی پیدا می کنند که از آنها مراقبت کنند و از پریشانی بیش از حد جلوگیری می کنند.

درمان اختلال شخصیت وابسته درمان اختلال شخصیت وابسته به طور معمول شامل روان درمانی طولانی مدت با درمانی است که در معالجه این نوع اختلال شخصیت تجربه دارد. داروها همچنین ممکن است برای کمک به علائم نگران کننده و ناتوان کننده خاص تجویز شوند.

منبع


استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه خوارزمی یکی از نکات زندگی سالم را میانه‌روی در امور دانست و گفت: تعادل و میانه روی در هر کاری سفارش شده است مثلاً نه غیر مذهبی و بی دین باشیم و نه به شدت متعصب و دیندار،  نه آنچنان به سوی ثروت برویم که دنیا و آخرت را از دست بدهیم و نه آن چنان از پول و درآمد دور باشیم که به فقر بیفتیم.

‌دکتر محمود برجعلی در برنامه‌ای که با عنوان مهارت هدفمندی زندگی انسان» توسط معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی البرز در دانشگاه خوارزمی برگزار شد، اظهار کرد: در روانشناسی جدید مسئله‌ای نو به نام  روانشناسی مثبت نگرانه وجود دارد  که در آن به جای بررسی  نقطه ضعف‌ها،  نواقص و اختلالات و آسیب‌ها، ‌تمرکز خود را بر  ظرفیت‌ها و توانمندی‌های انسان‌ها می گذارد.

وی در ادامه گفت:  این نوع روانشناسی به آموزه‌های دینی ما نیز نزدیک است، چون ما مسلمان هستیم و به قرآن و اهل بیت اهمیت می دهیم،  اما متاسفانه به اندازه کافی با قرآن انس نداریم.

برجعلی در ادامه اظهار کرد: یکی دیگر از مولفه‌هایی که به ما کمک می‌کند تا زندگی با کیفیتی داشته باشیم، ‌هدفمندی است  چون علاوه بر ایجاد احساس خوشبختی، ‌راه زندگی را هم برای ما مشخص می‌کند.

این استاد دانشگاه خوارزمی در خصوص تاثیر فضای مجازی بر زندگی گفت: ‌امروزه فضای مجازی رقیبی اصلی برای مراکز آموزشی و روانشناسی است  که مرجعیت این مراکز را ‌تا حدود زیادی کاهش داده، ‌اساتید، معلمین و والدین ‌در گذشته مرجع اصلی ما بودند و در روزگار امروز این مرجعیت تا حدودی از بین رفته و فضای مجازی جایگزین آن شده است.

به گزارش ایسنا، ‌ برجعلی در ادامه ‌در خصوص فضای مجازی گفت: فضای مجازی اقیانوسی پهناور است که به اندازه فقط یک وجب عمق دارد  به معنی آن که سطح گسترده‌ای از اطلاعات را با حجم کم در اختیار ما  می گذارد، امروز اکثر مردم بر دانایی و اطلاعات خود تاکید و ادعای فراوانی دارند. البته در فضای مجازی اطلاعات مهم و غیر مهم، ‌مفید یا غیر مفید  وجود دارد چگونگی استفاده از آن بستگی به کاربرد دارد.

 وی در ادامه اظهار کرد:  ما بحران های زیادی در زمینه های مختلف اقتصادی،  ی و  اجتماعی  تجربه می‌کنیم، بحران پس از بحران ظرفیت اجتماعی جامعه را دچار کاهش و دچار وقفه می‌کند.

استاد روانشناسی دانشگاه خوارزمی در خصوص اینکه چگونه می توانیم زندگی باکیفیت تری داشته باشیم گفت: باید تلاش کنیم تا از چیزی که هستیم بهتر باشیم و خود را ارتقاء دهیم،  در این زمینه امام کاظم(ع) می‌فرمایند کسی که دو روزش مساوی باشد مغبون و فردایش بدتر از امروز باشد، ملعون است. این در واقع همان بحثی است که خارجی ها با عنوان پویایی از آن یاد می‌کنند، پویایی در زندگی به معنای آنکه فعال باشد و دست از تلاش بر ندارد، یعنی انسان کارهایی بکند که ‌احساس خوشبختی و رضایت داشته باشد.

 برجعلی ‌در خصوص انسان‌های سالم گفت: ‌انسان سالم باید هدفمند زندگی کند و هدف وسیله ای برای افزایش کیفیت زندگی او باشد. متاسفانه ما به اندازه لازم با قرآن مانوس نیستیم وگرنه قرآن راهکارهای بسیار مناسبی برای افزایش کیفیت زندگی می دهد،  فردی به نام یونگ می گوید من به عنوان یک مسیحی  به قدری با قرآن انس داشتم که به من  مسلمان مسیحی می‌گفتند، او می گوید ‌ یکی از اشکالات شما  بلد نبودن دعا و نیایش است. ویلیام جیمز پدر روانشناسی هم می گوید،  یکی از مولفه های انسان سالم دعا و نیایش های اوست.

‌استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه خوارزمی در ادامه در خصوص ویژگی های یاد شده انسان سالم در قرآن گفت:  ما در قرآن سوره فرقان را داریم که از آیه ۶۳ به بعد ۱۰  نکته را در خصوص ‌زندگی بهتر به ما ارائه می کند.  دین حداقل سه مولفه دارد،  اول اعتقاد، دوم رفتار و ‌سوم اخلاق. ‌امروزه فرزندان ما شاید در اخلاق قوی باشند اما ‌متاسفانه در رفتار و اعتقاد ضعف‌هایی را می بینیم.

وی افزود: دین یک مجموعه کامل از سه مورد یاد شده است که ضعف یا اختلال در هر کدام از این  موارد باعث ایجاد ضعف در دیگر موارد می شود باید همه این سه مورد در کنار هم باشد تا دینداری ما کامل شود؛ در کنار این سه مورد مهم که باید به آنها عمل شود مثلثی به نام مثلث افراط وجود دارد که باید از آن دوری گزید.

برجعلی در خصوص مثلث افراط  توضیح داد: ‌ راس های این مثلث عبارتند از خواب افراطی، ‌شهوت افراطی و خوراک افراطی  که به ترتیب حیوانات خرس، خوک و گاو نماد آنها هستند.

‌وی در ادامه در خصوص افرادی گفت که دچار نشخوار فکری هستند، اظهار کرد: ‌برخی افراد ‌دچار نشخوار فکری هستند و افکار مزاحم و ناراحت کننده مدام در ‌ذهنشان می چرخد و کارهای روزمره شان را دچار اختلال می کند، البته مقدار این افکار مزاحم  هنگام نماز چند برابر می‌شود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: البته شهدا هم مثال های خوبی برای این مسئله هستند، شهدا هم مانند ما انسان‌های معمولی بودند و درگیری ها و احتیاجات روزمره ما را هم داشتند اما نکته متفاوت درباره این عزیزان نوع برخورد این افراد با اتفاقات و پرهیزگاری است.

وی افزود: مشکل دیگر ما عمل نکردن است و به سخنان و وعده‌های خود عمل نمی کنیم، ما فقط به خوبی قول می دهیم اما ‌زمانی که پای عمل می رسد پا پس می‌کشیم و افراد شعاری هستیم.

‌استاد دانشگاه خوارزمی در ادامه هر انسان را دارای سه بعد شخصیتی دانست  و اظهار کرد: شخصیت هر انسان از سه بخش تشکیل شده است اول  افکار و باورها،  دوم عواطف و احساسات و  و سوم رفتار و عملکرد، ترتیب این بعدهای شخصیتی بسیار مهم است چون به شدت بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند، افکار ما هستند که بر روی  شناخت خوب یا بد ما از خدا  به  ما کمک می‌کنند.

برجعلی ‌در ادامه ‌رعایت 10 نکته اساسی ‌را ‌برای ‌زندگی بهتر و ‌باکیفیت‌تر ‌موثر دانست و گفت:  این نکات نکاتی است که افراد سالم به آنها عمل می کنند و ما ‌برای داشتن زندگی با کیفیت  باید به آنها عمل کنیم.

وی افزود: نکته اول فروتن بودن است، فروتن بودن از  صفات برجسته پیامبر اسلام بوده، در  شخصیت ایشان هیچگونه کبر و غرور وجود نداشته است، نکته دوم برای داشتن زندگی با کیفیت ملاحظه کار و ملایم رفتار کردن  با جاهلان است، نکته سوم در این خصوص مراقبت از رفتارهای دینی است که همان عمل به  مسائل شرعی و دینی است.

این استاد دانشگاه خوارزمی اعتقاد به معاد را نکته بسیار مهم دانست و افزود:  اعتقاد به معاد و معاد باوری باعث ایجاد هدف و انگیزه در افراد می‌شود و زندگی ما را جهت‌دار می‌کند افراد غیر معتقد، به پوچی و بی هدفی می‌رسند و در برخی از موارد ما شاهد خودکشی افراد بی هدف هستیم.

وی افزود: مورد پنجم تعادل و میانه روی است،  تعادل و میانه روی در هر کاری سفارش شده است نه غیر مذهبی و بی دین باشیم و نه به شدت متعصب و دیندار، ‌نه آنچنان به سوی ثروت برویم که دنیا و آخرت را از دست بدهیم و نه آن چنان از پول و درآمد دور باشیم که به فقر بیفتیم.

 استاد دانشگاه خوارزمی یقین را نکته دیگری از نکات  زندگی افراد سالم دانست و اظهار داشت: یقین نکته بسیار مهمی در زندگی افراد سالم است، ‌چگونه افراد یقین بسیار بالایی دارند معنی خدا را در همه امور  و در همه کارها می بینند،  سلامتی ، شفا، پیشرفت و درآمد را فقط از خدا می خواهند.

وی خاطرنشان کرد: نکته هفتم در زندگی این افراد  اهل نیستند، ‌یعنی به سلامت جنسی خود اهمیت می‌دهند،  طبق گفته سازمان جهانی بهداشت انسان سالم باید  شش سلامت را داشته باشد، سلامت فیزیکی یا جسمانی،  سلامت فکری،  سلامت اجتماعی، سلامت هیجانی_ عاطفی و سلامت جنسی.

برجعلی ادامه داد: مورد هشتم در  این لیست،  دروغ نگفتن است،  این افراد اهل دروغ نیستند و دروغ هم نمی گویند، ‌در مذمت دروغ آیه ها و حدیث های بسیاری وجود دارد یکی از صفات برجسته منافقین دروغ است.

 وی در خصوص مورد نهم گفت:  این افراد حرف زشت را با حرف خوب جواب می دهند، زمانی که به دور از شعر جام می دهند بازخورد این افراد خوب است همانند ‌رفتاری که ائمه با  دشنام دهندگان خود داشتند که بسیار مثال زدنی است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: مورد دهم حفاظت از خانواده است، ‌افراد سالم از خانواده خود به خوبی حفاظت و مراقبت می کنتد.

وی کیفیت زندگی را از لحاظ روانشناسی نیز توضیح داد و گفت:  هر انسان سه نوع بهزیستی دارد،  بهزیستی احساسی، روانی و  اجتماعی. برای داشتن احساس خوب و خوشبختی باید به آنها عمل کنیم،  احساس شادکامی مهم است و باید برای دستیابی به آن تلاش کنیم و مثبت اندیش باشیم البته نباید آسان گیری را فراموش کنیم. نکته دیگر برای افزایش کیفیت زندگی این است که کینه و بغض را از خود دور و غبطه را جایگزین حسدهای خود کنیم،  تفریح را فراموش نکرده و قناعت در پیش بگیریم. با کمک به دیگران هم  افراد دیگر را شاد می کنیم هم از خویش راضی و خشنود می شویم و این نیز قدمی برای رسیدن  به زندگی با کیفیت است.

 وی در ادامه افزود: ‌ما باید خوشبین باشیم تا خوشبخت شویم خود را در مشکلات زندگی بیشتر کنیم و علاوه بر افزایش ارتباط با محیط اطراف دیگران را هم راحت و آسوده ببخشیم.

 

ایسنا


هر رفتار، گفتار یا عمل که در قالب‌های گوناگون اعم از حرکات رفتاری یا عملی، نگاه، سخن، لحن کلام و .بروز کند و رنگ و روی خشن و تحکم‌آمیز داشته باشد و به رنجش خاطر طرف مقابل بینجامد، خشونت نام دارد.

خشونت رفتاری است که باعث آسیب عاطفی یا جسمی به طرف مقابل می‌شود و عوارضی چون خلأ عاطفی، تحقیر و . را در او ایجاد می‌کند.

خشونت ااماً ضرب و شتم را شامل نمی‌شود بلکه گوش نکردن به سخنان طرف مقابل، بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به او و یا هم‌صحبت نشدن با او و مورادی از این دست که منجر به مشکل یا خلأ عاطفی طرف مقابل شود یا خشم او را برانگیزد، از جمله موارد خشونت هستند.

زهرا عطایی در گفت‌وگو با ایسنا، مهم‌ترین ریشه‌ خشونت در خانواده را عدم آگاهی دانست و اظهار کرد: گاه افراد نمی‌دانند که مصادیقی نظیر بی‌توجهی، دیر به خانه آمدن، عدم وفای به عهد یا عدم هم‌صحبتی خشونت محسوب می‌شوند و همین عدم آگاهی باعث می‌شود بدون دغدغه به ارتکاب این اعمال دست بزنند.

وی فقر و مشکلات اقتصادی و نیز برخی باورهای فرهنگی را از دیگر عوامل بروز خشونت دانست و تصریح کرد: در باورهای فرهنگی ما، زن خانواده باید تمام کارهای خانه اعم از خوراک و نظافت و رسیدگی به فرزندان را به خوبی انجام دهد و در صورت کم‌کاری مورد خشونت واقع می‌شود، برخی موارد دیگر نظیر تحکم پدر و مادر روی فرزندان، مردسالاری، پدرسالاری و . از دیگر باورهای فرهنگی هستند که ممکن است خشونت ایجاد کنند.

این کارشناس آموزش خانواده گفت: مسئله اعتیاد، الگوپذیری غلط فرزندان از پدر و مادر در دعواها، مشکلات روحی و روانی اعضای خانواده اعم از افسردگی، اسکیزوفرنی، شخصیت دو قطبی، توهم و . ، دایره وسیعی از عوامل دیگر در بروز خشونت در خانواده هستند.

تأثیرات خشونت بر کارکرد خانواده

این مشاور خانواده در خصوص تبعات خشونت در خانواده بر روی روابط، تصریح کرد: خشونت سبب تضعیف کارکرد خانواده و کاهش کیفیت روابط مثبت میان اعضا می‌شود، از جمله اینکه روابط زن و مرد خانواده کیفیت مطلوب خود را از دست می‌دهد.

وی در ادامه تأکید کرد: زن و مرد در زندگی مشترک باید به چهار خواسته روانی و عاطفی یکدیگر یعنی رضایت از زندگی، پیوستگیِ رابطه ذیل تعهد به یکدیگر، توافق و هم‌رأی بودن و ابراز عواطف مثبت و منفی به یکدیگر پاسخ ‌دهند که بروز خشونت سبب عملی نشدن این چهار خواسته شده و کیفیت زندگی مشترک را تضعیف می‌کند.

عطایی در خصوص تأثیرات خشونت بر فرزندان، بیان کرد: فضای گرم و صمیمی خانواده به دو نیاز فرزندان یعنی محبت و امنیت پاسخ می‌دهد، چرا که محبت رشد عاطفی و معنوی فرزندان را به دنبال دارد و امنیت نیز عملکرد رفتاری آن‌ها را مثبت و خلاقیت را در فرزندان تقویت می‌کند.

مؤلف کتاب حقوق کودک» تأکید کرد: بروز کشمکش و خشونت میان پدر و مادر و ایجاد خفقان در محیط خانه، فضای نشاط و پویایی را از فرزندان سلب می‌کند، اعضا در کانونی سرد و جدا از یکدیگر زیست می‌کنند، دلسوزی، همدلی، صداقت و همبستگی در خانواده از بین می‌رود و اعتماد جایی در آن خانه ندارد.

عطایی بروز مشکلات در روابط خارج از خانه را نیز یکی دیگر از تبعات خشونت در خانواده دانست و تصریح کرد: علاوه بر تحت تأثیر قرار گرفتن روابط درون خانواده، معاشرت با خویشاوندان و . نیز از بین می‌رود و فرزندان در چنین محیطی رفتار صحیح اجتماعی را فرا نمی‌گیرند.

آموزش؛ مهم‌ترین راهکار پیشگیری از خشونت

وی با بیان اینکه آموزه‌های دینی برای تمام جنبه‌های زندگی افراد توصیه‌هایی دارد، اضافه کرد: در این زمینه نیز عدم آگاهی مطرح است، یعنی اگر هر فرد به معنای رکوع و سجده در برابر پروردگار آگاه باشد و آن‌را درک کند، قطعاً خواهد توانست در کنترل خشم نیز موفق باشد.

عطایی بیان کرد: آموزش افراد بهترین و اساسی‌ترین راهکار پیشگیری از خشونت، اصلاح رفتار خشونت‌آمیز و تلطیف فضای عاطفی خانواده است تا هر کدام از اعضای خانواده در خصوص وظایف و مسئولیت‌های خود آگاهی کافی را داشته باشند.

وی با بیان اینکه آموزش حوزه گسترده‌ای را شامل می‌شود، ادامه داد: آموزش می‌تواند مبانی دینی را شامل شود و فرد باید آگاه باشد که پیامبر اسلام(ص) مسلمان واقعی را کسی معرفی می‌کند که مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند».

این روانشناس تربیتی ادامه داد: زمینه دیگری که باید به افراد آموزش داده شود، مهارت‌ها و راه‌های کنترل خشم است چرا که بروز خشم امری طبیعی است که برای همه افراد اتفاق می‌افتد اما مهم این است که هر فرد بتواند مهارت‌های کنترل خشم یاد بگیرد تا خود و اطرافیان از تبعات خشونت در امان باشند.

عطایی تأکید کرد: در بسیاری از موارد بروز خشم و خشونت به صورت ناخواسته است و اگر افراد بدانند که خشم چه آثار مخربی بر روح و جسم اطرافیان دارد، در جهت کنترل خشم تلاش می‌کنند.

این مدرس دانشگاه در استان بیان کرد: بسیاری از آسیب‌های جسمی حاصل روانِ پریشان و به هم ریخته افراد است که به دلیل معضلاتی مانند خشونت و در قالب مشکلات جسمی بروز می‌یابد پس اگر سطح آگاهی مبنی بر کنترل خشونت و خشم در خانواده ارتقا یابد، علاوه بر صرفه‌جویی در هزینه‌های درمانی شاهد بالا رفتن کیفیت زندگی افراد و بالیده شدن فرزندان در خانواده‌های سالم خواهیم بود.

 

ایسنا


علل خودکشی به اندازه تمام انسان ها گسترده بوده و هر کس دلیل خاص خود را دارد. همیشه برای ما سوال است که یک فرد به چه نقطه ای می رسد که هم جرات و هم قصد پایان دادن ارادی به زندگی خود یعنی خودکشی را پیدا می کند. ثروتمند و فقیر، کارگر و کارفرما، پیر و جوان، همه و همه گاهی به مرحله خودکشی می رسند. اما علت خودکشی هر چه که باشد همیشه منجر به وقوع خودکشی نمی شود. اگر احساس می کنید در اطراف شما کسی نشانه ای از خودکشی دارد، بهتر است با مطالعه این مقاله به برخی از مهم ترین علل خودکشی پی ببرید. با برطرف کردن این علل می توانید به فرد در معرض خطر کمک کنید و یا با در میان گذاشتن موضوع با افراد متخصص با راه های پیشگیری از خودکشی آشنا شوید.

پیش از علل ماهیت خودکشی را بشناسید

ماهیت خودکشی چیست؟

خودکشی انفرادی ترین تصمیم زندگی انسان است. در خودکشی فرد به جایی می رسد که دیگر زندگی و این دنیا را نمی خواهد و یا در جستجوی زندگی بهتر یا به دنبال پایان شکنجه است. نکته ای که در تمام این افراد بارز است، خسته شدن از زندگی و ناتوانی در تحمل شرایط است. مسائلی که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت، دلایلی است که فرد را از زندگی خسته می کند و به قولی عطای آن را به لقایش می بخشد؛ در نتیجه اقدام به خودکشی می کند.

 

علل اصلی خودکشی چیست؟

علل خودکشی مثل راه های آن متفاوت است. هرکس مشکلات زندگی خود و توانایی سازگاری متفاوتی است. اصلی ترین علل خودکشی به شرح زیر است:

1- نداشتن مهارت سازگاری

به دلیل ناتوانی در مقابله با شرایط و اتفاقات آسیب زا، ممکن است افراد برای مقابله تصمیم به خودکشی بگیرند. به دلیل ضعف تربیتی والدین و سیستم غلط آموزش و پرورش، کودکان در سنین پایین مهارت های مقابله ای، مهارت سازگاری و مهارت های زندگی را نمی دانند و در شرایط سخت تصمیم به خودکشی می گیرند.

2- اختلالات روانی

اختلالات روانی

تجربه اختلالات روانی و یا داشتن سابقه خانوادگی اختلالاتی مثل افسردگی، دوقطبی، جنون آنی، اضطرابی و . یکی از علل اصلی خودکشی است. به دلیل ناآگاهی افراد از شکل بروز بیماری های خلقی، معمولا زمان مناسب برای درمان را از دست می دهند. بیماری های روحی مثل بیماری های جسمی درد ندارد و با پرخاشگری، بی حوصلگی، خواب نامناسب، غمگینی، انزوا و . خود را نشان می دهد. واکنش دیگران به این رفتارها حتی توهین آمیز و سرکوب کننده می باشد، اما در مقابل دردهای جسمی اکثرا ترحم و توجه دریافت می شود.

3- خشم شدید

گاهی اوقات خشم و ناراحتی شدید فرد، باعث می شود او به جایی برسد که نخواهد دیگر در زندگی بماند. او به جای تخریب فردی که اشتباه کرده، خود را از بین می برند. آموزش مهارت های کنترل خشم برای کاهش این نوع خودکشی بسیار لازم به نظر می رسد.

4- بیماری های جسمی

کسانی که از بیماری های شدید جسمی رنج می برند یا طی یک حادثه، نقص شدید عضوی پیدا کرده اند، در معرض خطر اقدام به خودکشی هستند. این افراد نمی توانند با زندگی جدید کنار بیایند و به حدی می رسند که تحمل بیماری از توانایی آنها خارج است. ناامیدی، افسردگی و بی انگیزگی برای ادامه زندگی آن ها را اقناع به خودکشی می کند. 

5- ارتباطات ناسالم

روابط دوستانه و عاشقانه آسیب زا با افرادی که وضعیت روانی با ثباتی ندارند باعث آسیب دیدن روان فرد و تغییر نگرش او نسبت به زندگی می شود. ارتباطات ناسالم خطر خودکشی نوجوانان را بیشتر می کند.

6- سوءمصرف مواد مخدر

سوءمصرف مواد مخدر

سابقه مصرف مواد مخدر ارتباط زیادی با خودکشی دارد. بار روانی مصرف مواد مخدر، توهم های ناشی از مصرف، عدم کنترل خود و واکنش قهری دیگران باعث می شود فرد برای فرار از پیامدهای اعتیاد، اقدام به خودکشی کند.

7- ناامیدی از مهم ترین علل خودکشی

شرایط بحرانی اقتصادی و فرهنگی یک جامعه باعث می شود که افراد، به سختی خود را نسبت به آینده ای روشن امیدوار کنند. نابرابری، تبعیض، بیکاری و امثال این مشکلات، باعث احساس یاس شده و فرد حس می کند هیچکاری از دستش بر نخواهد آمد و هیچ شانسی برای موفقیت ندارد.

8- برخی دیگر از دلایل شامل

  • شکست خوردن متعدد در تجارب زندگی
  • سابقه خانوادگی خودکشی
  • مرگ یک عزیز
  • از دست دادن یک رابطه مهم
  • از دست دادن شغل
  • احساس شدید حقارت 
  • تجربه مورد قرار گرفتن یا سوء استفاده جنسی و جسمی

 

بررسی علل خودکشی پیش از وقوع حادثه

برخی از علائمی که با دیدن آن ها باید واکنش مناسب نشان دهید در ادامه آورده شده است. در برخورد با بیمار خودکشی بیشتر باید به نشانه های زیر توجه کنید. اما گاهی می‌بینیم که فردی بدون هیچ علامت و نشانه ای و به ظاهر در کمال سلامت، خود را می کشد و هیچ پیش بینی را ممکن نمی کند. در هر صورت برخی از علائم هشدار دهنده خودکشی که قابل شناسایی هستند عبارتند از:

  • داشتن علائم افسردگی
  • خروج از جمع دوستان و خانواده
  • ناراحتی و ناامیدی
  • عدم علاقه به فعالیت های لذت بخش قبلی یا بی حسی نسبت به اتفاقات اطراف
  • تغییرات فیزیکی مثل عدم انرژی، خواب نامنظم، تغییر در اشتها و وزن
  • از دست دادن اعتماد به نفس و داشتن نظرات منفی در مورد خود
  • صحبت زیاد درباره مرگ، جهان پس از مرگ، فلسفه زندگی و خودکشی
  • انجام شدید برخی فعالیت های شخصی مثل نظم دادن به اموال، شرایط بیمه و .

 

راه های پیشگیری و رفع علل خودکشی

راه های پیشگیری از خودکشی

در برخی از موارد، تشخیص فردی که قصد خودکشی دارد بسیار دشوار است. تمام شرایط طبیعی به نظر می رسد اما به محض مشاهده هریک از شرایط هشدار دهنده، باید اقدامات زیر را انجام دهید. حتی در شرایط عادی نیز این اقدامات لازم است اما در شرایط بحرانی بسیار ضروری خواهد بود:

روان درمانی راهی موثر در رفع علل خودکشی

بسیار مهم است که در صورت مشاهده عوارض اختلالات روانی، به خصوص افسردگی، حتما بلافاصله به روانشناس مراجعه کنید. شاید شما فکر کنید که این رفتارها نشانه بلوغ یا نشانه جلب توجه است، اما این فکر نشانه ناآگاهی و عدم توانایی شما در ارتباط موثر با فرزندتان است. بنابراین مشکلات روانی را جدی بگیرید و برای درمان آن اقدام کنید. مشاوره افسردگی ضروری بوده و در نظر داشته باشید که هزینه‌های روان درمانی بسیار ناچیزتر از هزینه های تحمیلی ثانویه خواهد بود.

دارو درمانی

گاهی اوقات مشکلات به حدی است که فرد نیاز به استفاده از دارو دارد. در این گونه موارد با تشخیص پزشک و روان پزشک و کمک روانشناس، داروهای مناسب برای کنترل وضعیت خلقی و مکانیزم های مغزی فرد تجویز خواهد شد. به همراه دارو درمانی نیاز است روانشناس دائم وضعیت روانی فرد را تحت نظر داشته باشد تا از خودکشی احتمالی جلوگیری کند.

توجه مثبت نامشروط

گاهی پاسخ "خوبم" دیگران نسبت به احوال پرسی شما دقیقا معنی اصلا خوب نیستم می دهد اما شما متوجه نمی شوید. خیلی ها می گویند خوب هستند چون حوصله و رغبتی برای پاسخ دادن یا حرف زدن با شما را ندارند. به آن ها نزدیک شوید، بدون قضاوت و با توجه مثبت نامشروط با آن ها برخورد کنید.

آموزش توانایی سازگاری

آموزش توانایی سازگاری توسط روانشناس و متخصص، برای همه افراد مهم است، مخصوصا کسانی که زمینه انجام خودکشی را در آن ها حس می کنید. فرد باید بداند نسبت به شرایط سخت چگونه رفتار کند و چگونه به بحران ها واکنش نشان دهد. خودکشی در مقابل تمام شدن یک رابطه عاطفی سطحی و کوتاه مدت، و یا خودکشی بخاطر مشروط شدن در دانشگاه قطعا راه حل مناسبی نیست. مهارت های حل مسئله به افراد کمک می کند تا در زمان های بحرانی با دید بهتری به موضوع نگاه کنند. 

داشتن ارتباطات سالم

هرکس در زندگی افرادی را نیاز دارد که او را دوست داشته باشند و به او اهمیت دهند. داشتن خانواده مهربان و دلسوز، داشتن دوستان فداکار و صمیمی و داشتن یک رابطه عاشقانه کامل و لذت بخش، همه و همه به فرد مستعد، انگیزه ادامه زندگی، حتی در شرایط سخت را خواهد داد.

داشتن هدف و انگیزه

داشتن هدف و انگیزه

مهم ترین علت خودکشی بی انگیزگی است. لازم است که صحبت های عزیزانتان درباره آینده و ناامیدی او را جدی بگیرید. علل بی انگیزگی او را کشف کرده و از متخصص برای راهنمایی کمک بگیرید. داشتن یک شغل مناسب، انجام فعالیت های هنری و ورزشی و انگیزه های تحصیلی، می تواند به فرد برای ادامه زندگی محرک کافی را بدهد. درمان های شناختی نیز به فرد برای اصلاح تفکر نسبت به زندگی و تغییر نگرش های منفی بسیار لازم است. 

معمولا کسی که اقدام به خودکشی می کند، مدت ها درباره آن فکر کرده و برای اقدام به خودکشی برنامه ریزی می کند. بنابراین نادیده گرفتن صحبت ها و نشانه های خودکشی موضوعی را حل نمی کند. بسیاری از خانواده ها با وجود نشانه های خودکشی به آن اهمیت نداده و تنها پس از ارتکاب آن به فکر درمان و حل مسئله می افتند. حتی اگر فرد از خودکشی جان سالم به در ببرد آسیب های جبران ناپذیری به جسم خود ممکن است وارد کرده باشد. بنابراین پیشگیری از خودکشی اهمیت بیشتری پیدا می کند.

 

منبع


انزوا طلبی چیست؟

انزوا طلبی الگویی نسبتا ثابت از ویژگی های شخصیتی است که شامل ترس از طرد شدن ، اعتماد به نفس پایین و احساس شرم و خجالت در روابط می شود.  این افراد تنها ماندن را ترجیح می دهند و فقط در صورتی که نسبت به افرادی حس اعتماد سازی شکل گرفته باشد وارد رابطه می شوند. از منظر تخصصی روان شناسی دو تیپ گروه هستند که این ویژگی ها را دارند اما وجه تفارق آن ها مهم است .

تیپ شخصیتی اسکیزویید که الگوهای رفتاری انزواطلبانه آن ها کاملا از سر بی میلی به ارتباط است . اما تیپ انزواطلب دیگر الگوهای رفتاری اجتنابی اشان به دلیل ترس از پذیرفته نشدن و طرد و انتقاد از سوی دیگران است. آن چه در این خوانش منظور است دومین تیپ رفتاری است و نه شخصیت اسکیزویید.
 

ریشه های انزوا طلبی چیست؟

  • الگوهای تربیتی کنترل گرانه: والدینی که قدرت استقلال به کودک نمی دهند و مرتبا او را چک می کنند و با تعریف باید و نبایدهای غیر ضروری رفتار کودک را کنترل می کنند او را مستعد انزواطلبی می کنند.
  • خلق و خوی اولیه خجالتی بودن: همه کودکان با یک ویژگی ثابت به دنیا نمی آیند . پایه های زیستی و ژنتیکی در نوع رفتار آن ها تاثیر دارد. برخی کودکان از ابتدای تولد با الگوهای زیستی دوری گزینی واکنش نشان می دهند. معمولا از غریبه ها روی بر می گردانند و پشت والدین خود قایم می شوند و از پاسخ دادن به سوالات امتناع می کنند. این کودکان می توانند زمینه های گوشه گیری را داشته باشند.
  • نداشتن اعتماد به نفس: افرادی که استقلال طلبی و فردیت آن ها در سنین کودکی به درستی نشده و درک درست و کاملی از توانمندی های خود ندارند و تصویر ذهنی که از خود دارند مغشوش و ضعیف است ، مستعد انزواطلبی هستند.
  • مشکلات خانوادگی: خانواده هایی که با انبوهی مشکلات رفتاری ، مالی، بزهکاری یا رویدادهایی مثل طلاق و اعتیاد مواجهند کودک را در بستر انزوا طلبی می توانند قرار دهند.
  • ترس از نتیجه: افرادی که توان رویارویی با واقعیت را ندارند و شکست را به عنوان بخشی از واقعیات زندگی نمی پذیرند یا در ذهن خود واگویه های منفی نسبت به انتقاد دارند می توانند جزو انزواطلبان قرار گیرند.

 

خصوصیات انزوا طلبان چیست؟

  • بدبین هستند.
  • از معاشرت خودداری می کنند.
  • طاقت مواجهه با انتقاد را ندارند.
  • اعتماد به نفس پایینی دارند.
  • احساس بی کفایتی و بی ارزشی دارند.
  • خود را ناارزنده سازی می کنند.
  • دید مبالغه آمیزی به شکست دارند.
  • از صمیمیت گریزانند.
  • دوستان کمی دارند.
  • حساسیت زیادی نسبت به انتقاد دارند.
  • اعتماد و وفاداری دیگران نسبت به خودش را می آزماید.
  • با رویا و خیال پردازی بیشتر از واقعیت سر و کار دارند.
  • از فعالیت های گروهی خودداری می کنند.
  • پیش بینی منفی به شروع روابط دارند.
  • فرار از ارتباطات در آن ها احساس ملال و اندوه ایجاد می کند.

 

راه های درمان انزوا طلبی چیست؟

  • توانمندی های خود را مرور کنید: یکی از ریشه های اصلی انزوا طلبی عدم شناخت فرد از خود است . شناخت آگاهانه از سایه روشن های شخصیتی ، پذیرش ضعف ها و استمرار در به خاطر داشتن نقاط قوت می تواند فرد را از درون قدرت بخشد.
  • مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید:  برخی از علت های ترس از رابطه در انزواطلبان ناشی از عدم داشتن مهارت اجتماعی آن هاست . انزوا طلبان با یادگیری شیوه های شروع، ادامه و پایان یک رابطه و مهارت های ارتباطی بخش کثیری از ترس های خود را می توانند مدیریت کنند.
  • خود را در فضای معاشرت با دیگران قرار دهید: ترس از انتقاد یا طرد شدن نوعی ترس پیش بینانه منفی از رویدادهاست . انزوا طلبان با مواجهه سازی و حساسیت زدایی خود می تواند دریابد که همیشه آنچه می اندیشید محقق نمی شود.
  • تفکرات ناارزنده ساز خود را ارزیابی کنید: مرور شناخت های ناقص و تفکرات ناکارامد مثل من خوب نیستم ، من ناکاملم ، من بی کفایتم یا . فرصتی می دهد تا فرد آگاهانه برداشت ها و ادراکات غیر منطقی خود را سامان بخشد.
  • از یک درمانگر راهنمایی بگیرید: گاهی ریشه های انزواطلبی عمیق تر از آن است که فرد به تنهایی بتواند آن را بهبود بخشید . لذا صحبت با یک روانشناس یا درمان گر گزینه مناسبی برای درمان خواهد بود.

 

منبع


تصمیم گیری یکی از مهم ترین مسائلی است که همه ما هرروز با آن سروکار داریم.
همین الان تعدادی از تصمیم هایی که امروز گرفته اید را نام ببرید.
یک ساعت بیشتر بخوابم یا نه؟
با مترو بروم یا با تاکسی؟
چای بنوشم یا قهوه؟
اما این ها تصمیمات کوچک، ساده و روزمره هستند.
تصمیم گیری های دشواری هم وجود دارند. زمان هایی که ما دچار دودلی می شویم. وقتی که نمی دانیم بهترین انتخاب کدام است.
شما هم حتما چنین مواردی را تجربه کرده اید! فکر کنید.

مثلاً انتخاب رشته تحصیلی. انتخاب همسر. تصمیم درباره جدایی. تصمیم درباره مهاجرت. انتخاب شغل و … .
به راستی، چه چیزی مانع تصمیم گیری ما می شود؟ چرا نمی توانیم بهترین انتخاب را تشخیص دهیم؟
و مهم تر از همه چطور بهترین تصمیم گیری را داشته باشیم؟
در این مقاله به همه این مباحث می پردازیم و به همه سوالات شما درباره دودلی و

تصمیم گیری پاسخ می دهیم. پس تا پایان با ما همراه باشید.

 

1- تصمیم با ذهن خودآگاه یا ناخودآگاه

ذهن خوآگاه ما فقط حدود ۵ درصد از تصمیمات ما را بر عهده دارد. بنابراین ۹۵% افکار، احساسات و رفتار ما به صورت ناخودآگاه است.
ناخودآگاه همانند بچه ای است که یک دست او در دست شماست. و دست دیگرش در دست کائنات؛ ناخودآگاه قدرت خیلی زیادی دارد. ولی متأسفانه شعور ندارد! یعنی نمی تواند خوب و بد را از هم تشخیص دهد.

بنابراین تصمیم های مهم و حیاتی زندگی نباید در ناخودآگاه صورت گیرند. در حالیکه گفتیم ۹۵% تصمیمات ما در ناخودآگاه است. پس چه کاری باید انجام دهیم؟
باید باورها و دستورالعمل هایی را که در ناخودآگاه ما ثبت شده و باعث می شوند تصمیمات غلط بگیریم، از ذهن ناخودآگاه پاک کنیم و به ذهن خودآگاه خود منتقل کنیم.

 

2- انواع تصمیم گیری

الف) تصمیم گیری سیستم ۱: شهودی

نوعی از تصمیم گیری که برای انتخاب قکر نمی کنیم. بلکه همان مسیر همیشگی را انتخاب می کنیم.
مثلاً شیوه ی راه رفتن ما. هیچ وقت برای اینکه راه برویم، به این که چطور راه برویم فکر نمی کنیم. بلکه مثل همیشه قدم بر می داریم.

ب) تصمیم گیری سیستم ۲: استدلالی

نوعی از تصمیم گیری که به فکر کردن نیاز دارد. مثل انتخاب رشته، شغل یا همسر.

 

3- پتانسیل محدود مغز برای تصمیم گیری

ما در یک سری از

تصمیم گیری ها، این قدر وقت صرف می کنیم و به نتیجه نمی رسیم که ذهن تحت فشار قرار می گیرد. بنابراین مغز برای فرار از این فشار، دستور می دهد که این تصمیم گیری را فراموش کنیم و میانبرهایی برای رهایی از دودلی های این چنینی ایجاد می کند.

مثلاً مدت هاست دودل هستی که از رابطه ای که از آن احساس رضایت نمی کنی، خارج شوی یا نه؟ و نمی توانی تصمیم بگیری.
در این صورت ذهن دستور می دهد که فراموش کنی. میانبری که میسازد به طوری است که از این پس حتی ناخودآگاهت باور می کند که رابطه خیلی خوبی داری.

 

عملکرد نیمکره های مغز

نیمکره چپ مفز انسان مسئولیت و توانایی جمع آوری اطلاعات را دارد.
نیمکره راست مغز ما وظیفه تحلیل را برعهده دارد. زمانی نیمکره راست مغز ما کار می کد که حال ما خوب باشد.
به همین دلیل است که هنگام وقوع یک مسئله، گفته می شود، باید ابتدا اطلاعات کافی را جمع آوری کنید. سپس همه چیز را رها کنید. کاری را انجام دهید که حالتان را خوب می کند.
برای این که برای حل مسئله نیاز به تحلیل دارید که بر عهده نیمکره راست مغز شماست. پس باید حال شما خوب باشد که نیمکره راست مغز شما کار کند.

 

تصمیمات مهم، جایگزین تصمیمات کم اهمیت

بعضی از ما هرروز وقت زیادی را صرف تصمیمات بی اهمیت می کنیم. مثلاً اینکه امروز چه غذایی بپزم؟
این تصمیمات کم ارزش انرژی زیادی از مغز ما می گیرند. توانایی مغز انسان نیز محدود است. بنابراین اگر انرژی مغزمان را صرف انتخاب های کم ارزش کنیم، مغز پاسخگوی تصمیمات مهم ما نخواهد بود.

در نتیجه باید یک بار برای همیشه تصمیمات کم ارزش را جمع بندی کنیم و انرژی خود را بیشتر از این هدر ندهیم.
مثلاً درباره همان آشپزی، می توانیم یک بار یک لیست غذا آماده کنیم. این طوری دیگر نیاز نداریم که هرروز برای انتخاب غذا وقت و انرژی صرف کنیم.

 

منبع


چگونه خودتان را در دو دقیقه آرام کنید

همین حالا یک لحظه بمانید تا خودتان راحت شوید و این چهار مرحله را خودتان امتحان کنید:

 

1. خود را یخ بزنید.

بازی را که در کودکی بازی کردید به یاد بیاورید که ناگهان حرکت میانی را متوقف کردید ، مثل اینکه در یخ منجمد شدید؟ همین کار را انجام دهید بخش های بدن ، احساسات و فرآیندهای فکر خود را متوقف کنید. خودتان را به عنوان یک شخصیت کارتونی که با اسلحه بی حوصله زده شده است فکر کنید. حتی اگر کمک کند می توانید آن را کمی نمایشی کنید.

 

2. روی انگشت شاخص خود متمرکز شوید.

(اگر اولین قدم را مشکل دارید) به این مرحله بروید. برای بیست و شصت ثانیه ، فقط روی قسمت پشت انگشت شاخص خود تمرکز کنید. بگذارید ذهن و بدن شما توسط آن مصرف شود.

 

آن را به شما نزدیک کنید. ناخنها ، چینها و آن خطوط کوچک اثر انگشت را مطالعه کنید. اگر وضعیت شما پر سروصدا است ، بگذارید صداهای اطراف شما در یک پس زمینه واحد ادغام شوند ، و بگذارید از توجه شما محو شود.

 

3. نفس آگاهانه بکشید.

تمرکز خود را رها کنید و با بدن خود مجدداً بررسی کنید. یک نفس عمیق و آگاهانه به خود بکشید ، سپس بگذارید آن را از دهان خود عبور کند ، آرام و با آرامش ایجاد کند ، موجی از آرامش ایجاد کند که از درون سینه شما شروع می شود و از طریق وجودتان به سطح پوست شما شناور می شود.

 

4. آگاهانه به اطراف نگاه کنید.

وقتی دوباره با محیط اطراف خود ادغام می شوید ، صحنه را جلوی خود اسکن کنید. تا حد امکان با آنچه در راه بیداری هنگام صبح از خواب بیدار می شوید ، متمایز شوید.

 

به فکرهایی که می خواهند به عقب برگردانید به ذهن خود آگاه شوید و با نگرش کنجکاوی آنها را مشاهده کنید.

 

حال شما چطور است؟

 

اکنون ممکن است کمی با احساسات خود در تماس باشید ، از افکار قبلی فاصله بگیرید و با لحظه فعلی در ارتباط باشید.

 

مهمتر از همه ، خواهید فهمید که ریشه ناراحتی شما افکار شماست. همه چیز دیگر مانند احساسات و ناراحتی جسمی و درد از آنجا شروع می شود.

 

اگر در ابتدای کار مشکل کم کردن ذهن دارید ، این را امتحان کنید: اگر مرتباً مراقبه می کنید ، آخرین لحظه جلسه خود را به همان روش روی همان انگشت متمرکز کنید. انجام این کار ، احساس شفافیت ، آرامش و دلبستگی را با عمل مرتبط می کند.

 

و اگر مدیتیشن نمی کنید ، زمان بسیار خوبی برای شروع است! این به شما در توانایی شما در مقابله با موقعیتهای استرس زا به طور کلی کمک می کند و به طور چشمگیری اثرات این تکنیک را بهبود می بخشد.

منبع


یک روان‌شناس گفت: افرادی‌که از انزوای اجتماعی رنج می‌برند، احساس می‌کنند که از دنیا کنار گذاشته شده‌اند.

فرناز امیراصلانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(

ایسنا) منطقه زنجان، اظهار کرد: عواطفی از قبیل طرد شدن برای بسیاری از افراد دردناک است. به همین‌خاطر همه تلاش خود را به کار می‌بندند تا از این تله‌ نجات پیدا کنند. در واقع حتی اگر شخصی احساس کند که از هم‌سن و سالانش بهتر است، این تفاوت می‌تواند رنج‌آور و آزاردهنده باشد، چراکه بیشتر انسان‌ها موافق بودن با اطرافیان‌شان را حتی به احساس برتری ترجیح می‌دهند و معتقدند که تنهایی، ارمغان برتری آن‌ها به شمار می‌رود.

این روان‌شناس ادامه داد: انزوای اجتماعی در اشکال متفاوتی مثل قلدری، مردم‌آزاری و دوری از جمع‌های خانوادگی و اجتماعی بروز می‌کند و ممکن است چنان ظریف باشد که تشخیص و شناسایی آن به راحتی امکان‌پذیر نباشد. در واقع، ممکن است فردی که دچار انزواست ظاهر بسیار سرزنده وشادابی داشته باشد. اما در خلوت خود از نوعی تنهایی عمیق رنج ببرد.

وی تصریح کرد: متاسفانه انزوای اجتماعی در موارد حاد به بیماری‌های روان‌تنی منجر می‌شود و این قشر با انواع اختلالات قلبی، تنفسی، سردرد و بی‌خوابی دست و پنجه نرم می‌کنند. این در حالی است که هراس از اجتماع و اضطراب به خاطر مشارکت اجباری در جمع می‌تواند روز‌به‌روز پررنگ‌تر شده و فرد را مبتلاتر کند. از این‌رو، هیچ راه‌حلی نمی‌تواند جایگزین درمان قطعی باشد.

امیراصلانی خاطرنشان کرد: درمان‌های رفتارشناختی، مفیدترین روش برای هراس‌های اجتماعی و اختلالات کناره‌گیری محسوب می‌شوند؛ چراکه تاکید آن‌ها بر تغییر الگوهای تفکر به موازات اصلاح رفتار است. در واقع، این روش به بیمار کمک می‌کند که حساسیت خود را نسبت به عوامل محرک کاهش دهد و مهارت‌های اجتماعی لازم برای تعامل با جامعه را فرا بگیرد.

این روان‌شناس خاطرنشان کرد: چشم در چشم شدن با مردم، استقبال کردن از دیگران، رد و بدل کردن تعارفات کلامی متداول، جرات‌ورزی به شیوه مناسب، چگونگی پاسخ‌دهی همراه با نشان دادن عکس‌العمل در شرایط و وضعیت‌های مختلف اجتماعی، هم‌چنین انجام مکالمات عادی و روزمره با مردم از جمله مواردی است که در وهله اول به افراد درگیر با انزوای اجتماعی آموزش داده می‌شود.


تنهایی را نباید با ترس از تنها شدن برابر دانست. همه آدمها گاهی بخاطر شرایط تنها می‌شوند یا خیلی‌وقت‌ها هم تصمیم می‌گیرند که تنها باشند. تنها بودن اگر تحت کنترل خود فرد باشد، می‌تواند تجربه‌ای مثبت، لذت‌بخش و از نظر احساسی روحیه‌بخش باشد. انزوا یعنی تنها و دور از آدمها بودن و معمولاً نشانه تصمیمی آگاهانه برای تنهایی است. اما تنهایی معمولاً انزوایی ناخواسته است.

درک تنهایی

تنهایی وضعیتی است که فرد احساسی قوی از خالی بودن و کنار افتادن از جمع دارد. تنهایی چیزی بیشتر از حس خواستن یک همراه است. تنهایی یعنی حس قطع ارتباط و دور افتادن از آدمها، طوریکه داشتن هر نوع ارتباط انسانی معنادار سخت یا غیرممکن به نظر برسد. افراد تنها از درون احساس پوچی و خلاء دارند.

تنها بودن و تنهایی یا حتی ترس از تنها شدن باعث ایجاد حس ناامنی، اضطراب و افسردگی به آدمها می‌دهد. اگر از تنها شدن بترسید، ممکن است بیش از اندازه به انسانها خودتان را نیازمند حس کنید و ممکن است احساس کنید باید همیشه کنار دیگران باشید. درحالیکه اگر احساس کنیم همیشه باید کسی کنارمان باشد، یعنی این نیاز دارد ما را کنترل می‌کند.

تنها بودن» برای افراد مختلف معانی مختلف دارد. خیلی مهم است که بفهمید این ترس شما از کجا سرچشمه می‌گیرد و تا چه میزان این ترس شما و رفتارهایتان را کنترل می‌کند. بعنوان مثال، اگر عنصر اجتماعی دلیل این ترس است، یا با نگرانی‌ از خشونت‌های شخصی در ارتباط است، یا تمرکزتان بیشتر روی یک فرد خاص یا یک نوع افراد خاص است نه هر آدم دیگری، باید متوجه شوید.

شواهد بالینی و تحقیقی این واقعیت را تایید می‌کند که در اکثر موارد دلیل اصلی که زن‌ها و مردها وارد یک رابطه می‌شوند و بعد در یک رابطه می‌مانند، بخاطر ترس از تنها بودن است. و همانطور که هر مشاور خوبی می‌داند، رابطه‌ای که مبتنی بر ترس باشد، مطمئناً رابطه رضایت‌بخشی نخواهد بود. تازمانیکه فرد یاد نگیرد از تنها بودن با خود لذت ببرد، یا تنها خواهد ماند و یا در رابطه‌‌هایی از سر ترس.  معمولاً کسانی که با خودشان راحت نیستند، نه تنها نمی‌توانند بهترین ورژن خودشان باشند بلکه سطح عمیق‌تری از صمیمیت با دیگران را هم نمی‌توانند تجربه کنند.

در بدترین حالت، ترس از تنها ماندن نام‌های مختلفی می‌گیرد: اتوفوبیا، مونوفوبیا و خودبیزاری . این ترس از تنها ماندن معمولاً تاثیر قابل‌توجهی بر کیفیت زندگی فرد دارد. می‌تواند منجر به حملات وحشت شود، فرد را از عزیزانش دور کند و  زندگی فرد را به کلی نابود کند. علائم این مشکل معمولاً تنگی نفس، نفس‌نفس زدن، نامنظم شدن ضربان‌قلب، عرق کردن، حالت‌تهوع و احساس عمومی ترس است. البته هر کس به روش خاص خود ترس از تنها شدن را تجربه می‌کند و علائم خاص خود را دارد.

تاثیرات تنهایی
اثرات تنهایی و ترس از تنهایی می‌تواند منجر به اضطراب، حملات وحشت، فوبیا، افسردگی، خودکشی، اعتیاد به موادمخدر، اعتیاد به الکل و بیماری‌های حاد و مزمن شود. تنهایی مزمن (برخلاف تنهایی طبیعی و نرمال که هرکس گاهی‌اوقات احساس می‌کند) می‌تواند وضعیتی جدی باشد و احتمال مرگ به واسطه سرطان و همچنین سکته و بیماری‌های قلبی‌عروقی را افزایش می‌دهد. افرادیکه خود را از جامعه دور کرده‌اند معمولاً کیفیت خواب پایینی هم دارند که باعث می‌شود به اندازه کافی استراحت نکرده و ضعیف شوند.

چه چیز منجر به تنهایی و ترس از تنهایی می‌شود؟
آدمها به دلایل مختلفی تنهایی را تجربه می‌کنند و بسیاری اتفاقاتی که در زندگی می‌افتد با آن در ارتباط است. تنهایی واکنشی بسیار متداول به طلاق یا جدایی‌هاست. در چنین مواردی، هر دو طرف فقدان فردمقابل خود را احساس کرده و همچنین حس می‌کنند بخاطر این اتفاق یا ناراحتی‌شان از بسیاری جمع‌های اجتماعی طرد می‌شوند.

تنهایی می‌تواند واکنش به یک موقعیت یا اتفاق خاص مثل مرگ یا نبودن طولانی‌مدت عزیزان باشد. همچنین بعد از تولد کودک، ازدواج یا اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی ممکن است ایجاد شود. حتی در ازدواج‌ها یا روابط جدی دیگر که بخاطر نبود ارتباط احساسی و عاشقانه دو طرف احساس خشم و عصبانیت دارند هم ممکن است تنهایی اتفاق بیفتد.

ترس از تنها شدن هم می‌تواند از چیزهای مختلف سرچشمه بگیرد. ممکن است در نقطه‌ای از زندگی احساس کرده باشید که دیگران شما را طرد می‌کنند و یا تصور کنید تنها بودن یعنی کسی دوستتان ندارد یا همه نادیده‌تان می‌گیرند. ترس از تنها شدن می‌تواند مستقیم با نداشتن اعتمادبه‌نفس و این باور که از هیچ فعالیتی به تنهایی نمی‌توانید لذت ببرید، در ارتباط باشد.

یا شاید هم هیچوقت یاد نگرفته‌اید که چطور وقتی تنها هستید، احساس راحتی کنید. این هم مثل همه چیزهای دیگر زندگی قابل یادگیری است. شما می‌توانید یاد بگیرید که چطور وقتی تنها هستید، از تنهایی‌تان لذت ببرید. و وقتی بتوانید بر ترس از تنها ماندن غلبه کنید، بلافاصله فردی مستقل‌تر شده و اعتمادبه‌نفستان بالا می‌رود. درواقع، غلبه بر ترس از تنها ماندن مزیت‌های زیادی برایتان دارد. وقتی تنها باشید می‌توانید با آرامش فکر کنید و نوعی آرامش خاص هست که فقط می‌توانید آن را در تنهایی‌هایتان تجربه کنید. خیلی وقت‌ها زمان‌هایی را که به تنهایی می‌گذرانید باعث می‌شوند زمان‌هایی که با دیگران هستید برایتان لذت‌بخش‌تر شود.

درمان تنهایی
جایگزین اینکه تنهایی و ترس از تنها ماندن را یک نقص یا یک خصوصیت غیرقابل‌تغییر شخصیتی بدانید این است که بفهمید تنهایی چیزی قابل‌تغییر است. همچنین خیلی مهم است که بدانید تنهایی و ترس از تنها ماندن تجربیاتی بسیار متداول هستند. طبق تحقیقات اخیر، ۲۵ درصد از افراد بزرگسال حداقل هر چند هفته یکبار حس تنهایی دردناکی را تجربه می‌کنند و این میزان در بین نوجوانان و دانشجویان حتی بالاتر است. حس تنهایی نه وضعیتی ثابت و مداوم است و نه به خودی خود بد است. بلکه باید به آن بعنوان علامت هشداری برای نیازهای مهمی که نادیده گرفته شده‌اند نگاه کنید.

اولین قدم این است که قبول کنید با تنها ماندن مشکل دارید و می‌خواهید احساس و رفتارتان تغییر کند. یادتان باشد، همه ما نقاط قوت و ضعف‌هایی داریم و مخفی کردن ضعف‌هایمان انرژی بسیار بیشتری می‌برد تا اینکه بخواهید روی آنها کار کرده و بر آنها غلبه کنیم.

متداول‌ترین نوع روش درمانی که برای این مشکل استفاده می‌شود، درمان شناختی-رفتاری، واقعیت‌درمانی و رفتاردرمانی است. با کار کردن با متخصصین و روانشناسان باتجربه می‌توانید رویکردهای رفتاری و مهارت‌های ارتباطی جدید و تکنیک‌های خاصی یاد بگیرید که کمکتان می‌کند با اضطراب و افسردگی‌تان کنار بیایید.

تکنیک‌های ریلکسیشن و تمدداعصاب معمولاً در کنار روش‌های درمانی دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند. این تکنیک‌ها شامل روش‌های خاص تنفس، تمرینات ریلکسیشن عضلات، تصویرسازی ذهنی و صحبت کردن با خود است. این تکنیک‌ها به شما کمک می‌کند بتوانید با حس تنهایی، افسردگی و اضطرابتان کنار آمده و بر آنها غلبه کنید.

مدیتیشن هم می‌تواند مورداستفاده قرار گیرد. بااینکه اینها ترس از تنها ماندن را درمان نمی‌کنند اما می‌توانند موقتاً علائم آن را بهبود بخشند.

یک روش درمانی دیگر برای تنهایی و افسردگی، به ویژه در افراد میانسال، درمان به وسیله حیوانات خانگی است. بعضی تحقیقات و مطالعات نشان می‌دهند که وجود یک حیوان می‌تواند احساس افسردگی و تنهایی را بهبود بخشد. طبق یافته‌های مرکز کنترل بیماری‌ها، داشتن یک حیوان خانگی فواید بسیار زیادی برای سلامتی افراد دارد.

منبع:مردمان


مردان و نی که احساس تنهایی می‌کنند در مقایسه با افرادی که تنها زندگی می‌کنند عمر کوتاهتری دارند.

 

بررسی‌ها نشان می‌دهد احساس تنهایی صرف نظر از نوع بیماری قلبی‌، سطح تحصیلات، شاخص توده بدنی و استعمال سیگار پیامدهای مخربی برای افراد دارد.

 

در این بررسی آمده است مردان و نی که احساس تنهایی می‌کنند در مقایسه با افرادی که تنها زندگی می‌کنند بیشتر احتمال دارد دچار مشکلات سلامت روان و بیماری‌های قلبی شوند و همچنین احتمال مرگ زودهنگام در آنان بیشتر است.

 

به گفته محققان احساس تنهایی خطر مرگ را در مردان و ن دو برابر افزایش می‌دهد. همچنین بروز علائم افسردگی و اضطراب در این افراد سه برابر بیشتر است و کیفیت زندگی آنان نسبت به افرادی که احساس تنهایی ندارند به طور چشمگیری پایین‌تر است.

 

همچنین عدم برخورداری از حمایت‌های اجتماعی پیامدهای جدی روی سلامت می‌گذارد زیرا این افراد سبک زندگی ناسالم‌تری داشته و بیشتر تحت تاثیر حوادث استرس‌زا قرار می‌گیرند.

 

منبع: سلامت نیوز


نشانه های مرض عادی شدن نعمت‌ها

یکی از بیماری‌های خطرناک، مرضی بی‌صداست که هیچ‌گونه علامتی ندارد اما می‌تواند آسیب شدیدی به شما بزند. این بیماری، مرض عادی شدنِ نعمت» است که چند نشانه دارد:

نعمت‌های فراوانی داشته‌باشی اما آن‌ها را نعمت ندانی و در قبالش شکرگزاری نکنی.

وارد خانه شوی و همه اعضای خانواده در سلامتی به‌سر برند اما شکر خدا» را به‌جا نیاوری.

به بازار بروی، خرید کنی و به خانه برگردی، بی‌آن‌که قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشی و آن را عادی و حق خودت در زندگی بپنداری.

هر روز در کمال صحت و سلامتی از خواب برخیزی و از چیزی نگران و ناراحت نباشی، اما خدا را سپاس نگویی.

 

آسیب‌های شکرگزار نبودن دربرابر نعمت‌ها

درهم آمیختگی ویژگی‌های شخصیتی انسان‌ها، باورها و ارزش‌های‌شان انکارناپذیر است. از سوی دیگر تجربیاتی که هر فرد در زندگی خود دارد می‌تواند باوری را در او شکل دهد یا باورهای پیشین اش را تحکیم کند، آن‌ها را یک‌باره تغییر دهد یا باوری جدید در او نهادینه کند. گاه این تجربیات افراد را به سمت‌وسوی خاصی سوق می‌دهد. ممکن است برای فردی به قدری برتری بر دیگران و بی‌نقص بودن حائز اهمیت باشد که او قادر نباشد در هیچ حالتی و در هیچ حدی از موفقیت، از خود و در نهایت زندگی‌اش احساس رضایت کند. کمال‌گرایی می‌تواند واکنشی به احساس فقدان درونی و خلأ ناشی از آن باشد. در واقع زمانی‌که افراد به‌صورت درونی فاقد احساس رضایت از خود هستند، تلاش می‌کنند با کسب کردن و صاحب شدن موقعیت‌های بیرونی چشمگیرتر و اشیای گران‌قیمت بیشتر، رضایت درونی به دست بیاورند و کمی شادتر باشند. غافل از این‌که هیچ اندازه‌ای از دستاوردهای بیرونی نمی‌تواند خلأ درونی‌شان را پر کند. وقتی فرد در چنین موقعیتی به لحاظ درون روانی قرار داشته‌باشد، قادر نیست از آن چه امروز متعلق به اوست لذت ببرد و بابت آن‌ها احساس رضایت درونی داشته و در نهایت شکرگزار باشد.

 

یک انسان سلامت برای داشته‌های خود شکرگزار است، از نداشته های خود نیز آگاه است‎

 

تلاش برای رسیدن به تصویری خیالی از زندگی

گاهی افراد بیش از آن‌که دارای منابع ارزشی درونی باشند، از ارزش‌های اجتماعی و معیارهای خوشبختی پیروی می‌کنند که جامعه به آن‌ها عرضه می‌کند. ممکن است جامعه مدنظر فرد، حائز معیارهای صحیحی برای احساس رضایت نباشد یا معیارهای بی‌شمار یا دور از دسترسی را برای خوشبختی افراد در نظر بگیرد. افراد پیرو چنین اجتماعی صرف نظر از این‌که از چه میزان امکاناتی برخوردارند، نمی‌توانند به رضایت درونی برسند. در این صورت افراد همواره به دنبال انطباق خود با یک تصویر خیالی هستند که اجتماع آن را ارزشمند می‌داند. بدیهی است که در چنین حالتی فرد بابت آن چه از آن برخوردار است، احساس خشنودی و رضایت نمی‌کند.

 

دلایل لذت نبردن از زندگی روزمره

گاهی افراد به دلیل اتفاقات پیش‌آمده در زندگی‌شان و نپرداختن به مسائل درونی که برای هر انسانی یک ضرورت است، دچار سردرگمی می‌شوند. میزان زیاد مسائل درونی حل‌نشده، افراد را درگیر یک نیتی عمیق می‌کند. در این حالت افراد رفته رفته احساساتی مانند حزن، اندوه و اضطراب را بیش از دیگر احساسات تجربه می‌کنند. این افراد قادر نیستند از زندگی روزمره و بودن در کنار خانواده احساس رضایت کنند. در چنین حالتی دید روان‌شناختی فرد کدر می‌شود و او ارزشی برای داشته‌های خود قائل نیست. گاه ممکن است حتی این مسئله به دلیل مشکلاتی باشد که جامعه فرد را با آن درگیر کرده‌است؛ برای مثال ناتوانی در کسب درآمد کافی یا داشتن تفریحات سالم از این قبیل مسائل هستند. حتی در چنین حالتی یک انسان برخوردار از سلامت روانی، می‌تواند تا حدی بر موقعیت پیش‌آمده فائق شود. او می‌تواند با افزایش قابلیت‌های درونی‌اش مانند سرسختی و واقع‌بینی به‌جای ناامیدی و استفاده از شبکه‌های حمایتی همچون خانواده و دوستان، شدت آسیب‌های وارد شده از شرایط اجتماعی بیرونی را کاهش دهد.

 

توانایی دیدن داشته‌های ارزشمند را یاد بگیرید

شاید بتوان گفت در چنین موقعیتی پرورش توانایی دیدن داشته‌های ارزشمند شخصی، بیش از پیش حائز اهمیت است. در دیگر موارد ممکن است فرد درگیر یک نیاز درونی شود که بیش از هر نیازی در زندگی درون‌روانی او نقش بازی می‌کند؛ برای مثال درصورتی‌که فرد به شدت از تنهایی یا نبود رابطه عاشقانه رنج ببرد و این نیاز در او پررنگ باشد قادر نیست به دیگر داشته‌های خود در زندگی بیندیشد و بابت آن‌ها احساس خوشحالی کند. فردی که از موقعیت مالی و اجتماعی خوبی برخوردار است و دوستان حمایتگری دارد اما تمام نیازهای درونی‌اش مربوط به خواست یک رابطه عاشقانه است، لذتی از مصاحبت با دوستان یا اعضای خانواده‌اش نمی‌برد. چنین فردی نیاز به کمک تخصصی دارد تا بتواند دلیل چنین محوریتی را در روان خود دریابد، از سرمایه گذاری نامناسب درون‌روانی درباره چنین تمایلی اجتناب کند و در نهایت خواسته و نیاز خود را به‌طرز مناسبی پاسخ دهد. به‌طورکلی ناتوانی از دیدن داشته‌های شخصی می‌تواند ناشی از دلایل و عوامل مختلفی باشد. بسیاری از رفتارها و تظاهرات بیرونی رفتاری ممکن است در ظاهر یکسان جلوه کنند درحالی‌که از ایجادکننده‌های متفاوتی به لحاظ درون‌روانی شکل گرفته‌اند.

 

افراط در دیدن داشته‌ها ممنوع

افراط و تفریط در هر زمینه‌ای مشکل ساز خواهدبود. گاه افراد تمایل به انکار ناکامی‌های خود دارند، بنابراین به شکل کاملا اغراق‌شده‌ای به داشته‌های‌شان توجه می‌کنند. در این حالت پرداختن به نکات مثبت زندگی شخصی نه یک توانایی سالم که یک دفاع روان‌شناختی در مقابله با اضطراب و ناخرسندی درونی است. یک انسان سلامت در عین حال که برای داشته‌های خود شکرگزار و خرسند است، از نداشته های خود نیز آگاه است. چنین فردی قادر است تمام احساساتش را بپذیرد و به نیازهای درونی‌اش بدون این‌که گرفتار انکار یا بزرگ نمایی شود پاسخ گو باشد.

 

منبع: khorasannews.com


گاهی افراد برداشت‌های غلط و اشتباهی از رفتارهای طرف مقابل خود دارند و حس می‌کنند دیگری هم در ذهنش به او فکر می‌کند. در صورتی‌که شاید این طور نباشد. گاهی به خاطر محرومیت و نداشتن ارتباط با فردی که برای ادامه زندگی به وجود او نیاز دارد، شخص از روش جبران استفاده می‌کند. یعنی فرد برای جبران محرومیت‌های خود در زندگی عاشق کسی می‌شود که حس می‌کند او را دوست خواهد داشت. گاهی ماجرا طور دیگری است و افراد فکر می‌کنند اگر شخص مورد علاقه‌ام را به دست بیاورم، توانمندی‌ام را به خودم ثابت کرده‌ام.

چنین طرز تفکری باعث رقم خوردن یک

عشق یک طرفه می‌شود. علت دیگر عشق و علاقه‌ای است که دختر یا پسری به فرد مورد علاقه‌اش دارد، اما روح طرف مقابلش از این موضوع خبر ندارد و هیچ نشانی هم از خود بروز نمی‌دهد. اگر کندوکاوی در تیپ‌های شخصیتی انجام دهیم، معمولا تیپ‌های شخصیتی گروه ب» یعنی درونگراها به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، از ابزار احساس خود نسبت به دیگران با وجود عشق و علاقه‌ای که دارند، خودداری می‌کنند و ممکن است این عشق یک طرفه حتی بدون وصال ادامه پیدا کند، اما تیپ‌های شخصیتیای» که برونگرا هستند، ممکن است به دلیل عشق و علاقه یکطرفه، به خاطر غرور و کله‌شقی و لجبازی که دارند، از ابراز علاقه به طرف مقابل خود امتناع کنند، هرچند که عاشق طرف مقابل خود باشند.

برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک نخستین گام شناسایی حساسیت‌های طرف مقابل و احترام گذاشتن به آنها است.

 با این تفاسیر اگر کسی به زور بخواهد عشق و علاقه را از طرف مقابل دریافت کند، در صورتی موفق خواهد بود که سبک زندگی و نوع تفکرش را تغییر داده و رفتارهایی انجام دهد که باعث ایجاد عشق و یک زندگی پایدار، عاشقانه و جاودانه شود، ولی اگر همچنان عشق یکطرفه خود را در یک انتخاب اولیه شروع و پس از ازدواج هم ادامه دهد و به حس قشنگ، هیجانات مثبت، درک تفاوت‌ها، حفظ خطوط قرمز، نزدیک شدن به ارزش‌های اعتقادی و. دست پیدا نکند، عشق یک طرفه همچنان ادامه داشته و ادامه زندگی را با تنش و مشکلاتی مواجه خواهد ساخت. گو این که باید مبنای عشق‌ورزی افراد برای جلوگیری از عشق یک طرفه، از راه دوست داشن باشد؛ زیرا دوست داشتن از عشق برتر است و از عشق هر چه می‌نوشیم، سیراب‌تر می‌شویم و دوست داشتن هر چه بیشتر؛ سیراب‌تر.

بنابراین بهتر است افراد زمانی‌که عشق یک طرفه را شروع می‌کنند، رفتار و احساس‌شان به نحوی باشد که طرف مقابل را از عشق خود آگاه کرده و سعی کنند او را علاقه‌مند به خود کنند تا مثل عاشق و معشوق با هم زندگی کنند، اما برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک نخستین گام شناسایی حساسیت‌های طرف مقابل و احترام گذاشتن به آنها است. دوم، فرد سعی کند خودش را به افکار و عقاید همسرش نزدیک یا او را مجاب کند تا در نوع تفکر و نگرش یک الگوی فکری واحد را ادامه دهند. هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کرده و به آن جامه عمل بپوشانند.

اگر همسر نیاز دارد که جمله دوستت دارم» را بشنود، به او بگوید. لحظات بیشتری را با هم سپری کرده و تبدیل به دقایق لذتبخشی کنند. عدم وابستگی زوجین به خانواده‌هایشان و عدم انتقال سبک‌های زندگی دوره مجردی به متاهلی، بازگو کردن نقاط مثبت زوجین به یکدیگر و داشتن گوش شنوا، وقت گذاشتن برای یکدیگر و داشتن صداقت و عدم دروغگویی و مخفی‌کاری و در مجموع همه اینها باعث می‌شود فرد عاشق به معشوقی که از او می‌گریزد، به‌راحتی نزدیک شود.


در بسیاری مواقع ما نکات و نشانه های کاملا واضح را نادیده می گیریم و شاید همین امر موجب می شود که پس از شکست عشقی، غم زیادی را در دل خود حس کنیم.

در این رابطه، شاید بد نباشد تا با تعدادی از دلایل رایج و عمومی که بسیاری از

زوج ها برای جدایی اعلام داشته اند را بشناسید تا شاید با آگاهی از آن ها بتوانید از پیشامد چنین اتفاق تلخی پیشگیری کنید. گفتنی است که این نشانه ها در مجله روانشناسی اجتماعی و علوم شخصی» منتشر شده است.

در ادامه با هم نگاهی خواهیم داشت به این موارد:

۱- شخصیت شریک عاطفی: مثلا اینکه طرف مقابل شما انسانی تنبل، کسل‌کننده یا غمگین باشد.

۲- نقض اعتماد: مانند خیانت یا دروغ

۳- بی تفاوتی شریک عاطفی: طرف مقابل به شما می گوید که دیگر به ادامه این رابطه علاقه ای ندارد.

۴- مشکلات فیزیکی: عدم رضایت از روابط شویی و کمبود محبت

۵- پیامدهای اجتماعی: مخالفت خانواده ها، فشار اجتماعی از طرف دوستان

۶- عهدشکنی: اعتیاد، سواستفاده، مشکلات قانونی

۷- شریک جایگزین: توجیه خود

در همین تحقیق، همچنین ۲۷ دلیل مشترک هم در رابطه با اینکه چرا افراد با اینکه به ارتباط خود تردید دارند، اما همچنان در آن باقی مانده و به ازدواج یا دوستی شان ادامه می دهند، مشخص شده است.

از جمله این موارد می توان به شناخت کامل طرفین از هم، رضایت جنسی، سود مالی، داشتن احساس گناه در صورت عهدشکنی و اعتباری که این زندگی به آن ها می دهد، اشاره کرد.

مواردی همچون موقعیت های اجتماعی نیز گاها مانع از جدایی دو نفر از هم می شود زیرا این دلهره وجود دارد که این شکست، باعث از دست دادن دوستان و اطرافیان بشود.

پروفسور سامانتا جوئل»، استاد دانشگاه یوتا در این رابطه بیان داشته : بسیاری از جدایی های زوج ها را می توان از قبل پیش بینی کرد، حتی دلیل اینکه چرا با وجود مشکلات همچنان به رابطه خود ادامه می دهند نیز تا حدی قابل تشخیص است، اما روند تصمیم گیری این افراد چندان واضح نیست؛ یعنی معلوم نیست که مزایا یا معایب هر رابطه ای برای آن اشخاص چیست! که بر اساس آن تصمیم گیری می کنند که بمانند یا بروند.»

به دنبال این مساله، یک تیم تحقیقاتی، پرسشنامه ای با ۵۲ گزینه تهیه و در اختیار دو دسته از داوطلبان گذاشته شد. گروه اول را زن و شوهرها و گروه دوم را دوست ها تشکیل داده بوند.

با مطالعه پاسخ هر دو دسته، معین گشت که ماندن یا رفتن افراد به وضعیت تاهل آن ها بستگی دارد. به این صورت که، آن هایی که با هم دوست هستند، بیشتر سعی دارند تا روی نکات مثبت طرف مقابل و زیبایی های رابطه خود تمرکز کنند.

اما افراد متاهل، دلیل نرفتن و باقی ماندن خود در رابطه را موانع قانونی، مسئولیت های خانوادگی و مشکلات مالی بیان داشته اند.


بیماری روانی (به انگلیسی: Mental disorder) به گروهی از بیماری‌ها گفته می‌شود که با تأثیر بر تفکر و رفتار٬ باعث ایجاد ناراحتی برای فرد مبتلا یا ایجاد ناتوانی در وی می‌شوند. علت بیماری‌های روانی به خوبی شناخته شده نیست ولی آنچه مسلم است این است که عوامل ژنتیک، استرس‌های مختلف و نوع تعامل فرد با دیگران در ایجاد یا بروز آن‌ها مؤثر است. افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا از جمله این اختلالات هستند.

تاریخچه

برای قرن‌ها با بیمارانی که از اختلالاتِ ذهنی (mental disorders) رنج می‌بردند، به شیوه‌های کاملاً وحشیانه و بدوی برخورد می‌شد. این باور که علت اختلالاتِ ذهنی، شیاطین و نیروهای متافیزیکی هستند، یک باور رایج بود. شیوهٔ متداولِ درمان بیمارانِ ذهنی این بود که شرایطِ بدنیِ بیمار را به قدری نامناسب کنند تا شیطان مجبور به ترکِ بدن او گردد! از این رو بیمار را با آبِ جوش غسل می‌دادند، او را شلاق می‌زدند، به او گرسنگی می‌دادند یا او را شکنجه می‌کردند. زیگموند فروید یکی از نخستین روانشناسانی بود که نیاز به شیوه‌های درمانی و ارائهٔ یک رویکرد جامع در این زمینه را احساس کرد و روانکاوی را بر این مبنا ایجاد کرد.

علت بروز بیماری روانی

علم روانشناسی دلایل بسیاری را برای بروی انواع بیماری روانی بیان کرده‌است اما هر نوع بیماری روحی روانی برآیند عوامل محیطی، خانوادگی، ژنتیک و در نهایت خواست و اراده فرد می‌باشد. در این بین آموزش‌هایی که فرد در طی زندگی خود از طریق خانواده، دوستان، مدرسه، محیط کار دیده‌است، نقش فوق‌العاده‌ای بر شکل‌گیری اختلالات روانی او دارد. امروزه، ساکنین کلان‌شهرها به نسبت شهرهای حاشیه‌ای و روستاها بسیار بیشتر در معرض ابتلا به انواع بیماری‌های روحی روانی هستند.

انواع

بیماری‌های روانی انواع مختلفی دارند که برخی از معروف‌ترین آن‌ها عبارتند از:

تظاهر بیماری‌های روانی با نقاشی

برخی متخصصان عقیده دارند تعداد زیادی از بیماری‌های اعصاب و روان که شخص از آن بی‌خبر است، با کشیدن نقاشی تظاهر پیدا می‌کنند؛ به‌طور مثال، دالی، نقاش معروف، با افزایش سن، در نقاش‌هایش آثار لرزش دست و بهم ریختگی خطوط دیده شد که خبر از بیماری پارکینسون می‌داد یا برخی دیگر که در نقاشی‌هایشان آثار آایمر، اسکیزوفرنی، افسردگی، خودشیفتگی، مشکلات بینایی و سرگیجه در نقاشی هایشان مشاهده شد. بنابراین، می‌توان از نقاشی نیز در پزشکی نوین و تشخیص و درمان بسیاری از بیماری‌هایی که ریشه در ذهن و روان فرد دارند، بهره برد .

منبع


درباره اهمیت طرحواره درمانی در زندگی انسان و رفع تله های شخصیتی چه می دانید؟

آیا تا به حال برای حل کردن مشکلات خود، از یکی از روش های روان درمانی استفاده کرده اید؟

چقدر با شیوه ی طرحواره درمانی آشنایی دارید؟

آیا متوجه الگوهای تکراری در زندگی خود شده اید؟ مثلاً این که همیشه با افرادی وارد رابطه شوید که به شما بی توجهی می کنند؟

یا مثلاً با این که از سخنرانی در جمع می ترسید، از عمد، خود را در محیط هایی قرار دهید که مجبور به صحبت کردن در جمع شوید؟

 

در طرحواره درمانی به درمان مشکلات زندگی با این رویکرد می پردازیم که در دوران کودکی همه ی ما، یک سری اتفاقات افتاده که به علّت تکرار شدن، بر باورها، ذهنیت و شخصیت ما، اثر منفی گذاشته است. این اتفاقات در بزرگسالی به الگوهای تکرارشونده ای تبدیل می شوند که برای ما مشکل ساز است.

به یاد داشته باشیم که ممکن است ما در شکل‌گیری این الگوها نقش نداشته باشیم. ولی بدون شک، در تداوم آن ها مسئول هستیم.

بنابراین، باید با افزایش آگاهی خود درباره روش درمان این الگوهای تکراری و طرحواره درمانی، از تداوم مشکلات تکرارپذیر زندگی خود جلوگیری کنیم. هدف ما نیز در این مقاله همین است. پس تا پایان با ما همراه باشید.

طرحواره یا تله های زندگی چیست؟

هریک ما در کودکی تجربه هایی داریم که آثار آنها بر بزرگسالیِ ما و فردی که اکنون هستیم، مؤثر است.
برخی از این تجربه های کودکی منفی هستند و بنابراین تأثیر منفی بر بزرگسالی فرد می گذارند.
به طوریکه ممکن است، فرد گرفتار الگوهای رفتاری تکرارپذیری شود که روابط عاطفی و حتی تمام زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. امّا چطور؟

انسان به طور ذاتی از ناشناخته ها دوری می کند و به دنبال لمس دوباره ی اتفاقات و تجربه های آشنای گذشته می گردد.
بنابراین در بزرگسالی در جستجوی روابط و محیط هایی است که همان حس آشنای دوران کودکی را درونش زنده کند.
گاهی آن حس آشنا، یک احساس منفی و زیان آور مثل احساس بی ارزش بودن است و فرد می داند که بهتر است، وارد روابط یا محیط هایی نشود که آن حس را دوباره تجربه کند.
با این حال، توجهی به این مطلب نمی کند و این قدر تجربه ی آن احساس منفی را تکرار می کند که به یک الگوی رفتاری تبدیل می شود. به چنین الگوهایی، طرحواره یا تله شخصیتی گفته می شود.

مثال

مثلاً شخصی که در کودکی مورد تمسخر اطرافیان قرار می گرفته و احساس بی ارزشی را تجربه کرده؛ در بزرگسالی، به دنبال روابطی است که طرف مقابل برای او ارزش قائل نشود و بتواند دوباره احساس آشنای بی ارزشی را تجربه کند.
چنین شخصی روابطش به همین علت ناموفق هستند و به پایان می رسند، بدونِ اینکه متوجه تله شخصیتی خود شود. او باز هم وارد رابطه ای جدید می شود که بتواند حس بی ارزشی را به او القا کند.

طرحواره یک الگوی منسجم، پایدار و منفی است که در طول کودکی و نوجوانی شکل گرفته و توسعه می‌یابد. زمانی که نیاز‌های اصلی فرد در کودکی دیده و برآورده نمی‌شوند، طرحواره های منفی رشد می‌کنند.

نیازهای اصلی یک کودک عبارتند از: امنیت، عشق، توجه و اعتبار دادن به نیازها و احساساتش، پذیرفته شدن، تشویق شدن، همدلی، کمک و پشتیبانی.

طرحواره یا تله ی شخصیتی، از طریق اندیشه‌ها، باور‌ها، اعمال و روابط فرد در طول زندگی تقویت می‌شود.

زمانی که یک طرحواره یا تله فعال می‌شود، تمامی افکار و احساسات شما تحت سلطه ی آن قرار می‌گیرند. در این لحظه است که شما افکار و احساسات منفی شدیدی را تجربه می‌کنید.

یکی از الگوهای تکرار شونده در روابط عاطفی تله رهاشدگی است؛ که در ویدیوی کوتاه زیر، آقای صالح آتشی، مدیر و مؤسس گروه آموزشی فرافکر و مدرس  دوره غیر حضوری تله های روابط عاطفی به آن پرداخته اند.

 

طرحواره درمانی چیست؟

  1. تعریف طرحواره درمانی

طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی (Schema Therapy)، یکی از روش های نوین و پرکاربرد روان درمانی است.

طرحواره درمانی، حتی به درمان دسته ای از اختلالات شخصیت و نگرانی های مربوط به سلامتِ روان هم که همیشه سایر گزینه های درمانی برای آن ها پاسخی ندارد، می پردازد.

این روش می تواند به ویژه برای درمان اختلال شخصیت مرزی، مفید باشد.

در طرحواره درمانی، شما به کمک یک درمانگر، به کشف و درک طرحواره های خود در زندگی می پردازید. هدف از طرحواره درمانی این است به شما آموزش دهد، چگونه می توانید نیازهای عاطفی تان را به روشی سالم برآورده کنید که باعث پریشانی شما نشود.

2- آیا استفاده از طرحواره درمانی در دنیا رایج است؟

با توجه به پژوهشی که گروهی از محققان انجام داده اند، طرحواره درمانی در حال تبدیل شدن به رایج ترین رویکردِ روان درمانی، برای درمان اشخاصی است که انواع مختلفی از مشکلات روحی و روانی را دارند.

افسردگی مقاوم به درمان، یکی از معضلات بهداشتی – درمانی در دنیا است که هزینه های زیادی را به جوامع مختلف تحمیل می‌کند. پژوهشگران برای رفع این مشکل و کاهش تبعات آن، تکنیک طرحواره درمانی را مورد آزمایش قرار داده و بر فواید آن تأکید دارند. این در حالی است که حدود ۱۰ تا ۶۰ درصد از افراد مبتلا به افسردگی های اساسی، به داروهای ضدّ افسردگی پاسخ نمی دهند. نسبت به سایر روش های روان درمانیِ افسردگی، طرحواره درمانی توانسته شیوه ی مناسب تری برای جایگزین کردن با دارو باشد.

 

انواع طرحواره ها یا تله های زندگی

به طور کلی ۱۸ طرحواره یا تله تعریف شده است:

  • تله ی محرومیت هیجانی
  • تله ی رهاشدگی
  • تله ی بی اعتمادی
  • تله ی انزوای اجتماعی
  • تله ی بی ارزشی
  • تله ی شکست
  • تله ی وابستگی
  • تله ی آسیب پذیری
  • تله ی خویشتنِ تحول نیافته
  • تله ی اطاعت
  • تله ی ایثار
  • تله ی سرکوب هیجانات
  • تله ی معیارهای سخت گیرانه
  • تله ی استحقاق
  • تله ی عدم خویشتن داری
  • تله ی نیاز به تأیید
  • تله ی بدبینی
  • تله مجازات

تصمیم‌گیری شامل بیان درست اهداف، تعیین راه‌حل‌های مختلف و ممکن، ارزیابی امکان‌پذیری آنان، ارزیابی عواقب و نتایج ناشی از اجرای هر یک از راه‌حل‌ها و بالاخره انتخاب و اجرای آن می‌باشد. کیفیت مدیریت اساساً تابع کیفیت تصمیم‌گیری است زیرا کیفیت طرح و برنامه‌ها، اثربخشی و کارآمدی راهبردها و کیفیت نتایجی که از اعمال آن‌ها بدست می‌آید همگی تابع کیفیت تصمیماتی است که مدیر اتخاذ می‌نماید. در اکثر موارد تصمیم‌گیری‌ها وقتی مطلوب و مورد رضایت تصمیم‌گیرنده است که تصمیم‌گیری براساس چندین معیار مورد بررسی قرار گرفته باشد. معیارها ممکن است کمی یا کیفی باشند. در روش‌های تصمیم‌گیری چند معیاره که در دهه‌های اخیر مورد توجه محققین قرار گرفته‌است به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی از چند معیار سنجش استفاده می‌شود.

    • CRITIC

MCDM چیست؟

مدل‌های تصمیم‌گیری چند معیاره MCDM به دو دستهٔ عمده مدل‌های تصمیم‌گیری چند هدفه MODM و مدل‌های تصمیم‌گیری چند شاخصه MADM تقسیم می‌شود. در حالت کلی مدل‌های چند هدفه به منظور طراحی و مدل‌های چند شاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر مورد استفاده قرار می‌گیرند. تفاوت اصلی مدل‌های تصمیم‌گیری چند هدفه با مدل‌های تصمیم‌گیری چند شاخصه آن است که اولی در فضای تصمیم‌گیری پیوسته و دومی بر فضای تصمیم‌گیری گسسته تعریف می‌گردند.

معیارها

در مورد معیارهای به کار رفته در مسائل به‌طور کلی سه کار باید انجام گیرد :

  • تبدیل معیارهای کیفی به کمی
  • بی مقیاس کردن معیارها
  • تعیین وزن‌های نسبی معیارها

چگونگی تحلیل

برای تحلیل یک سیستم چند معیاره باید عناصر آن را به خوبی شناخت و آن‌ها را به‌طور دقیق تعریف کرد و سپس به مدلسازی و تجزیه و تحلیل آن پرداخت. به‌طور کلی می‌توان گفت مسائل تصمیم‌گیری چند معیاره MCDM شامل ۶ مؤلفه می‌باشند:

۱. یک هدف یا مجموعه‌ای از اهداف

۲. تصمیم گیرنده (DM) یا گروهی از تصمیم گیران

۳. مجموعه‌ای از معیارهای ارزیابی

۴. مجموعه‌ای از گزینه‌های تصمیم

۵. مجموعه‌ای از متغیرهای مجهول یا متغیرهای تصمیم

۶. مجموعه‌ای از نتایج حاصل شده از هر زوج گزینه – معیار

عنصر مرکزی این ساختار، یک ماتریس تصمیم است که شامل مجموعه‌ای از سطرها و ستون‌هاست. این ماتریس نتایج تصمیم را برای مجموعه‌ای از گزینه‌ها و معیارهای ارزیابی بیان می‌کند.

مسائل تصمیم‌گیری پیچیده عموماً از تعدادی تصمیم‌گیرنده تشکیل شده که به آن‌ها گروه‌های ذی‌نفع نیز گفته می‌شود. تصمیم‌گیرنده می‌تواند یک نفر یا گروهی از مردم از قبیل دولت یا نهادهای حقوقی باشد که این افراد با اولویت‌های منحصربه‌فرد خود مشخص می‌شوند. که اولویت‌ها بر اساس اهمیت نسبی معیارها و گزینه‌های تصمیم می‌باشند. همچنین اولویت‌ها می‌توانند به صورت وزن‌های اختصاص داده شده برای معیارهای ارزیابی مورد استفاده قرار گیرند. با اولویت بندی نتایج تصمیم می‌توان بهترین گزینه را انتخاب نمود.

 

روش های پرکاربرد تصمیم گیری چند معیاره

روش‌های زیر از جمله روش‌های پر کاربرد تصمیم‌گیری چند معیاره هستند.

1- روش AHP : واژه AHP مخفف عبارت Analytical Hierarchy process به معنی فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. تکنیک AHP توسط توماس ساعتی به سال ۱۹۸۳ معرفی شد. در این مقاله فرایند تحلیل سلسله مراتبی با یک مثال کاربردی آموزش داده می‌شود. برای تعیین وزن معیارها و رتبه بندی گزینه‌ها از مقایسه زوجی استفاده می‌شود. پرسشنامه مورد استفاده برای تحلیل‌های سلسه‌مراتبی و تصمیم‌گیری چندمعیاره به پرسشنامه خبره موسوم است. برای تهیه پرسشنامه خبره از مقایسه زوجی عناصر استفاده می‌شود. برای هر سطح از سلسله مراتب یک ماتریس مقایسه زوجی تهیه می‌شود. برای امتیاز دهی از مقیاس نه درجه ساعتی به صورت زیر استفاده می‌شود.

هدف تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی انتخاب بهترین گزینه براساس معیارهای مختلف از طریق مقایسه زوجی است. این تکنیک برای وزن دهی به معیارها نیز استفاده می‌شود. چون افزایش تعداد عناصر هر خوشه مقایسه زوجی را دشوار می‌کند بنابراین معمولاً معیارهای تصمیم‌گیری را به زیرمعیارهایی تقسیم می‌کنند.

2- روش ANP : واژه ANP مخفف عبارت Analytical Network Process (ANP) به معنی فرایند تحلیل شبکه است. فرایند تحلیل شبکه یا ANP یکی دیگر از سری تکنیک‌های تصمیم‌گیری است که شباهت زیادی به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP دارد. هر یک از روش‌ها بر اساس یک سری فرضیات بنا شده شده‌است. برای نمون اگر معیارها مستقل از هم باشند و مقایسات زوجی امکانپذیر باشد مدل تصمیم‌گیری مناسب مدل AHP است ولی اگر معیارها مستقل نباشند روش ANP بهتر است. تکنیک فرایند تحلیل شبکه یا ANP یکی دیگر از تکنیک‌های تصمیم‌گیری چند معیاره است که فرایند تحلیل سلسله مراتبی» یا AHP را با جایگزینی شبکه» بجای سلسله مراتب» بهبود می‌بخشد. فرآیند تحلیل سلسله‌مراتبی که در دهه هفتاد میلادی توسط ساعتی پیشنهاد گردید، یکی از تکنیک‌های معروف تصمیم‌گیری چند معیاره است که یک مسئله تصمیم‌گیری را به چند سطح مختلف تجزیه می‌کند که مجموع این سطوح تصمیم، تشکیل یک سلسله‌مراتب را می‌دهند. تفسیر تکنیک فرایند تحلیل شبکه چندان پیچیده نیست.

3- روش ویکور (Vikor): روش ویکور (Vikor) حرف اختصاری عبارت صربی Vlse Kriterijumsk Optimizacija Kompromisno Resenje یکی از مدل‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره برای انتخاب بهترین گزینه است. این مدل توسط اپریکویک به سال ۱۹۸۴ ارائه شد. تکنیک ویکور یک روش سازشی است و به تصمیم‌گیری پیرامون گزینه‌ها براساس معیارهای مختلف کمک می‌کند. منظور از جواب سازشی نزدیکترین جواب موجه به جواب ایده آل است. کلمه سازش به یک توافق متقابل اطلاق می‌گردد.

تکنیک ویکور از طریق ارزیابی گزینه‌ها بر اساس معیارها، گزینه‌ها را اولویت بندی یا رتبه بندی می‌کند. در تکنیک ویکور معیارها وزن دهی نمی‌شوند بلکه معیارها از طریق روش‌های دیگر ارزیابی می‌شود و سپس گزینه‌ها بر اساس معیارها و با ترکیب در ارزش معیارها، ارزیابی شده و رتبه بندی می‌شوند. در این مدل همواره چند گزینه مختلف وجود دارد که این گزینه‌ها بر اساس چند معیار به صورت مستقل ارزیابی می‌شوند و در نهایت گزینه‌ها بر اساس ارزش، رتبه بندی می‌گردند.

4- روش الکتره (ELECTRE): این روش نیز به رتبه بندی گزینه ها از بر اساس مفاهیم مسلط و غیر مسلط بودن می پردازد.

5- روش تاپسیس (TOPSIS) : روش تاپسیس یکی از تکنیک‌های مورد استفاده در تصمیم‌گیری چند معیاره (MCDM) است. در این روش تصمیم‌گیری تعدادی گزینه و تعدادی معیار برای تصمیم‌گیری وجود دارد که باید با توجه به معیارها، گزینه‌ها رتبه‌بندی شوند، و یا اینکه به هر یک از آن‌ها یک نمره کارایی اختصاص داده شود. فلسفه کلی روش تاپسیس این است که با استفاده از گزینه‌های موجود، دو گزینه فرضی تعریف می‌شوند. یکی از این گزینه‌ها مجموعه‌ای است از بهترین مقادیر مشاهده شده در ماتریس تصمیم‌گیری. این گزینه‌ را اصطلاحاً ایده‌آل مثبت (بهترین حالت ممکن) می‌نامیم. ضمن اینکه یک گزینه فرضی دیگر تعریف می‌شود که شامل بدترین حالت‌های ممکن باشد. این گزینه ایده‌آل منفی نام دارد. معیارها می‌تواند دارای ماهیت مثبت یا منفی باشند، همچنین واحد اندازه‌گیری آن‌ها نیز می‌تواند متفاوت باشد.

معیار محاسبه نمرات در روش تاپسیس این است که گزینه‌ها تا حد امکان به گزینه ایده‌آل مثبت نزدیک و از گزینه ایده‌آل منفی دور باشد. بر این اساس یک نمره برای هر گزینه محاسبه می‌شود و گزینه‌ها مطابق این نمرات رتبه بندی می‌شوند.

فرآیند تاپسیس شامل مراحل زیر است:

گام 1) ایجاد یک ماتریس تصمیم‌گیری برای رتبه بندی. شامل m گزینه و n معیار.

گام 2) نرمال نمودن ماتریس تصمیم‌گیری است.

گام 3) تعیین راه حل ایده آل مثبت و راه حل ایده آل منفی

گام 4) بدست آوردن میزان فاصله هر گزینه تا ایده آل‌های مثبت و منفی

گام 5) تعیین ضریب نزدیکی برای هر یک از گزینه ها

گام 6) رتبه بندی گزینه‌ها بر اساس ضریب نزدیکی

5- روش SAW : این تکنیک از ساده ترین روشهای تصمیم گیری چند معیاره است که هدفش رتبه بندی گزینه ها (آلترناتیوها) می باشد این روش ابتدا ماتریس تصمیم را تشکیل داده و سپس بعد از نرمال سازی و وزن دار کردن رتبه نهایی را محاسبه می کند.

 

روش ISM تکنیک پر کاربرد تصمیم گیری چند معیاره

از اواسط دهه هفتاد میلادی گروهی از تکنیک های ساختاردهی مساله که به دنبال حل مساله نبوده و تنها به دنبال نمایش ساختارهای اصلی مساله بودند، توسعه داده شدند که یکی از این تکنیک ها ISM است. ISM با استفاده از نظرات خبرگان و به روشی بسیار ساده و نزدیک به عملکرد ذهن انسان به دنبال نمایش سطح بندی مولفه های دخیل در یک مساله می باشد. روش ISM با تجزیه معیارها در چند سطح مختلف به تحلیل ارتباط بین شاخص‌ها می‌پردازد. روش ISM می‌تواند برای تجزیه وتحلیل ارتباط بین ویژگی‌های چند متغیر که برای یک مساله تعریف شده‌اند، استفاده شود روش ISM می‌تواند برای تجزیه وتحلیل ارتباط بین ویژگی‌های چند متغیر که برای یک مساله تعریف شده‌اند، استفاده شود. طراحی مدل ساختاری تفسیری (ISM) روشی است برای بررسی‌ اثر هر یک از متغیرها بر روی متغیرهای دیگر؛ این طراحی رویکردی فراگیر برای سنجش ارتباط است و این طراحی برای توسعه چارچوب مدل به‌کار می‌رود تا اهداف کلی تحقیق امکان‌پذیر شود.

ماتریس خودتعاملی ساختاری Structural Self-Interaction Matrix یا SSIM از ابعاد و شاخص‌های مطالعه ومقایسه آنها با استفاده از چهار حالت روابط مفهومی تشکیل می‌شود. این ماتریس توسط خبرگان و متخصصین فرآیند محوری تکمیل می‌گردد. اطلاعات حاصله بر اساس متد مدلسازی ساختاری تفسیری جمع بندی و ماتریس خودتعاملی ساختاری نهایی تشکیل گردیده است. منطق مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) منطبق بر روش‌های ناپارامتریک و بر مبنای مد در فراوانی ها عمل می‌کند.

نمادهای مورد استفاده برای ماتریس خودتعاملی ساختاری

با استفاده از نمادهای مندرج در جدول فوق الگوی روابط علی میان متغیرها تعیین می شود. به این ترتیب ماتریس خودتعاملی ساختاری تشکیل می شود.

ماتریس دریافتی Reachability matrix از تبدیل ماتریس خود تعاملی ساختاری به یک ماتریس دو ارزشی صفر و یک بدست می‌آید. برای استخراج ماتریس دریافتی در هر سطر ماتریس خود تعاملی به جای علائم X و V از عدد یک و به جای علائم A و O از عدد صفر استفاده می‌شود. ماتریس بدست آمده ماتریس دریافتی اولیه نام دارد. درایه‌های قطر اصلی برابر یک قرار می‌گیرد.

بعد از آنکه ماتریس به یک ماتریس صفر و یک تبدیل شد باید ماتریس ثانویه طراحی شود. در یک ماتریس دریافتی برای اطمینان باید روابط ثانویه کنترل شود. به این معنا که اگر A منجر به B شود و B منجر به C شود در این صورت باید A منجر به C شود. یعنی اگر براساس روابط ثانویه باید اثرات مستقیم لحاظ شده باشد اما در عمل این اتفاق نیفتاده باشد باید جدول تصحیح شود و رابطه ثانویه را نیز نشان داد.

در مدل (ISM) روابط متقابل و تأثیرگذاری بین معیارها و ارتباط معیارهای سطوح مختلف به خوبی نشان داده شده است که موجب درک بهتر فضای تصمیم گیری به وسیله مدیران می‌شود. برای تعیین معیارهای کلیدی قدرت نفوذ و وابستگی معیارها در ماتریس دسترسی نهایی تشکیل می شود. از این ویژگی در تحلیل میک مک استفاده می‌شود.

  • قدرت نفوذ: تعداد عناصری که عنصر iام بر آنها تاثیر می‌گذارد.
  • میزان وابستگی : تعداد عناصری که بر عنصر iام تاثیر می‌گذارند.

برای تعیین روابط و سطح بندی معیارها در مدل ساختاری تفسیری ISM باید مجموعه خروجی‌ها و مجموعه ورودی‌ها برای هر معیار از ماتریس دریافتی استخراج شود.

  • مجموعه دستیابی (اثرگذاری یا خروجی‌ها) : شامل خود معیار و معیارهایی است که از آن تاثیر می‌پذیرد.
  • مجموعه پیش‌نیاز (اثرپذیری یا ورودی‌ها): شامل خود معیار و معیارهایی است که بر آن تاثیر می‌گذارند.

پس از تعیین مجموعه دستیابی و مجموعه پیش‌نیاز، اشتراک دو مجموعه حساب می‌شود. اولین متغیری که اشتراک دو مجموعه برابر با مجموعه قابل دستیابی (خروجی‌ها) باشد، سطح اول خواهد بود. بنابراین عناصر سطح اول بیشترین تاثیرپذیری را در مدل خواهند داشت.

پس از شناسایی شاخص‌های سطح اول، این عناصر حذف شده و فرایند محاسبه مجموعه دستیابی و پیش نیاز ادامه پیدا می‌کند. این فرایند تا حذف تمامی شاخص‌ها ادامه پیدا می‌کند.

 

روش ماباک تکنیک جدید تصمیم گیری چند معیاره

روش ماباک MABAC مخفف Multi-Attributive Border Approximation area Comparison به معنی تخمین مقایسه سطوح مبتنی بر بردار چندشاخصه می‌باشد. پاموکار و سایرکویک به سال ۲۰۱۵ این روش را ارائه کردند. در این مقاله کاربرد یک روش جدید تصمیم گیری چندمعیاره برای انتخاب گزینه بهینه ارائه شده است. روش من در تدریس و آموزش، ساده‌سازی مساله است بنابراین به جای آنکه به توضیح منطق زیربنایی این روش بپردازم مستقیم به سراغ آموز روش ماباک می‌رویم.

مرحله اول: تشکیل ماتریس تصمیم

مانند همیشه ماتریس تصمیم را برای ارزیابی گزینه‌ها براساس معیارها تشکیل دهید.

ماتریس تصمیم

مرحله دوم: نرمال سازی ماتریس تصمیم

اگر معیارها از نوع سود (مثبت) باشد بزرگترین مقدار آن با نماد مثبت و کوچکترین مقدار آن با نماد منفی نشان داده می‌شود.

اگر معیارها از نوع زیاد (منفی) باشد کوچکترین مقدار آن با نماد مثبت و بزرگترین مقدار آن با نماد منفی نشان داده می‌شود.

منظور از معیار سود و زیان چیست؟

منظور از معیار سود آن است که هرچه مقدار آن معیار بیشتر باشد بهتر است مثلا در انتخاب یک کارمند هرچه تجربه کاری بیشتر باشد بهتر است. منظور از معیار زیان آن است که هرچه مقدار آن معیار بیشتر باشد بدتر است مثلا در انتخاب یک کارمند هر چه دستمزد او بیشتر باشد بدتر است.

در این صورت برای نرمال سازی مقادیر معیارها را از رابطه زیر استفاده کنید:

نرمال سازی به روش ماباک

دقت کنید درایه‌های ماتریس تصمیم با xij و درایه‌های ماتریس تصمیم نرمال با nij نمایش داده می‌شود.

ماتریس تصمیم نرمال

مرحله سوم: تشکیل ماتریس تصمیم موزون

وزن معیارها باید پیشتر محاسبه شده باشد. برای این منظور می‌توانید از روش فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی، روش بهترین-بدترین، روش سوارا یا روش انتروپی استفاده کنید. با در دست داشتن اوزان معیارها با رابطه زیر ماتریس تصمیم نرمال موزون را تشکیل دهید:

vij = Wj * (nij + 1)

ماتریس تصمیم موزون

تعیین مرز ناحیه شباهت ماتریس (g)

برای تعیین مرز ناحیه شباهت هر معیار باید میانگین هندسی مقادیر هر معیار محاسبه شود:

gi = Π (vij)

بنابراین اگر n معیار داشته باشید یک ماتریس G1×n به صورت زیر خواهیم داشت:

G = [g1 , g2 , …, gn ]

محاسبه فاصله گزینه ها تا مرز ناحیه شباهت

در این مرحله از روش ماباک MABAC با استفاده از رابطه زیر، فاصله گزینه ها تا مرز ناحیه شباهت محاسبه می‌شود.

Q = V – G

پس از مشخص شدن ماتریس Q، می توان با استفاده از حد بالایی مساحت (+G) و حد پایین مساحت (-G) وضعیت هر گزینه را مشخص کرد بر این اساس گزینه Ai متعلق به اجتماع مجموعه مذکور است. حد بالای مساحت (+G) ناحیه ای است که گزینه ایده آل مثبت در آن قرار دارد و حد پایین مساحت (-G) ناحیه ای است که گزینه ضد ایده آل در آن قرار دارد.

میزان تعلق گزینه Ai به اجتماع بالا بر اساس رابطه زیر بدست می آید. بر اساس منطق روش ماباک، برای این که گزینه ای بهتر از بقیه باشد می باید در منطقه بالای تخمین قرار بگیرد.

برای انتخاب گزینه Ai به عنوان بهترین فرم  از مجموعه ، لازم است  که حداکثر معیارهای ممکن  به منطقه تقریبی فوقانی (+G) تعلق داشته باشد. مقدار بالاتر +qi∈G نشان می دهد که گزینه جایگزین به گزینه جایگزین ایده آل نزدیکتر است ، در حالی که مقدار پایین تر qi∈G نشان می دهد که گزینه جایگزین به گزینه جایگزین ضد ایده آل نزدیکتر است.

انتخاب گزینه بهینه

در روش ماباک MABAC با استفاده از رابطه زیر امتیاز نهایی هر گزینه را مشخص کرده و بر اساس آن گزینه ها رتبه بندی می شوند.

Si = Σ(qij) ; i=1,2,n ; j= 1,2,…m

محاسبه مقادیر توابع معیار توسط گزینه ها به عنوان مجموع فاصله های جایگزین از مناطق تقریبی مرزی qi بدست می آید. با جمع کردن عناصر ماتریس Q در هر سطر ، مقادیر نهایی تابع معیار گزینه ها بدست می آید. در این رابطه n تعداد معیارها را نشان می دهد و m تعداد گزینه است.

روش CRITIC تکنیک وزن دهی در تصمیم گیری

روش CRITIC مخفف CRiteria Importance Through Intercriteria Correlation اهمیت معیارها مبتنی بر همبستگی درونی معیارها است. این روش توسط دبرا و کاندوس (۲۰۱۰) معرفی شده است و یک روش بسیار مناسب و کاربردی برای تعیین وزن معیارها است. از نظر کارکرد این روش مشابه روش انتروپی شانون است با این تفاوت که در این روش فقط به پراکندگی داده‌ها تکیه نمی شود.

استفاده از روش CRITIC به صورت ترکیبی با روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره بسیار سازگار است. همانطور که می‌دانید در یک روش تصمیم‌گیری چندمعیاره مانند تاپسیس و … از تعدادی معیار برای انتخاب بهترین گزینه استفاده می‌شود. همیشه وزن معیارها به عنوان یک ورودی دردسر اصلی پژوهشگران است. روش کریتیک با استفاده از همان ماتریس تصمیم و بدون نیاز به داده‌های جدید، وزن معیارها را بدست می‌دهد.

مزایای روش CRITIC

در این روش برای تعیین وزن معیارها از دیدگاه خبرگان استفاده نمی‌شود. اگر چه خبرگان از دانش و تجربه خود برای تعیین وزن معیارها استفاده می‌کنند اما با بیشتر شدن تعداد معیارها، احتمال خطاهای انسانی و ایجاد شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان نتایج نیز افزایش پیدا می‌کند. در روش کریتیک CRITIC با استفاده از انحراف معیار و همبستگی درونی معیارها وزن هر معیار تعیین می‌شود.

مزیت دیگر روش CRITIC آن است که نیازی به گردآوری داده‌های جدیدی برای تعیین وزن معیارها نیست. زمانی که ماتریس تصمیم تشکیل شد با اعداد همین ماتریس وزن هر معیار نیز تعیین می‌شود.

گام‌های روش کریتیک CRITIC

نخستین گام تشکیل ماتریس تصمیم است. منظور از ماتریس تصمیم، ماتریسی است که در هر سطر آن یک گزینه و در هر ستون آن یک معیار قرار دارد. این ماتریس شامل m گزینه و n معیار است و به صورت کلی زیر نوشته می‌شود:

  • برای سنجش همبستگی داده ها از رابطه ۱ استفاده می‌شود.
  • برای تعیین وزن اولیه معیارها از رابطه ۲ استفاده می‌شود.
  • سرانجام با استفاده از رابطه ۳ و به روش خطی وزن نهایی معیارها تعیین می‌شود.

به این ترتیب با همان داده‌های ماتریس تصمیم و با توجه به پراکندگی و همبستگی داده‌ها، وزن هر معیار محاسبه می‌شود. در این روش برخلاف روش انتروپی فقط پراکندگی داده‌ها ملاک تصمیم گیری نیست. در تعیین وزن نهایی معیارها چون از روش خطی محاسبه می‌شود بنابراین جمع اوزان معیارها ۱ خواهد شد.

 

منبع


چند سال از ازدواج شما می گذرد؟ هنوز هم عاشق همسرتان هستید؟ هنوز هم نظر و جلب توجه او برای شما مهم است؟ چقدر حال زندگی تان را می پرسید و سعی می کنید بیمار و کسل نشود.

جایگاه عشق

خانم عزیز دقیقا طرف صحبت مان با شماست، قبل از رسیدن همسرتان به خانه، آیا لباس های تمیز و زیبا می پوشید؟ موهایتان را پیرایش می کنید؟ کمی آرایش می کنید؟ عطر می زنید؟ یا اینکه آنقدر خسته هستید که حوصله این کارها را ندارید و پرداختن به امورات منزل و فرزندان همه وقت تان را گرفته؟

شما آقای محترم، وقتی به خانه می آیید، آیا لبخند می زنید یا تمام خستگی روز را با خود به خانه می آورید؟ گاهی اوقات مثل دوران نامزدی، یک شاخه گل برای همسرتان می گیرید؟ در کارهای خانه کمکش می کنید یا آنقدر درگیر مسئولیت های خارج از خانه هستید که نمی دانید در خانه چه می گذرد؟
 
زندگی عاشقانه

روش هایی برای عاشقانه کردن زندگی

هنگامی که مدتی از زندگی شویی زوجین می گذرد و زن و شوهر به شدت درگیر روزمرگی ها شده و در باتلاق مشکلات زندگی غرق می شوند؛ جر و بحث ها و بگومگوها شدت یافته و بحث و انتقاد و سرزنش اوج می گیرد. چرا که اهمال و غفلت غیرعمد زندگی زوجین را خسته کننده و کسالت آور کرده و این زمان است که عشق و رابطه عاشقانه رو به زوال می رود.

 
حال ما از شما و همسرتان می خواهیم که در چند روز آینده به عاشقانه کردن رابطه خود پرداخته و این چارچوب خشک را بشکنید تا روحی تازه به کالبد زندگی مشترک تان بدمید.
 شاید آنچه در ادامه برای تان خواهیم گفت، در ابتدا بسیار تصنعی و ساختگی به نظر برسد و یا حتی متضاد و با شرایط و احساسات فعلی تان و رفتارهای همسرتان باشد اما در صورتی که مدتی عاشقانه و رمانتیک با همسرتان رفتار کنید به مرور شگفت زده خواهید شد. ممکن است همین اقدامات ساده تا حدی مشکلات را از پیش روی تان بردارد و شما دونفر مجدداً منبع شادی و لذت برای یکدیگر شوید.
 
اطمینان داشته باشید احساس دلخواه، توجه و هیجان و همه شور و تلاطم برای ملاقات یکدیگر، به هیچ عنوان به صورت یک بسته کادو پیچ شده و جذاب برای تان پست نمی شود بلکه شما باید آن را به وجود آورید؛ درست همانگونه که در اوایل رابطه تان آن را انجام می دادید. در آن زمان خانم شاید ساعت ها وقتش را جلوی آیینه صرف می کرد تا زیباتر جلوه کند یا دائماً در این فکر بود که چگونه کار خاصی انجام دهد تا نظر نامزدش را جلب کند. یا آقا مدتی طولانی وقت صرف می کرد تا کاری کند و بتواند علاقه فرد مورد نظر را به سمت خود جلب کند و هدیه های گرانقیمت بخرد.
زندگی شاد
از شادی و عشق دوری نکنید 

حال امروز که رابطه شویی تان دچار قحطی عشق و شادی شده است، باید با رفتارهای مثبت و موثر مانند توجه، اهمیت تفریح، مهربانی و. نگذارید که رابطه تان تشنه این رفتارها و عوامل بماند. در زیر نکاتی را می گوییم که شاید بتواند حال و روز روح زندگی تان را تغییر دهد.

 * سعی کنید فهرستی از چیزهایی تهیه کنید که اگر همسرتان آن را برای تان انجام دهد و یا حتی در گذشته انجام داده باعث شادی و رضایت خاطرتان شود. مراقب باشید که این فهرست باید به صورت جمله های مثبت و خاص باشد، به طور مثال:
 وقتی با محل کارم تماس می گیری که صرفاً حالم را بپرسی و با هم صحبت کنیم.»
وقتی در آشپزخانه مشغول به کار هستم و تو آهسته می آیی و مرا در آغوش می گیری.»
 
* این فهرست بندی باید حداقل شامل 10 عبارت باشد.
 
* همین کار (یعنی فهرست بندی از علایق و توقعات) را همسرتان هم باید انجام دهد.
 

* مراقب باشید که جملات این فهرست را براساس اولویت بندی و به ترتیب بنویسید.

 
* حال وقت آن رسیده که شما و همسرتان فهرست هایتان را با همسرتان عوض کنید تا با مطالعه آن، هر یک از شما دو نفر متوجه علایق دیگری بشود.
 
* امروز وقت آن رسیده که در قبال همسرتان حداقل یکی از رفتارهایی را انجام دهید که در فهرست انتخابی او در این هفته گنجانده شده است.
 
* هنگامی که همسرتان یکی از رفتارهای محبت آمیز و مورد علاقه تان را انجام داد، حتماً از او تشکر و قدردانی کنید.
 

این تمرینات را مدتی انجام دهید و بدون توجه به اینکه چه حساسی دارید، به ادامه دادن این رفتارها بپردازید.

 
به واسطه تکرار این رفتارهای رمانتیک و عاشقانه که در ابتدا بسیار خشک و تصنعی به نظرتان می رسید، خواهید توانست درباره منبع عشق و محبت همسرتان شده و از طرف دیگر همسرتان هم سرمنشا شادی و هیجان در زندگی شما گردد. 

این بزرگترین خوشی ها و لذت ها نیست بلکه به وجود آوردن لذت و شادی از دل چیزهای کوچک و معمولی است که ارزشمند است.

منبع


همه ما عادت های بد زیادی داریم مثل خوردن پیتزا و غذا خوردن دیروقت، خوابیدن کم تر از 6 ساعت در روز، ورزش نکردن و غیره. این عادت ها می توانند بر سلامتی تاثیر بگذارند، نه تنها در کوتاه مدت بلکه در بلند مدت مشکل ساز می شوند. عادات بسیاری وجود دارند که می دانیم برای ما بد هستند، در حالی که بسیاری از آن ها را حتی نمی دانیم که بد هستند .

عادت بد

در این بخش از نمناک، عادات را لیست کرده ایم که سلامتی را به خطر می اندازند. باید بلافاصله پس از آن ها توقف کنید و زندگی را مثبت تر و سالم تر و شاد بسازید.

از امروز به بعد برای ترک این عادات خود تلاش کنید

دست کردن داخل بینی

این چیزی است که همه انجام می دهند و هرگز فکر نمی کنند که این کار می تواند به آسیب زننده باشد.، عادت تمیز کردن بینی بسیار نادرست است و حتی می تواند فرد را روانه بیمارستان کند. زمانی که چیزهای مختلفی را لمس می کنید، ممکن است حاوی باکتری ها و ویروس ها باشد و سپس همان انگشت را در بینی می برید و بدن را بیشتر در معرض عفونت قرار می دهید. اگر مکرر انگشت داخل بینی می برید بیشتر در معرض سرماخوردگی و آنفولانزا قرار می گیرید چون بسیاری از ویروس ها از طریق خلط به بدن می رسند.

خواب کمتر از 7 ساعت از عادات بد:

بسیاری از ما فکر می کنیم اگر بتوانیم روز را با حداقل ساعات بخوابیم خوب است. بسیاری زمانی که کار دارند تا دیر وقت، بیدار می مانند . بسیاری از دانش آموزان زمانی که به امتحانات نزدیک می شوند تا صبح بیدار می مانند. ما فکر می کنیم که همه چیز خوب است تا زمانی که هیچ گونه واکنش فیزیکی از اعمال خود را ببینیم. اما این درست نیست. اگر کم تر از شش ساعت در مدت زمان طولانی بخوابید، احتمالش زیاد است که ایمنی و دیگر فرایندهای بدنی را تضعیف کنید. زمانی که ایمنی ضعیف است، بنابراین توانایی بدن برای تولید مبارزان میکروب پس از آن بیشتر مستعد عفونت و امراض است. توانایی بدن برای مبارزه با آن ها نیز به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد. بنابراین توصیه می شود که هر روز حداقل 7 تا 8 ساعت بخوابید. این برای حفظ سلامت خوب ضروری است.

 خواب مناسب

اهمیت داشتن خواب مناسب 

ترک عادت منفی نگری:

"مثبت بمانید ، همه چیز خوب خواهد بود"، "مثبت نگری همه چیز است. زیرا مثبت گرایی صرفا به خاطر خطر نیست؛ در واقع نیاز به داشتن یک بدن سالم است. انسان نباید بر این واقعیت تاکید کند که آن ها خیلی تنها هستند، هیچ دوستی ندارند، در زندگی مشکلات زیادی دارند و غیره. این روش به شما استرس می دهد و استرس باعث واکنش های فیزیکی می شود چون می تواند ایمنی را تضعیف کند.

استفاده طولانی از هنزفری از عادت های بد:

در حال کار کردن، مطالعه کردن و بسیاری از ما عادت به استفاده مداوم از هنزفری به مدت چند ساعت داریم. این عادت واقعا بد است چون می تواند به شنوایی در طولانی مدت صدمه بزد.

اعتیاد به تلویزیون:

زمان تعطیلات یا آخر هفته همیشه به تلویزیون چسبیده اید اما اغلب بدون این که فکر کنید چقدر این عادت می تواند در طولانی مدت آسیب بزند. اگر ساعات زیادی را در جلوی تلویزیون سپری می کنید، بیشتر در معرض مشکلات قلب و چشم ها قرار می گیرید. هم چنین این عادت می تواند خطرات بیماری های قلبی، سکته و حتی چاقی را افزایش دهد. این کار شما را تنبل می کند و می تواند بر سطح چربی و قند تاثیر بگذارد.

 تماشا نلویزیون

اعتیاد داشتن به تماشای تلویزیون

پوشیدن کفش های پاشنه بلند از عادات بد: 

فکر می کنیم خوب است اگر بتوانیم با موفقیت خودمان را با یک جفت کفش پاشنه بلند حمل کنیم. اما این طور نیست. پزشکان می گویند پوشیدن کفش پاشنه بلند روزانه می تواند فرد را به درد کمر، درد مفاصل، آسیب های نخاعی و دیگر مسائل بهداشتی مرتبط مبتلا کند. اگر می خواهید بپوشید، دقت کنید که پاشنه ها بیش از 3 سانت نباشند.

حمل کیف سنگین از عادت های بد:

دوست داریم هر چیزی که ممکن است لازم داشته باشیم را همراهمان بیاوریم. از داروها تا روغن های معطر، نمی خواهیم از چیزیصرف نظر کنیم. اما باید به خاطر داشته باشیم که هرگز این کار را به قیمت سلامتی انجام ندهیم. وقتی کیف سنگین حمل می کنیم روی شانه و کمر فشار وارد می کنیم. بیشتر در معرض مشکلات دراز مدت مانند درد گردن، کمر قرار می گیریم. بنابراین، از انجام این کار اجتناب کنید.

خوابیدن با آرایش جز عادات بد:

بسیاری از اوقات ن خسته و آماده برای رفتن به تخت خواب هستند. بسیاری این کار را بدون پاک کردن آرایش انجام می دهند. این عادت برای پوست خطرناک است چون می تواند منجر به مسدود کردن منافذ، لکه ها و آسیب پوست شود. پاک نکردن آرایش چشم، بدتر است چون چشم ها حساس تر هستند و محصولات قوی می توانند باعث از دست رفتن بینایی شوند اگر به آن ها اجازه ماندن داده شود.

 ترک عادت بد

خواب با آرایش را فراموش کنید

غذا خوردن زمانی که گرسنه نیستید:

پیش از این هم در بخش سلامت تغذیه در نمناک گفتیم که اگر الگوی غذایی تان تنظیم نشده باشد، علائم گرسنگی بدن وقتی باید باشند، حاصل نخواهد شد. در این روش، حتی زمانی که گرسنه نیستید، می توانید بخورید. اگر این کار را اغلب انجام دهید، بدن پر از کالری بیشتر می شود. اغلب غذاها نیز سالم نیستند. بنابراین، این عادت می تواند با ایجاد مشکلاتی از قبیل چاقی، بیماری های قلبی، دیابت، اسیدیته و غیره آسیب های جدی به سلامتی فرد وارد کند.

دروغ گفتن زیاد از عادت های بد: 

خوب، می دانیم که دروغ گفتن خارج از اخلاق است اما اگر عادت به دروغ گفتن زیاد داشته باشید، ممکن است بر سلامتی به روش منفی تاثیر بگذارد. این به این دلیل است که وقتی دروغ می گویید، در حالت استرس زا می مانید زیرا می ترسید که دروغ فاش شود. استرس باعث ایجاد اضطراب، سردرد و مشکلات دیگر می شود.

سیگار کشیدن را ترک کنید:

حتی اگر سیگاری نباشید و تفریحی بکشید، باز هم باعث ه شدن خون می شود. این می تواند با جلوگیری از جریان صاف خون، پلاک ها را در شریان ها توسعه دهد. هم چنین فردی را تحت تاثیر قرار می دهید که با شما به شکل منفی زندگی می کند.

 سیگار کشیدن

سیگار کشیدن از عادت های بد 

دارو خوردن هر روز: 

نسلی هستیم که با خوردن قرص رشد می کند، افراد بیشتر قرص مسکن مصرف می کنند و هر روز برای کاهش سردرد تلاش می کنند. اما قرص خوردن به طور مداوم برای بدن خوب نیستند. ممکن است اثرات جانبی داشته باشند اگر به دفعات زیادی مصرف شوند. علاوه بر این، مصرف قرص در بلند مدت می تواند به طور دائم به کلیه آسیب بزند.

نخوردن صبحانه از عادات بد :

صبحانه می تواند مهم ترین وعده غذایی در طول روز باشد. اگر از آن صرف نظر کنید به طور منفی بر متابولیسم و ذخایر انرژی خود تاثیر منفی می گذارید. صبحانه ایده آل ترکیبی خوبی از کربو هیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها است.

خوردن غذاهای مضر را فراموش کنید:

همه می دانیم غذاهای کم ارزش بد هستند . اگر هر روز یا حتی دو بار در هفته از این غذاها بخورید، بدن در معرض خطر قرار می گیرد. این غذاها حاوی نسبت بسیار بالایی از شکر، مواد نگهدارنده، چربی و ادویه است. اگر بیش از حد هله وهوله بخورید، بیشتر در معرض مشکلاتی مثل دیابت، کلسترول بالا، مشکلات قلب و بسیاری دیگر قرار می گیرید. هم چنین غذاهای مضر شریان ها را سفت می کنند و رسوبات را در بدن افزایش می دهند. در نتیجه باید خوردن غذاهای ناسالم را متوقف کنید.

 غذاهای مضر

از خوردن غذاهای مضر اجتناب کنید 

جویدن ناخن از عادت های بد: 

بسیاری از مردم به طور مداوم ناخن های خود را می جوند و به عنوان وسیله ای برای گذر زمان یا زمانی که عصبی هستند استفاده می کنند. این عادت نه تنها ژست بدی است بلکه برای سلامتی فرد نیز بد است زیرا میکروب ها وقتی سطوح مختلفی را لمس می کنند و باکتری ها و ویروس ها به انگشتان چسبیده اند وارد دهان می شوند عادت جویدن ناخن می تواند باعث شود افراد بیشتر در معرض سرماخوردگی قرار بگیرند.

نداشتن رابطه جنسی:

بسیاری از مزایا در رابطه جنسی وجود دارد. زمانی که برای چند روز و حتی ماه ها رابطه جنسی ندارید ممکن است مشکلی در سلامتی وجود داشته باشد. میل جنسی کم می تواند ناشی از انواع دلایلی مانند کار و استرس باشد اما ماندن در این حالت می تواند چیز اشتباهی در سلامتی شامل تیروئید فعال، عدم تعادل هورمونی و یا حتی فشار خون بالا باشد.

خوردن با سرعت زیاد جز عادات بد : 

خوردن غذا با سرعت زیاد باعث می شود بدون آن که نیمی از آن را بجوید تمام آن را قورت دهید. این عادت واقعا بد است چون می تواند باعث گاز، اسیدیته و یا نفخ شود. نباید قبل از 20 دقیقه یک وعده غذا را تمام کنید.

 خوردن سریع

خوردن با سرعت زیاد خوب نیست

بیش از حد نگران آکنه بودن: 

بسیاری از دخترها بیش از حد در مورد نقاط ضعف پوست خود نگران هستند. آن ها می خواهند پوستی داشته باشند که عاری از لکه ها باشد. نگرانی مداوم باعث می شود که آن ها اغلب جوش و صورت را لمس کنند. در این فرآیند، آن ها فقط آن را بدتر می کنند که ممکن است منجر به التهاب و زخم شود.

بهانه تراشی از عادت های بد:

آیا عذر و بهانه است که شما را به چیزی که می خواهید می رساند؟ اگر پاسخ خیر باشد، باید توقف کنید. به کاری که انجام می دهید فکر کنید. آیا آن ها روی حال تمرکز کرده اند که نیاز دارید تغییر دهید، یا گذشته که باید رها کنید؟

خوردن بیش از حد گوشت قرمز:

شواهد قطعی ای وجود دارد که مصرف گوشت قرمز خطر سرطان روده بزرگ را افزایش می دهد و شواهدی را نشان می دهد که خطر سرطان ، سرطان ریه، سرطان لوزالمعده و سرطان را افزایش می دهد.

 مصرف زیاد گوشت قرمز

ترک عادت های بد 

موکول کردن همه چیز به آخرین دقیقه :

با این کار نه تنها به موقع کارها را به اتمام نمی رسانید بلکه همیشه استرس برای به پایان رساندن آن دارید.

فرار از مشکلات از عادت های بد :

اگر این روش را حتی یک یا دوبار امتحان کرده اید، می دانید این روش کارساز نیست، بلکه فقط باعث می شود اوضاع بدتر شود. با این مشکل مواجه شوید، مشکل را حل و اصلاح کنید.

 

منبع


ترک برخی از عادات زشتی که کودکان مدام تکرار می کنند نیاز ضروری به توجه والدین دارد. والدین از طریق مختلف روشهای تربیتی می توانند ارتباط دوستانه ای با کودک برقرار کرده و قوانین خود را اعمال کنند.

ترک عادت کودک

اغلب ما از پذیرش این که حداقل یکی از این عادت های بد و آزاردهنده مثل ناخن جویدن، کندن مخاط بینی و غیره را داشتیم، طفره می رویم. احتمالش هست که عادت های بد ما تقریباً به اندازه ما قدیمی باشند. این عادات ناسالم معمولاً ریشه های خود را در طول دوران کودکی پیدا می کنند و موفق به رشد و تداوم زندگی خود می شوند.

کودکان معصوم و ساده لوح هستند و به طور کلی از اعمال خود بی اطلاع هستند از این رو آن ها نسبت به توسعه عادات ناسالم بسیار آسیب پذیر هستند. همانطور که پیش از این در نمناک گفته شد اگر این روش ها در مراحل ابتدایی ادامه یابند، عادات بد و سختی برای زندگی می شوند که رها کردن آن ها دشوار خواهد شد.

این دلیل آن است که چرا به عنوان والدین وقتی می بینیم که کودکان ما در حال رشد عادات ناسالمی است، نگران می شویم و عکس العمل های فوری اتخاذ می کنیم اما خبر خوب این است که یک راه وجود دارد. ترک عادت های بد ممکن است مشکل باشند اما غیر ممکن نیستند. با کمی صبر، مراقبت، مشاوره و تلاش های آگاهانه می توانیم کودکانمان را از رفتارهای بد خلاص کنیم.

ترک عادت کودک

بهترین روش ها برای ترک دادن کودک از عادت های بد

نکات مهم مشخصی که به ترک عادات بد در کودکان کمک می کنند، عبارتند از:

بی توجهی:

توجه زیاد به عادت بد و تنبیه کودک ممکن است تاثیر منفی داشته باشد. او با توجه به توجهات، تشویق خواهد شد که این رفتار را تکرار کند. از این رو در ابتدا بهتر است که از توجه به عادت آزار دهنده اجتناب کنید و اجازه دهید کودک با زمان، خودش بزرگ شود. 

ستایش و جایزه دادن:

ستایش و پاداش دادن به کودکان زمانی که عادات خوب دارند و از رفتار بد آگاهانه اجتناب می کنند، یک استراتژی عالی است. این کار به آن ها نشان می دهد که رفتار خوب آن ها مورد توجه قرار گرفته است و کمک می کند تا اخلاق خود را بالا ببرند و به آن ها دلیل ترک عادت بد را می دهند.

هدیه برای کودک

تشویق کودکان برای ترک عادت 

برخورد صحیح با عادت های بد کودک و راه ترک آن ها

آموزش:

کودک شما تنها زمانی می تواند از رفتار بد خود اجتناب کند که بخواهد. مهم است که آموزش دهید و به او بفهمانید که دلیل این عادت خاص ناسالم چیست. با بلوغ کودک نوپای شما این دلایل را درک خواهد کرد و به طور طبیعی به این عادت بد توجه خواهد کرد و آن را رها خواهد کرد. 

یک بار در زمان، احتیاط:

کودکان ممکن است عادات بد زیادی را با هم داشته باشند. نباید سعی کنید همه آن ها را با هم حذف کنید، بلکه مهم ترین و آسیب زننده ترین عادات را در اولویت قرار دهید. عجله نکنید. هرگز کودک خود را در ملا عام خجالت زده نکنید. بحث کردن در مورد مشکلش با کودک باید به صورت خصوصی انجام شود.

برخورد با کودک

چگونگی ترک عادت های بد کودک 

نحوه ترک عادت های بد در کودکان

تشخیص ریشه ای علت:

کودکان عموماً این الگوهای رفتاری ناخواسته را تمرین می کنند، چون استرس دارند. مهم است که با بچه ها صحبت کنید، مشاهده کنید و دلیل استرس را مشخص کنید. گوش دادن به مشکل، صبور بودن، نشان دادن عشق و حمایت و کمک به آن ها برای مقابله با این تنش ها در رهایی از شر این عادات آزار دهنده حیاتی است.

درک علل همچنین به پیدا کردن جایگزین های خلاقانه کمک می کند و در نتیجه به منحرف کردن ذهن کودک کمک می کند.تعیین قوانین مهم است. فهماندن پیامدهای تخطی از قوانین را به آنها بفهمانید. محکم بودن و سازگار بودن با کودکان، در حالی که هنوز حمایتی هستند، بسیار مهم است.

تربیت کودک

رفتار درست با کودکان برای ترک عادت  

موثرترین روش ها برای ترک عادت کودک

تقویت روحیه:

ایجاد حس اعتماد به کودک، حمایت و دوست داشتن او با صبور بودن و حساسیت به ثبات احساسی مهم است. به کودک خود فرصت تصمیم گیری را بدهید، این به توسعه مهارت های او و اعتماد و تصمیم گیری کمک می کند.

درک این که چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه است، خوب و بد بودن در کودکان از روزهای اولیه شان به آن ها کمک می کند تا ارزش های مناسب، عادت ها و رفتار خود را توسعه دهند. تلاش های صبورانه از شما به عنوان والد، به شکستن عادات بد کودکان کمک می کند. این شعار ایده آل برای رشد کودک است.

خودزنی کودک 2 ساله

روش های ترک عادت های ناپسند کودک 

چگونه به کودک کمک کنیم تا عادت های بد خود را ترک کند؟

رفتار را درک کنید:

اول، درک کنید که این رفتارها از کجا می آید. به طور کلی، عادت های بد به دو دسته تقسیم می شوند:خود - تسکین دهنده (تکان دادن، چرخاندن مو/ لباس/ انگشت) یا پاسخ به ناراحتی. در مورد کندن مخاط بینی، کودکان یک لایه مخاط را در بینی خود می گیرند.

اما این یک چرخه ای است و باعث می شود که پوسته از هم باز شود و تبدیل به یک وسواس برای تمیز کردن بینی شود. آن ها فقط از خودشان مراقبت می کنند - ما کسانی هستیم که وحشت می کنیم. 

با کودک خود کار کنید تا این عادت را متوقف کنید:

سپس، با کودک خود کار کنید تا این عادت را متوقف کنید. البته اگر کودک شما انگیزه داشته باشد، آن ها معمولاً به جایی می رسند که می خواهند. ناخن های خود را درست می کنند، یا آن ها از ادرار در خواب خود خجالت می کشند و انگشت شست خود را نمی خورند چون فکر می کنند همه خواهند دانست.

رفتار با کودک

عادت بد کودکان و راه ترک آن ها 

برای ترک عادتهای بد کودکان چه کنیم؟

این مراحل انجام این کار را آسان تر می کند:

چقدر بد است؟

اول، نگاهی به این عادت به صورت عینی داشته باشید. آیا فقط آزار دهنده است یا از نظر فیزیکی هم مضر است؟ اگر کودک شما به این عادت ادامه دهد، آیا باعث می شود که او در چشمان دیگران فردی عجیب و غریب به نظر برسد؟ زمانی که فهمیدید این عادت چقدر بزرگ هستند، مراحل زیر را انجام دهید.

چه چیزی پشت آن است؟

آیا کودکتان وقتی تکالیفش را انجام می دهد شروع به جویدن ناخن هایش می کند؟ ایا وقتی خسته شده باشد به دنبال شستش خواهد رفت؟ آیا وقتی هیجان زده می شود ناخن می خورد؟

صمیمیت با کودک

چگونه کودکان را از عادت های بد ترک دهیم؟

راهکارهای طلایی برای ترک دادن کودکان از عادتهای بد

از یادآور دهنده های آرام استفاده کنید:

زمانی که با کودک خود درباره ترک عادتش صحبت کردید، سعی کنید نق نزنید. در عوض، اگر دیدید که عادتشان را انجام می دهند، با یک سیگنال زیرکانه به آن ها مراجعه کنید تا گزینه جایگزینی برای عادت بدشان را به آن ها یادآوری کنید.

زیاده روی نکنید:

کتک زدن و یا فریاد زدن به کودک برای ترک عادات بدشان، احتمالاً جواب نخواهد داد. سعی کنید صبور باشید و در طی فرآیند با هم کار کنید.

 

منبع


دانشمندان و روانشناسان کودک می توانند بچه های نمک نشناس را با فرزندانی که تحت تاثیر رفتار بد خانواده بوده اند را از یکدیگر متمایز کنند. مطالعات نشان می دهد که چگونه رفتارهای والدین می تواند زندگی فرزندانشان را به نابودی بکشاند و از طرفی بچه بزرگ کردن کار راحتی نیست و نباید روش پدر و مادری را زیر سوال برد.

والدین سمی

در این بخش از رازهای تربیت فرزند در نمناک می خواهیم به بعضی از رفتارهای سمی برخی از والدین بپردازیم که بدون اینکه خودشان بدانند باعث نابودی زندگی فرزندشان خواهند شد و تاثیر مخرب روی آن ها دارند. 

10. هم از من بترس و هم دوستم داشته باش

از نظر برخی والدین حمله های عاطفی برابر با همان دوست داشتن است و در این خانواده ها ، آن ها با صدای افتادن کلید روی زمین یا صدای پای پدر و مادرشان متوجه خلق و خوی انها خواهند شد و این گونه بچه ها در یک ترس پایدار زندگی می کنند و در واقع اینگونه والدین مجرم شناخته می شوند.

در واقع این خانواده به فرزندشان این مساله را می گویند که " من برایت همه کار انجام دادم اما تو واقعا نمک نشناسی و قدر نمی دانی".

تربیت فرزندان

رفتارهای مخرب والدین سمی

9. تو باید خودت با مشکلاتت مواجه شوی اما هیچ حقی از خودت نداری

در خانواده های سمی، والدین مسئولیت ها را با فرزندان به اشتراک می گذارند تا جایی که گاهی اوقات کودک با خودش فکر می کند که رفتار بد او باعث شده پدرش به مواد مخدر روی بیاورد و بعد از آن فرزند در معرض تهمت ها قرار می گیرد.

نوجوانان در این شرایط مجبورند که به شکایت های والدین خود گوش دهند، خودشان را جای والدین قرار دهند و کمک کنند، صبور باشند و به انها مشاوره دهند و متاسفانه خودشان هیچ حقی برای بیان نظرات شخصی شان ندارند. 

8. بهترین باش اما یادت باشد که تو خاص نیستی

والدین خود شیفته مایلند که فرزندشان همیشه در بالاترین رتبه ها باشد. اگرچه که تمام موفقیت های فرزند برای والدین خوشایند است اما کوچک شمردن عقاید و کارهای انها باعث تخریب شان می شود، زیرا باعث می شود که همیشه از والدین خود ناامید باشند. 

7. با من راحت باش و همه چیز را بگو اما شوخی های مسخره نکن

خانواده های سمی که فرزندشان را مجبور می کنند که با انها صادق باشند و این فرزندان از اینکه احساسات خود را با خانواده به اشتراک نمی گذارند، احساس گناه می کنند و بعدا آن ها از همان اطلاعات بر علیه خود فرزندان استفاده می کنند.

2 راه ممکن است باعث این اتفاق شود:

- خویشاوندان، همسایه ها و آشنایان از راز فرزند با خانواده اش خبر دارند و خانواده نیز فرزند خود را به شدت مقصر می داند.

- فرزندانی که به خانواده هایشان اجازه می دهند که انها با حرف های تلخ و گزنده سرزنششان کنند.

والدین بد

والدین سمی با کودکان چگونه رفتار می کنند؟

6. تو بد هستی و هیچ گاه بهتر نخواهی شد

هرچقدر که اعتماد بنفس کودک پایین تر باشد، راحت تر می توان انها را کنترل کرد.

خانواده های سمی شکست فرزندان را همه جا می گویند و در بیشتر مواقع نیز در مورد ظاهر آنها نظر منفی می دهند که یکی از بدترین کارهای ممکن است و اگر هیچ ایرادی هم وجود نداشته باشد این خانواده ها سعی در ایراد تراشی دارند.

این خانواده عادت دارند که کودکان خود را تحقیر کنند و نمی خواهند که شاهد موفقیت انها باشند و همچنین خانواده های سمی نمی خواهند بچه های قوی داشته باشند که قدرت خود را نشانشان دهند.

5. خودت را ارتقا بده و برنامه های آینده را فراموش کن

خانواده هایی که تنها به موفقیتشان فکر می کنند اما نمی دانند که برای موفقیت باید چه کارهایی انجام داد مثلا از فرزندشان می خواهند که یک شغل خوب پیدا کند اما هیچ گاه هم خانه را ترک نکند. 

این خانواده ها تنها برای دو دلیل از موفقیت فرزند خود شگفت زده می شوند چرا که:

- با موفقیت فرزندشان به حس خودستایی خود کمک می کنند و می توانند حسادت دیگران را بربیانگیزند.

- فرزندان موفق تضمینی برای آینده بهتر والدین خود هستند و آن ها را هم ساپورت خواهند کرد

- گاهی اوقات خانواده ها به فرزندانشان یادآوری می کنند که فاصله زیادی بین انها و اهدافشان برای موفقیت وجود دارد. 

4. راهکارهای من را دنبال کن اما اگر شکست خوردی خودت را سرزنش کن

این خانواده با فرزندان خود مثل یک وسیله رفتار می کنند و چنانچه در نمناک اشاره کرده ایم سعی می کنند که خودشان برای انها برنامه ریزی کنند اما نسبت به نتایج هیچ توجهی ندارند و اگر اشتباهی هم رخ دهد تقصیر را به گردن نمی گیرند.

رفتار با کودکان

رفتارهای سمی والدین با کودکان

3. برو اما من را تنها نگذار

در خانواده های سالم، والدین به فرزندانشان کمک می کنند که زندگی مستقل خود را داشته باشند و خانواده های سمی هیچ گاه به فرزندانشان اجازه نمی دهند که مستقل باشند اما همیشه یادآوری می کنند که خانه، غذا، پوشاک و هر چیز دیگری که دارند را از خانواده خود دارند و هر نوع استقلالی را نیز در فرزند خود نادیده می گیرند.

2. کمک من را قبول کن و هیچ شکایتی نداشته باش و سوء استفاده نکن

این والدین کمکی می کنند که فرزندان بدون کمک والدین هم از پس همه چیز بر آیند و هیچ احتیاجی به آن ها نداشته باشند اما هر گونه سرپیچی فرزند ناراحتی و دلخوری والدین را همراه دارد.

فرزند با خودش این طور فکر می کند:پدر و مادرم فقط می خواهند معاشرت کنند و حس کنند که هنوز هم بهشان احتیاج است” بنابراین کمک آن ها را می پذیرند و در ازایش آن ها هم لطفی می کنند اما این والدین مدام آن لطف ناخواسته شان را به یاد فرزندان می اندازند و در واقع کودکان در چنین خانواده هایی زندانی هستند، اگر:

  • درخواست کمک والدین را رد کنند فکر می کنند که بسیار بی ادبانه است که کمک از سوی پدر و مادر را نپذیرفته اند.
  • اگر هم درخواست آن ها را بپذیرند. فرزندان فکر می کنند که در هر موقعیتی باید پذیرای این کمک باشند و در ازای ان نیز خودشان باید در مواقع دیگر کمک کنند و همیشه در دسترس باشند.

1. به من اعتماد کن و همه چیزت را به من بگو

زندگی خصوصی؟ فضای خصوصی؟ هیچ کدام از این ها در والدین سمی مفهومی ندارد.

اگر در این خانواده ها سعی کنید برای خودتان حریم خصوصی قائل شوید، والدین از اینکه بهشان اعتماد ندارید گله می کنند و فرزندان دائم باید پاسخگوی سوالات کنجکاوانه ی والدین باشند و چنین والدینی برای زندگی و تصمیمات شخصی فرزندشان هیچ گونه احترامی قائل نیستند.

چگونگی تربیت انسان

اشتباهات بزرگ والدین سمی 

چگونه این چنین خانواده سمی را مدیریت کرد؟

برای نوجوانان و کودکان بسیار سخت است که بخواهند از دست این خانواده ها خلاص شوند و به همین دلیل متخصصان راه هایی را به ما پیشنهاد می کنند که از طریق آنها بتوانیم رابطه بهتری از قبل با والدین سمی برقرار کنیم. 

اول باید حقایق زیر را در نظر بگیریم: 

ما نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم.

یک رابطه سمی مانند یک بیماری مزمن است و تقریبا درمان آن غیر ممکن است و فقط باید از سختی های آن دوری کرد و انها را کاهش داد.

پیشنهاداتی در این مورد وجود دارد که از طریق انها به این موضع بیش از قبل پی می بریم که هردگی شخصی خودش را دارد و نباید از عقاید شخصی اش شرمنده باشد.

شما حق دارید که:

- در خانه شخصی خود با قوانین خودتان زندگی کنید.

- هیچ نقشی در برطرف مردن مشکلات خویشاوندان نداشته باشید.

- دسترسی دیگران را به چارچوب شخصی خود محدود کنید.

- تجربه خودتان را در زندگی به کار بگیرید و از اینکه والدین می گویند "من بهتر می دانم"، بی تفاوت باشید.

- اموالتان را خودتان مدیریت کنید:زمان، تلاش و پول.

- علاقمندی ها و سرگرمی هایی بدون همراهی خانواده داشته باشید.

و در نهایت باید به یاد داشته باشیم که:این قوانین برای هر دو طرف صدق می کند. فرزندان نیز نباید بیش از حد در زندگی والدین دخالت کنند و روی کمک انها حساب کنند. 

 

منبع


اکثر اوقات، افرادی که موضوعی را پشت گوش می اندازند مشکلی بزرگ با برنامه ریزی کردن دارند. آن ها بین مسائلی که اولویت دارند و وظایف ثانویه تمایز قائل نمی شوند و قادر به انجام امور محول شده نیستند. این جمله را به خاطر می آورید که همیشه می شنویم، کار امروز را به فردا نسپار پشت گوش انداختن یا به تعویق انداختن کارها دقیقا مخالف آن است.
تعویق انداختن کارها

اما واقعا پشت عادت به تعویق انداختن کار ها چیزی وجود دارد

افرادی که مسائل را پشت گوش می اندازند ، اغلب نمی توانند از آن اجتناب کنند. این عادت هیچ ربطی به تنبلی ندارد در این بخش از نمناک به چند مورد از آنها می پردازیم :
 
تعویق انداختن کارها

دلایل به تعویق انداختن کارها 

بسیاری از مردم کارها را به تعویق می اندازند زیرا نمی دانند چطور احساسات و استرس خود را به درستی کنترل کنند و ممکن است تبدیل به اضطراب شود.آن ها تمایل دارند شخصیت های مضطرب داشته باشند ، به راحتی حواسشان پرت شوند، اغلب پروژه ها را بسیار بزرگ و غیرقابل درک می بینند. بنابراین، ، آن ها تصمیم می گیرند کاری را که باید انجام دهند را کنار بگذارند.
این مساله به این دلیل نیست که آن ها پروژه های دیگری دارند که باید روی آن تمرکز کنند. به طور کلی، آن ها تمایل دارند زمان خود را از دست بدهند یا زمان را به پروژه های کم اهمیت اختصاص دهند، حتی با وجود اینکه این اولویت دارد.
 
برخی علل که افراد مضطرب تمایل به تعویق در این شرایط را دارند خودفریبی یا بهانه هایی مانند موارد زیر هستند:
  • با خود می گویند الان خیلی تمرکز ندارم فردا صبح این کار را انجام می دهم.
  • احساس خوبی ندارم، فعلا روی چیزهایی کار خواهم کرد که بیشتر مکانیکی هستند من در این مورد ، به طور جدی، زمانی که حال بهتری دارم ، کار می کنم ."
  • " من چیزهای دیگری دارم که می توانم الان تمامش کنم، الان روی آن ها کار خواهم کرد و این یکی را آخر از همه انجام می دهم ."
همانطور که می بینید، اینگونه افراد با رهایی از این وضعیت خوشحال می شوند .اما ، در دراز مدت، بدتر می شود چون زمان زیادی را از دست خواهند داد.
 
تعویق انداختن کارها

جلوگیری از به تعویق انداختن کارها

عدم برنامه ریزی :
هنگامی که درباره پشت گوش انداختن صحبت می کنیم، بسیار محتمل است فردی که این کار را انجام می دهد یک مشکل جدی در برنامه ریزی دارد. هر یک از ما به دنبال راهی برای برنامه ریزی بهتر هستیم، زیرا هر فرد متفاوت است.با این حال، همان طور که قبلا گفتیم همیشه باید در نظر داشته باشیم،کارهایی که در الویت هستند انجام دهیم.کارهای مختلفی وجود دارند که می توانیم امور را به تعویق بیندازیم. چه به این دلیل که آن ها را برنامه ریزی کنیم یا برای یک روز دیگر بگذاریم یا حتی آن ها را به افراد دیگر واگذار کنیم.با این حال، آنچه معمولا اتفاق می افتد این است که ما کارهایی را به تعویق می اندازیم که اولویت خاصی دارند. به همین دلیل، یک برنامه ریزی بزرگ می تواند ما را از تعویق باز دارد، وقتی زمانش فرا می رسد ، حتی می توانیم زمان اضافه بیاوریم.
برای اینکه راه خود را با برنامه ریزی کمی تغییر دهیم، بر روی اولویت های خود تمرکز خواهیم کرد. به همین منظور ، قصد داریم ماتریس آیزنهاور را مورد استفاده قرار دهیم. در این ماتریس ( که می توانید در تصویر بالا ببینید ) در جستجوی چهار بلوک هستیم که با اهمیت و فوریت دسته بندی می شوند. استفاده عاقلانه از آن واقعا می تواند به ما کمک کند تا کارها را به تعویق نیاندازیم.
 
بررسی زمان :
بالا و پایین کردن زمان را افرادی که درست سر وقت حاضر نیستند را خیلی خوب درک می کنند. آن ها فکر می کنند زمان زیادی برای انجام کارها قبل از ملاقات با دوستان دارند.افرادی که کارها را به تعویق می اندازند زمان را برآورد می کنند، حتی فکر می کنند که این کار با برخی از بهانه ها و خود فریبی ها اتفاق می افتد. مثالا، افرادی که به تعویق انداختن فکر می کنند می توانند وظایف مشخصی را در عرض دو روز انجام دهند. با این حال، نوعی پیچیدگی، تردید یا مشکل معمولا بروز می کند که مقدار زمانی که آن ها دارند را کاهش می دهد. به همین دلیل، بررسی زمانی که باید یک کار را به اتمام برسانید ، می تواند شما را مضطرب کند ، قادر به اتمام کار نیستید و کار ممکن است به همان خوبی که ممکن است به پایان نرسد.
 
تنبلی

غلبه بر عادت به تعویق انداختن کارها و تنبلی

برای جلوگیری از این اتفاق، مهم است ماتریس آیزنهاور را در نظر داشته باشیم:
این به ما کمک خواهد کرد تا از کار فوری، کاهش اضطراب و تمایل به بررسی زمان که داریم ، مراقبت کنیم. به محض اینکه کاری را که انگیزه ای برای انجامش نداشتیم تمام کردیم ، قبل از رها کردن خودمان برای انجام دادن کارهایی که اهمیت کمتری دارند ، احساس می کنیم پیشرفت زیادی کرده ایم. البته همه ما آن زمان ها را به خاطر داریم که محصل بودیم و به ما گفته شد " با مطالعه درسی که کمتر دوست دارید شروع کنید ." این نصیحتی است که می توانیم در بخش های دیگر زندگی مان، مثل کار، استفاده کنیم.

پیشگیری از به تعویق انداختن کارها

گاهی برای همه ما پیش می آید که کارهایمان را به تعویق بیاندازیم ، این کار چیز بدی نیست اما اگر مراقب نباشیم می تواند مضر و آزار دهنده باشد. روش های زیر را برای مبارزه با تعویق انداختن کارها روش هایی وجود دارد که می توانید با آن ها با این عادت مبارزه کنید و این دشمن کشنده را یک بار برای همیشه نابود سازید .خستگی یکی از علت های به تعویق انداختن کارهاست پس اگر می خواهید کارهایتان برای فردا نماند زود بخوابید تا زود از خواب بیدار شوید و کارهایتان را انجام دهید.

عادت به تعویق انداختن کارها

چگونه عادت به تعویق انداختن کارها را ترک کنیم

تکنیک هایی برای مبارزه با به تعویق انداختن کارها

شناسایی خود

چگونه :

  • درباره تاثیر به تعویق انداختن کارها بر زندگی خود بیشتر بدانید.

چرا :

  • زیرا نگرشی درست مانع از احساس کمبود می شود.
  • زیرا کمک می کند تا علت های به تعویق انداختن کارهایتان را بدانید .

تمرین مدیریت موثر زمان

چگونه :

  • تخمین زدن زمان تکمیل کارهایتان
  • بررسی صحت تخمین های خود

چرا:

  • زیرا می توان با برنامه ریزی الگوی کاری خود را ساده سازی کرد .
  • زیرا این کار کیفیت کاررا افزایش وباعث دوری از استرس می شود .

سرکوب تنبلی

 روش هایی برای سرکوب تنبلی و به تعویق انداختن کارها

 

تغییر دیدگاه خود

چگونه :

  • فکر کردن به دلایل علاقه مندی به کارهایی که انجام می دهید ، فکر کردن به چه چیزهایی علاقه دارید .

چرا :

  • زیرا شناخت اهداف شخصی موجب افزایش تعهد می گردد .
  • زیرا ترس شما از کارها با ارزیابی مجدد کارها کاهش می یابد .

تعهد به وظایف خود

چگونه :

  • نوشتن فهرست وار کارهایی که از انجام دادنشان مطمئن هستید .
  • قول دادن به خود بر سر انجام دادن کارها در زمان معین

چرا :

  • زیرا این کار باعث ایمان آوردن به توانایی هایتان می شود.
  • زیرا متعهد می شوید به قولی که به خود داده اید، عمل نمایید .

 پشت گوش انداختن کارها

 روش های جلوگیری از پشت گوش انداختن کارها

 

کار کردن در محیطی مناسب

چگونه :

  • انتخاب هوشمندانه محل کار و افرادی را که با آنها کار می کنید.
  • درس نخواندن در محیطی پر از عوامل حواس پرتی، مانند تلویزیون

چرا :

  • زیرا این کارباعث تمرکز روی کارتان می شود.
  • زیرا بااین کار موانع مطالعه از سر راهتان کنار می رود .

واقع گرا بودن

چگونه :

  • داشتن اهداف منطقی برای ارزیابی دستاوردهایتان
  • تمرین صبر زیرا هیچ چیز یک شبه تغییر نمی کند .

چرا :

  • زیرا دیگردست از خودخوری خود به خاطر توقعات نامتناسب بر خواهید داشت .
  • زیرا اهداف غیرواقع گرایانه باعث به تعویق انداختن کارها می شوند.

 جلوگیری از پشت گوش انداختن کارها

تکنیک هایی برای جلوگیری از پشت گوش انداختن کارها

 

حرف زدن به شکل مثبت با خود

چگونه :

  • ببینید چگونه با خود حرف می زنید وقتی که کارهایتان را عقب می اندازید .
  • به جای حرف های منفی ازکلمات مثبت استفاده کنید .

چرا :

  • زیرا قبل از شروع به کاراز به وجود آمدن افکار منفی جلوگیری می کنید .
  • زیرا مثبت گرایی باعث تلاش شما در راستای اهدافتان می شود .

سبک کردن برنامه خود

چگونه :

  • ترتیب دادن برنامه انعطاف پذیری که فقط شامل کارهای مهم روزمره می شود .

چرا :

  • زیرا اگر برنامه تان سفت و سخت باشد، احساس کلافگی می کنید.
  • زیرا احساس شادی بیشتری پس از انجام کارهای ثبت شده در برنامه خواهیدداشت .

عادت به تعویق انداختن کارها

عادت به تعویق انداختن کارها و روش های غلبه بر آن

 

پاداش دادن به خود در ازای پیشرفت کارها

چگونه :

  • پس از انجام موفقیت آمیز هر کار، به خود پاداش دهید واز پاداش آن لذت ببرید .
  • خودتان را در صورت به تعویق انداختن کارها تنبیه کنید .

چرا :

  • زیرا این کارباعث تحسین تلاش و پیشرفتتان می شود.
  • زیرابه شما برای انجام کارها انگیزه کافی می دهد .

غلبه بر عادت به تعویق انداختن کارها

روش های غلبه بر عادت به تعویق انداختن کارها 

 

یاد گیری بخشیدن خود

چگونه :

  • به خودتان سخت نگیرید ، اگر لغزشی داشتید.
  • هیچ راه حل یک شبه ای وجود ندارد .

چرا :

  • ریشه به تعویق انداختن کارها اغلب در ذهن است و رفع این مشکل به زمان احتیاج دارد.
  • بخشش به بهبود نتایج آینده می انجامد.


منبع


وقتی زمان مناسب طلاق فرا برسد

گاهی اوقات در زندگی شویی مشکلات به اندازه ای شماره تحت فشار قرار می دهد که راهی بجز طلاق باقی نمی ماند .اما بهترین زمان برای گفتن موضوع طلاق به همسرتان چه موقعی است؟برای گرفتن طلاق لازم است تمام جوانب سنجیده شود ،با ارزیابی زندگی خود و رابطه با همسرتان یک گام به عقب بروید تا ببینید که چرا چنین احساسی در شما به وجود آمده است و چه چیز خاصی در زندگی وجود دارد که شما طلاق را تنها راه نجات و تنها تصمیم صحیح برای زندگی می دانید؟

زمان مناسب طلاق

باید به این نتیجه رسید که آیا طلاق آخرین راه شما است یا نه ؟برای رسیدن به این پاسخ باید موارد عنوان شده در این بخش از خانواده پلاس نمناک را بررسی کنید:

  1. آیا برای زندگی بعد از طلاق و انگیزه فراوان دارد یا نه؟اگر از بهبود و پیشرفت زندگی بعد از طلاق خود اطمینان دارید می توانید به طلاق فکر کنید.
  2. شرایط بعد از طلاق به زندگی مشترک کنونی بهتر است یا نه ؟ اگر مطمئن هستید می توانید به سمت طلاق بروید.
  3. اگر همیشه راهتان از هم جدا نبوده و دوران خوبی را نیز تجربه کردید ،پس هنوز زمان مناسبی برای طلاق نیست.
  4. اگر دو طرف مواضع مشترکی درباره طلاق دارید می توان به گزینه طلاق فکر کرد. طلاق غیر توافقی به هر دو طرف معمولاً آسیب می رساند اما در طلاق توافقی میزان آسیب ها تا حدودی کاهش می یابد.
  5. دلایل طلاق خود را به صورت منطقی و نه احساسی مورد بررسی قرار دهید زیرا تصمیم های احساسی معمولاً نتیجه خوبی به دنبال نخواهد داشت.
  6. اگر هنوز هم احساس محبت به همسر خود می کنید کمی دست نگه دارید و به جای جدایی به فکر اصلاح روابط خود باشید.

متاهل شدن در حالی که می تواند بسیار لذت بخش باشد به همان اندازه نیز می تواند غیر تحمل باشد.

علائمی که زمان تصمیم گیری در مورد طلاق را نشان می دهد :

همیشه عصبانی هستید ، بدون جنگ و دعوا نمی توانید با همسرتان صحبت کنید، همیشه یکدیگر را مقصر می دانید، دیگر خانواده خوشبختی نیستید، بر سر کوچک ترین مسائل بی اهمیت با یکدیگر بحث و جدل دارید و .

طلاق فقط در زندگی مرد و زن تاثیر نمی گذارد ، در صورت داشتن فرزند ، زندگی آنها نیز دچار مشکل و سختی خواهد شد.

زمان مناسب طلاق

چگونه متوجه شویم که زمان مناسب طلاق رسیده است؟!

1 : از خودتان بپرسید که آیا به خاطر فرزندان به زندگی مشترک خود ادامه می دهید یا خیر؟ اغلب زوج هایی که دچار مشکلات هستند به خاطر وجود فرزندان ، به زندگی با یکدیگر ادامه می دهند.

اما باید توجه داشت که جنگ روانی حاکم بر منزل ،انرژی منفی، دعواهای پدر و مادر و ناخوشنودی کلی والدین به بچه ها نیز سرایت می کند . خیلی از افراد طلاق را مناسب نمی دانند ، اما اگر تنها دلیل شما برای ادامه زندگی ، وجود فرزندان است ، باید بدانید که پدر و مادر خوشبخت اما جدا از هم بسیار سالم تر از پدر و مادر ناخوشنود زیر یک سقف است.

2 :به دنبال زخم هایی باشید که التیام نمی یابند . دلایل به وجود آمدن آنها را پیدا کنید و اینکه چرا درمان نمی شوند .گاهی اوقات خیانت، دروغگویی، بی اعتنایی، سوءاستفاده، اعتیاد و از این قبیل را می توان به صورت لفظی بخشید ، اما زخمی که بر قلب شما به جای می گذارد باعث عدم اعتماد شما نسبت به همسرتان می شود. احساس ، خشم ، بی اعتمادی ، گناه و عصبانیت هرگز از بین نمی روند و قرار دادن سرپوش بر روی آنها تنها برای حفظ زندگی، فقط هر دو شما را بیچاره تر خواهد کرد.

3 : از مشاور خانواده کمک بگیرید . بسیاری از متخصصین می گویند اگر یک زوج با راهنمایی مشاوره خانواده ، بتوانند با صداقت زندگی خود را حفظ کنند اما هنوز هم بعد از یک سال برای جدایی شک و شبهه در ذهن شان باشد، ممکن است در آن زمان به این نتیجه برسند اکنون زمان مناسب طلاق است و بهترین راه برای هر دو همین است.

زمان تصمیم طلاق

4 : هر زمانی که فکر می کنید در زندگی شویی به شما ظلم می شود ، چه فیزیکی و چه فکری، یا سلامت عمومی شما به خاطر رفتار همسرتان به خطر افتاده است ، اگر خود قادر به حل مشکل نیستید از افراد با تجربه کمک بگیرید.

گذشت زمان مشکل را حل نمی کند و موجب بدتر شدن آن نیز می شود . اما اگر از بهبود همسرتان و بازگشت او به وضعیت عادی اطمینان دارید ، با همه وجود از او حمایت کنید اما نه با جنگ و دعوا. درغیر این صورت طلاق ، مناسب ترین راه برای شما خواهد بود.

5 : آسیب دیدن ، ترسیدن ، احساس افسردگی و تنها شدن نباید دلیل بر ادامه زندگی باشد . گاهی ماندن در رابطه های ناسالم فقط به این دلیل که به آن عادت کرده اید راحت به نظر می رسد اما ماندن در زندگی ناکام به مدت طولانی به معنای واقعی یعنی دفن خود در آن زندگی است .با رها کرددن خود بدانید که بعد از فرو نشستن طوفان، هم شما و هم همسرتان ، می توانید از زندگی خود لذت ببرید ،حتی اگر این بار جدا از هم باشد.

6 :رفتارهای خود را در زمان مشکلات بشناسید ، از همسرتان نیز همین را بخواهید ، بنابراین فکر کنید که چه چیزهایی باید تغییر کند و صادقانه بپذیرید که آن تغییر ممکن است یا نه. اگر هر دو شما اشتباهات خود را تشخیص دهید اما برای برای ترمیم رابطه خود اقدامی نکنید ، بهترین راه برای تان جدایی است.

7 :گاهی حل کردن مشکلات اساسی به اندازه ای غیر ممکن است که یکی یا هر دو نفر نمی توانند آن را برطرف کنند ، بنابراین باید به طلاق فکر کرد. گاه مشکلات به اندازه ای نیست که قابل حل نباشد اما به مرور زمان به دلیل نا آگاهی زوجین و عدم درخواست کمک از متخصص، این مشکلات بزرگ تبدیل به گره های کور و غیر قابل باز شدن می شود.

تصمیم صحیح طلاق

8 :روابط سو استفاده جویانه مانند خشونت کلامی و فیزیکی توقفی نخواهند داشت زیرا همیشه دلیل برای این خشونت وجود دارد و چرخه خشونت مدام تکرار خواهد شد.شاید هیچ نوع خطر فیزیکی شما را تهدید نکند، اما سو استفاده های کلامی می تواند به روح و روان انسان آسیب برسانند و احترام، عزت نفس، غرور و آرامش شما را با چالش رو به رو کند.

همچنین اگر همسرتان به طور دائم با کتک زدن و درگیری های فیزیکی و روحی باعث آزار رساندن به شما می شود و هیچ اقدامی برای اصلاح خود انجام نمی دهد، طلاق می تواند راه نجاتی برای شما باشد.

9 :اگر از انتخاب اشتباه خود مطمئن هستید و از اینکه هرگز نمی توان به نقطه مشترکی در زندگی با او به دست آورید اطمینان دارید می توانید به موضوع طلاق فکر کنید.

10 : دور شدن بیش از حد. بسیار ناخوشایند است که شما احساس کنید دیگر هیچ احساس و وابستگی به همسر خود ندارید. این مسئله زمانی حاد می شود که شما نشانه های این دور شدن را در ابتدای مسیر جدی نگیرید و منتظر باشید خودش درست شود. خودش درست نمی شود و به مرور زمان کار به جایی می رسد که برگشت ممکن نیست.

11 :عدم تفاهم در داشتن فرزند یکی دیگر از دلایل طلاق است . مثلا یکی از زوجین بچه می خواهد و دیگری نمی خواهد. اگر هم فرزندی در این رابطه متولد شود،طبیعتا وجود یک فرد دیگر که باب میل یک طرف نیست، آسیب های زیادی به فرزند و بعد از آن به جامعه وارد می کند. فرزندی که محبت یکی از والدینش را نداشته باشد بسیار مستعد آسیب می باشد.

اما به زندگی بعد از طلاق فکر کنید

هر چه قدر طلاق ، تنها بهترین راه برای ادامه زندگی دو طرف باشد، باید از آسیب های آن در زندگی اطلاعات کافی بدست آورده و تمام جوانب آن را بررسی کنید . مثلا بعد از طلاق آیا پشیمان می شوید یا نه؟ یا در مورد آسیب هایی که به فرزنتان وارد می شود فکر کرده اید ؟ آیا توانایی مالی کافی برای اداره زندگی خود بعد از طلاق دارید ؟

برای سنجیدن تمام جوانب طلاق و زندگی بعد از آن ، نمی توان به تنهایی تصمیم گرفت ، بهتر است از طریق صحبت با روانشناسان تصمیم درستی اتخاذ کنید چرا که بدون قضاوت و با دید بازتری و کاملا بی طرف مسائل را می سنجد و شما را برای اتخاذ تصمیم عاقلانه راهنمایی می کنند.


حتما این جمله را بارها در زندگی از دیگران شنیده اید و یا خود برای دیگران گفته اید که:"زندگی رو هر طور بگیری همونطور برات میگذره!" ولی آیا به آن عمل کرده اید. برای داشتن یک زندگی سراسر آرامش و پر از احساس باید از خودتان شروع کنید و تغییراتی در رفتار خود بدهید.

زندگی آرامش

برای زندگی آرامش و شاد چه کنیم

نکاتی کلیدی برای ایجاد نشاط و آرامش واقعی:

علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.

به گردش بروید و برای خودتان شیرینی یا میوه مورد علاقه تان را بخرید.

تماشای طلوع آفتاب را در سحرگاه از دست ندهی

حیاط خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.

در صورت امکان یک مهمانی ترتیب دهید و خاطره شاد آن را در ذهن خود ثبت کنید.

خودتان را برای انجام درست کارها تحسین کنید.


زندگی آرامش

راههای داشتن زندگی با آرامش و نشاط

تمام معجزه هایی را که در زندگیتان رخ داده است , بشمارید.بدانید که حتی معجزه های بیشتری در راه است.

آهنگ حزن انگیزتان را زیر دوش آب زمزمه کنید و کلیه افکار منفی را از ذهن خود دور سازید.

تصمیم بگیرید و عمل کنید تا دوباره در جریان زندگی قرار بگیرید.

یاد بگیرید که از با خود بودن لذت ببرید به طوریکه دیگر هیچگاه احساس تنهایی نکنید.

افکار مثبت و دوست داشتنی تان را به مخالفان خود نیز منتقل کنید.

افکار مثبت را در ذهن خود پرورش دهید تا احساس بد نسبت به خودتان را از بین ببرید.

به خصوصیات خوب و مثبت رفتاری خود فکر کنید.

اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.

نکات مثبت زندگی تان را بیشتر مورد توجه قرار دهید. مسائل منفی را از ذهنتان بیرون کنید.

در وفای به عهد و قرارها خوش حساب و وقت شناس باشید.

به یاد داشته باشید که دنیا همانگونه خواهد بود که شما آن را می بینید و درک می کنید.

نصیحت کسانی که برای شما دوست خوب هستند حتما گوش کنید.

با دست کشیدن از یک کار بد, عزت نفس خود را بالا ببرید.

از افراط و مبالغه کاری دوری کرده و از وقت خود نهایت استفاده را به عمل آورید.

حس شوخ طبعی خود را از طریق خواندن کتاب های خنده دار ونشاط بخش تقویت کنید.

 

منبع


روابط سالم پر از شادی و خوشحالی است. این به معنای آن نیست که شما هیچ مشکلی ندارید و همیشه فقط قرار است بخندید! اما به معنای این است که زمینه اصلی زندگی شما شاد است و حتی مسائل ساده هم مثل کامل کردن جمله هم یا دیدن فیلم با یکدیگر هم باعث شادی تان می شود.

رابطه سالم

یکی از خنده دارترین باورهای اشتباهی که درمورد عشق واقعی» وجود دارد این است که شما باید نیمه ی گمشده ی خود را پیدا کنید؛ یعنی یک نفر در این دنیا وجود دارد که شما را کامل می کند. یک رابطه ی خوب رابطه ای است که در آن تفاوت های زیادی که بین دو نفر وجود دارد به درستی هدایت و مدیریت شود؛ در مورد ت، غذا، پول، تربیت بچه ها و .
تقریبا همه دوست دارند رابطه ی خود را ارزیابی کنند و عده ای نیز معمولا رابطه ی دو نفره ی خود را با روابط دو نفره ی اطراف دور و بر خود مقایسه می کنند. سوال های رایجی که اغلب در ذهن افراد می چرخد شامل این می شود که آیا رابطه ی آنها شاد و سالم است یا نه.
البته این موضوع را هر کسی می تواند احساس کند و میزان شادی و رضایت خود را بسنجد، اما گاهی ممکن است با معیارهای اشتباه، تصورات اشتباهی ایجاد شود. هر چند هیچ دستورالعمل واحدی وجود ندارد اما یک سری استانداردها وجود دارد که روابط شاد، تقریبا هر روز آنها را تجربه می کنند. آنهایی که رابطه ای سالم و شاداب دارند، ویژگی های مشترک زیادی دارند.

7 ویژگی مشترک افراد شاد

1. می توانید در مورد عقاید و نظرات تان حرف بزنید
روابط شاد، بیشتر حول ِ ارتباط درست می چرخند و وقتی می توانید در مورد طرز فکرتان به راحتی حرف بزنید یعنی رابطه ی بسیار خوبی دارید. در چنین رابطه ای شما از اینکه واقعیت را بگویید و نظرتان را اعلام کنید، هراسی ندارید و نگران این نیستید که مبادا طرف مقابل تان را ناراحت کنید و در مقابل، او نیز همین اندازه در بیان نظر خود راحت است. هر دوی شما باید این آزادی را داشته باشید تا آنچه در ذهن تان می گذرد را به زبان بیاورید.

رابطه سالم

نشانه های یک رابطه شاد و سالم

2. برای خودتان آزادی لازم را دارید
حتی اگر آنقدر عاشق هم هستید که حتی برای مدت کوتاهی هم دل تان برای همدیگر تنگ می شود، اما باز هم فضایی برای خود دارید و می توانید بدون طرف مقابل تان هر کاری که دوست دارید انجام بدهید.
رابطه ی سالم و شاد رابطه ای است که هر دو طرف زمان هایی کاملا متعلق به خود داشته باشند و گاهی مدتی از هم فاصله بگیرند تا وقتی مجددا پیش هم برمی گردند، هر دو شارژ شده و آماده ی برقراری رابطه ی بهتر و محکم تری با هم باشند. یک رابطه ی سالم یعنی به همدیگر زمان بدهید تا دلتنگ هم شوید. اگر می توانید با دوستان تان بیرون بروید بدون اینکه همسرتان هر پنج دقیقه به شما پیام بدهد که کجا هستید و چه می کنید و کِی برمی گردید، پس رابطه ی خوبی دارید.

3. رابطه تان را همانطوری که هست دوست دارید
نشانه ی یک رابطه ی ناشاد و ناگوار این است که ناراضی باشید و آرزو کنید کاش زودتر همه چیز تغییر کند و جور دیگری شود. وقتی رابطه ی شما شاد و سالم باشد، آن را همانگونه که هست دوست خواهید داشت، نه اینکه انتظار بکشید تغییر و تحولی روی بدهد تا راضی شوید. شما پذیرفته اید چه کسی هستید و همسرتان نیز شما را همانطوری که هستید پذیرفته و توقع ندارد بخشی از شخصیت خود را تغییر دهید تا با او جور شوید و شما هم این انتظار را از او ندارید.

4. با هم تصمیم می گیرید
در یک رابطه ی خوب، دو طرف با همدیگر تصمیم می گیرند. یعنی شما در این وضعیت قرار نخواهید گرفت که مثلا همسرتان تمام تصمیم های بزرگ زندگی را برای هر دوی شما به تنهایی بگیرد، مثلا کجا زندگی کنید، خانه تان را چطور تغییر دهید یا هر چیزی شبیه این. اگر رابطه ی شما خوب و مناسب باشد، باید تصمیم های بزرگ و کوچک را با هم بگیرید و همدیگر را در جریان افکار و ایده های خود بگذارید.

5. رابطه ی متعادلی دارید
روابط نامتعادل می توانند استرس و فشار زیادی روی یکی از طرفین وارد کنند. در رابطه ای که یک طرف تمام کارهای خانه را انجام می دهد در حالیکه آن دیگری فقط مسئولیت پول درآوردن را دارد، رابطه ای آشفته خواهد بود. روابط زمانی شادتر و سالم تر هستند که تعادل وجود داشته باشد، که گاهی به معنی دست از چیزی کشیدن و با هم مدارا کردن است.


رابطه سالم

ویژگی های یک رابطه شاد و سالم

6. به همدیگر اطمینان دارید
اگر بی اعتمادی بین دو نفر وجود داشته باشد آن رابطه دوامی نخواهد داشت. اگر بتوانید به شریک زندگی تان اعتماد کنید و همه چیز را به او بگویید و او هم همینطور باشد، رابطه ای بسیار خوشایند و لذت بخش خواهید داشت. همچنین می توانید به او اعتماد داشته باشید که کاری نمی کند که باعث رنجش شما شود. اعتماد نتیجه ای از احترام است و وقتی شما و طرف مقابل تان به همدیگر احترام می گذارید و اطمینان دارید، رابطه تان هم شاد و رضایت بخش خواهد بود.

7. صمیمیت روابط فیزیکی شما برقرار است
رابطه های سالم، میزانی از صمیمیت و نزدیکی را دارند که رابطه های ناشاد ندارند. از زمانی که ما متولد می شویم، لمس شدن را دوست داریم. تماس فیزیکی با احساس امنیت، اطمینان و دلگرمی مرتبط است و آنهایی که محبت فیزیکی بیشتری دریافت می کنند، احساس مثبت تری نسبت به رابطه ی خود با همسرشان دارند. وقتی سالها از شروع رابطه ای می گذرد، ممکن است تماس فیزیکی کمرنگ و کمرنگ تر شود، اما اگر می بینید شما و همسرتان همچنان با هم صمیمی هستید و از بودن با هم و تماس فیزیکی تان مثل روز اول لذت می برید، پس به شما تبریک می گوییم! رابطه ی شما محکم و شاد است.
رابطه های سالم و شاد، همگی ویژگی ها و خصوصیات کلیدی دارند که رابطه های ناشاد ندارند. همه ی روابط یکسان نیستند و با مقایسه کردن رابطه ی خود با روابط دور و بری های تان، چیزی نصیب تان نخواهد شد. اما سنجش رابطه تان بر اساس یک رابطه ی سالم و شاد می تواند به شما کمک کند تا مطمئن شوید به همه ی نیازهای عاطفی، عقلانی و فیزیکی تان دست پیدا می کنید.

 

منبع


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها